طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی

طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی
بورس ، بازاری پرتلاطم است که باید در آن به خوبی و با دقت معامله کرد تا به سود خوبی برسد. این بازار هم می تواند سود داشته باشد و هم ضرر. یادتان باشد که برای موفقیت در هر کاری شما نیاز دارید که دانش لازم آن را به دست آورید. در این مقاله به این سوال جواب داده شده است که آیا معامله گر بورس باید دارای دانش بازار سرمایه باشد؟
بازار سرمایه
شما تا به حال واژه بازار سرمایه را زیاد شنیده اید اما این واژه چه مفهومی دارد. اصطلاح بازار مالی برای طیف گسترده ای از بازارها استفاده می شود و به طور کلی هر بازاری که در آن طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی تجارت صورت می گیرد و پول هنگفتی در آن وجود دارد را بازار مالی می گویند.
یکی از بازار های مالی، بازار سرمایه یا همان بازار بورس اوراق بهادار است. این بازار را به این نام می خوانند چون پل ارتباطی بین تامین کننده سرمایه های خرد و کلان است و چیزی که باعث رونق آن است سرمایه اشخاص می باشد.
خیلی ها به اشتباه فکر می کنند این بازار همان بازار پول است که اشتباه است. بازار سرمایه منحصرا به سرمایه گذاری میان مدت و بلندمدت (یک سال و بیشتر) می پردازد اما بازار پول عموما به معاملات زیر یک سال می پردازد و سرمایه گذاری های آن زیر یک سال طول می کشد.
بورس به عنوان بازاری برای جذب سرمایه می تواند فرصت خوبی برای افرادی باشد که دنبال سرمایه گذاری های بلندمدت هستند و دوست دارند به سود خوبی دست یابند.
چرا سرمایه گذاری در بازار سرمایه
بازار بورس چه مزایایی دارد و چرا سرمایه گذاری در بورس برای شما سودمند خواهد بود. در زیر به برخی مزایای سرمایه گذاری در بورس اشاره شده است:
ثبات بیشتر : یکی از مزایایی که بازار بورس یا سرمایه نسبت به دیگر بازارها چون ارز، طلا و مسکن دارد این است که از ثبات بیشتری برخوردار است. نوسانی که در بازارهای ارز و طلا وجود دارد بسیار بیشتر از بازار بورس است.
شفافیت: یکی از مزایای بازار بورس این است که دارای شفافیت بیشتری نسبت به دیگر بازارهای طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی مالی است.شما به راحتی می توانید صورت های مالی شرکت ها را ببنید و سود و ضرر آنها را مشاهده کنید و با آگاهی اقدام به خرید و فروش کنید.
دسترسی همیشگی: بازار بورس یا همان سرمایه همیشه در دسترس است و افراد می توانند هر وقت که دوست داشتند به آن ورود کرده یا از آن خارج شوند. با کمترین میزان سرمایه هم می توان به بورس ورود کرد و این واقعا خیلی خوب است.
نقدشوندگی سریع بازار : شما می توانید به سرعت، سرمایه خود را در بازار بورس به پول نقد تبدیل کنید و این یکی از مزایای واقعا خوب آن است. در بازارهای دیگر اما این طور نیست و شما باید وقت بیشتری برای نقد کردن سرمایه و دارایی خود اختصاص دهید.
فلسفه فعالیت در بازار سرمایه
هدف از فعالیت در بازار سرمایه این است که افراد سرمایه خود را حفظ کنند و با سرمایه گذاری مناسب، سود مناسبی کسب کنند. از آن سود نقدینگی سرازیرشده به سمت بازار بورس موجب رونق شرکت ها و صنعت و تجارت شود.
افراد زیادی هستند که در بازار بورس فعالیت می کنند و هر کدام از آنها دارای تجربه و دانش متفاوتی هستند. به طور خلاصه که هدف فعالیت در این بازار ، کسب سود از طریق معاملات مناسب است.
دانش بازار سرمایه
منظور از دانش بازار سرمایه چیست؟ آیا شما برای این که در بورس به موفقیت دست یابید نیاز دارید تا دانش خاصی داشته باشید یا رشته خاصی را در دانشگاه بخوانید؟
در جواب سوالات بالا باید گفت که منظور از دانش بازار سرمایه، همان علم معامله گری در بورس است و شما نیازی ندارید تا رشته تحصیلی خاصی را بخوانید تا در این بازار موفق باشید. خیلی ها فکر می کنند که افرادی که دروس مرتبط با علم بورس و اقتصاد را در دانشگاه خوانده اند در این بازار موفق تر هم هستند اما این تفکر درست نیست.
خیلی ازافراد موفق در بورس حتی ممکن است که سواد کمی داشته باشند اما با تجربه و قدرت تحلیلی که دارند کارهای خود را به خوبی در این بازار متلاطم پیش ببرند. بنابراین اگر فکر می کنید که برای ورود به بورس به دانش خاص اقتصادی نیاز دارید اشتباه می کنید.
البته یادتان نرود که شما باید دانش لازم معامله گری را بیاموزید اما این چیزی نیست که شما برای آن بخواهید به تحصیلات خاصی بپردازید و مدرک خاصی نیاز داشته باشید.
سوالات رایج درباره دانش بازار سرمایه
آیا اشخاصی که در رشته های مرتبط با بازار سرمایه تحصیل می کنند در بورس موفق تر هستند؟
این که یک فرد دارای دانش و مدرک مرتبط با علم سرمایه گذاری و بازار بورس باشد خیلی خوب است اما این به معنای آن نیست که افرادی که دارای تحصیلات مرتبط هستند موفق تر هستند. پس تصور این که اشخاص تحصیل کرده در رشته های مرتبط با بازار سرمایه از بقیه موفق تر هستند غلط است. بیشتر از دانش تخصصی و تحصیلات دانشگاهی، شما در بازار بورس به مهارت، تجربه و اطلاعات مفید نیاز دارید.
آیا افراد مشهور و نخبه در بورس دارای رشته مرتبط با بورس بوده اند؟
خیلی از افرادی که توانسته اند در بازار بورس یا سرمایه به موفقیت های بزرگی دست یافته اند دارای تحصیلات مرتبط نبوده اند. خیلی از این افراد صرفا با تجربه و مهارت خود توانسته اند به جایگاهی بسیار خوب در بازار سرمایه دست یابند. حتی خیلی از افراد موفق در بورس دارای مدرک دانشگاهی نیستند و صرفا با قدرت تحلیل خود توانسته اند به موفقیت های چشمگیری دست یابند؟
برای موفقیت در بازار سرمایه به چه نوع دانشی نیاز است؟
برای موفقیت در بورس، شما باید دانش معامله گری را یاد بگیرید. دانش معامله گری یعنی این که شما بتوانید روندهای بازار بورس یا همان سرمایه را به خوبی بشناسید، سهام مختلف را به خوبی بشناسید، استراتژی های مختلف معاملاتی را به خوبی یاد گرفته باشید، بتوانید ریسک معاملات خود را مدیریت کنید و در آخر از همه مهم تر این که بتوانید تحلیل کنید.
دانش تحلیل کردن در بازار سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است و شما باید به خوبی این دانش را یاد بگیرید. در بازار سرمایه دو نوع تحلیل وجود دارد که یکی از آنها تحلیل بنیادی است و دیگری تحلیل تکنیکال می باشد.
تحلیل تکنیکال فقط به بررسی تغییرات قیمت در نمودارها می پردازد و از طریق نوسانات گذشته به پیش بینی قیمت های طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی آینده سهام یا دیگر اوراق بهادار می پردازد. این تحلیل بیشتر برای معاملات کوتاه مدت انجام می شود و روشی برای پیش بینی نوسانات قیمت یک سهم از طریق قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و دیگر موارد است. از این تحلیل در بازار سرمایه به طور گسترده استفاده می شود.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی اما همان گونه که از نامش پیداست به ارزیابی عوامل بنیادی و ریشه ای موثر روی یک سهم می پردازد. این تحلیل به شما می گوید که ارزش واقعی یک سهم چقدر است. شما با تحلیل بنیادی درست می توانید به خوبی بفهمید که در طولانی مدت، یک سهم یا دارایی دیگر چگونه نوسان خواهد کرد و به همین خاطر می توانید معاملات خوبی را به صورت بلندمدت انجام دهید.
نتیجه گیری
شما برای معامله گری در بورس به دانش تخصصی و تحصیل دانشگاهی نیاز دارید بلکه به جای آن به دانش معامله گری و تجربه نیاز دارید.
دانش معامله گری را می توانید از طریق آموزش های آنلاین و یا خواندن کتاب های معتبر یا دیدن ویدئوهای آزمایشی یاد بگیرید. هر کسی می تواند در بازار بورس موفق باشد به شرط آن که صبور باشد و قدرت تحلیل خود را بالا ببرد و مهارت معاملاتی خود را افزایش دهد.
سهمیران
یکی از مجموعه های بسیار عالی در زمینه آموزش مسائل بازار سرمایه و آموزش بورس آنلاین ، مجموعه سهمیران می باشد.
این مجموعه که شعبه ای از کارگزاری حافظ است سالهاست که در زمینه آموزش مسائل بورس فعالیت می کند و سعی می کند بهترین ها را به افراد علاقمند بازار بورس ارائه دهد.
کارگزاری حافظ خود یکی از بهترین کارگزاری های کشور است که افراد زیادی از آن برای انجام معاملات بورسی خود استفاده می کنند.
سهمیران مرحله به مرحله شما را آموزش می دهد و شما را جلو می برد تا دانش معامله گری شما کامل شود و شما بتوانید در بازار سرمایه، به خوبی از پس کارهای معاملاتی خود بربیایید. مهم ترین چیزی که سهمیران می خواهد این است که قدرت تحلیل شما را افزایش دهد و شما را به فردی تحلیلگر در بازار پرالتهاب سرمایه تبدیل کند.
دوره های آموزشی بسیار خوبی به صورت آنلاین و طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی حضوری توسط سهمیران برگزار می شود که افراد می توانند از این دوره ها به خوبی استفاده کنند. در این دوره ها اسایتد مجرب، مسائل بازار سرمایه را به خوبی آموزش می دهند و نکات مهم معامله گری را به شما خواهند گفت/
با دوره های آموزشی سهمیران، افراد به خوبی دانش لازم برای بازار بورس را یاد خواهند گرفت و می توانند با استفاده از این دانش در بازار پرالتهاب بورس به درستی حرکت کنند.
با سهمیران، شما به یک تحلیلگر قوی تبدیل خواهید شد و می توانید به خوبی برای خود کسب سود کنید.
چرخه احساسات یک معامله گر
احساسات ابرازشون یک سرمایه بزرگ برای هر انسانی هست. فکر کنید حس شادی اصلا وجود نداشت چقدر زندگی کردن طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی بی معنی میشد اما وقتی بحث فعالیت در بازار های مالی میاد وسط کنترل این احساسات مبحث خیلی مهمی میشه.
معماله گری و فعالیت در بازار های مالی مثل سوار شدن روی یک ترن هوایی هست که فراز و نشیب های زیادی داره.
و اگر معامله گر حرفه ای عمل نکنه این فراز و نشیب های بازار اون رو درگیر احساساتی میکنند که میتونه براش دردسر ساز بشه.
مثلا وقتی بازار روند صعودی داره شور و هیجان و اشتیاق زیاد در معامله گر میتونه اعتماد بنفس اش رو به طور کاذب بالا ببره!
در واقع معامله گر های مبتدی فراموش میکنند که قرار نیست بازار همیشه به اون ها سود بده و خیلی از مواقع با سود و ضرری که میبینند درگیر احساسات میشن و پول هاشون رو از دست میدهند و بعد از اون یا از بازار خارج میشن یا بعد از ضرر های زیادی که میدن تصمیم میگیرن به اشتباهاتشون پی ببرن و باعث بشه به یک معامله گر حرفه ای تبدیل بشن.
فراموش نکنین حرفه ای شدن نیاز به صبر و تلاش و پشتکار داره.
اما بریم این چرخه احساسات رو بررسی کنیم.
موقعیت های مختلفی که در بازار رخ میده معامله گر ها رو درگیر چه احساساتی میکنه و معامله گر ها چه احساساتی از خودشون بروز میدن؟
وقتی قیمت در حال رشد هست یک حس خوش بینی بین این افراد شکل میگیره که این نماد قراره بهم سود خوبی بده پس اون نماد رو میخرن که بره بالاو قیمت هم میره بالا و این افراد خوشحال هستند و وقتی به اوج میرسه و همینطور بالا تر میره در مغز این افراد دوپامین ترشح میشه که باعث حس سر خوشی زیاد میشه!
اما از اونجایی که این افراد به فکر سود کردن هستند و اصلا به ضرر کردن فکر هم نمیکنند تصورشون اینه که به خوبی تونستند روند بازار رو پیش بینی کنند و فکر میکنند به مهارت بالایی در معامله گری رسیده اند و با طمعی که در اون ها شکل میگیره کماکان میزارن بازار ادامه بده و سود بیشتری کسب کنند و از اونجایی که بدون استراتژی هستند غالبا یا حتی اگر حد سود هم تعیین کردند به خاطر اینکه فکر میکنند قیمت بالاتر هم میرود به خاطر حس سر خوشی ای که دارند فکر میکنند قیمت همینطوری بالا میره و اون ها نه تنها به اومدن پایین قیمت فکر نمیکنند بلکه حجم بیشتری رو هم به معامله وارد میکنند و مدیریت ریسک و سرمایه رو فراموش میکنند و قوانین خودشون رو زیر پا میزارند.
اما در همین لحظات قیمت شروع به کاهش میکنه و کم و کم تر میشه در این لحظه است که معامله گر ها مبتدی بهشون شوک وارد میشه و مضطرب میشن.
با خودشون میگن حتما اصلاحی در پیش هست و مسئله خاصی نیست!
در اصل کاهش قیمت رو انکار میکنند.
اما هیچ اصلاحی در کار نبوده و اونقدر قیمت پایین میاد که تمام سود هایی که بدست آورده بودن رو از دست میدن و حس ترس رو بیشتر توی خودشون حس میکنند تا جایی که کنترل معامله از دستشون خارج میشه.
به دنبال همین موضوع سریع میرن و نظر بقیه رو در این مورد میپرسند به نظرت چیکار کنم؟
معمولا هم حرف هایی رو میشنوند که بهشون امید برگشت میده.
در واقع نمیتونند اشتباهشون رو بپذیرند و در اصل با این کار بیشتر دنبال توجیه عملکرد خودشون هستند.
بعد از اینکه قیمت به حد ضرر این افراد میرسه باز هم قوانین خودشون رو زیر پا میزارن و معامله اشون رو نمیبندند.
و بعد از مدتی که قسمت اعظمی از سرمایه اشون از دست میره شروع به سرزنش خودشون میکنند و به دنبال مقصر میگردند.
بعد از این اتفاق آسیب شدید روحی میبینند و دچار غم غصه و افسردگی میشن نمیتونند خودشون رو به خاطر سهل انگاری اشون ببخشند و مدام خودشون رو سرزنش میکنند.
بعد از این اتفاق اکثرا دیگه نمیتونند پای بازار بشینن و از پای بازار بلند میشن.
اما گاهی اوقات روند بازار دوباره مثبت میشه و اون طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی هایی که معامله اشون رو نبستند دعا میکنند که قیمت اونقدر بالا بره که هم سرمایه ای که از دست دادند جبران بشه هم سودشون برگرده اما وقتی به اصل پولشون میرسند گذشته رو به خاطر میارند و میترسند و سریع از معامله خارج میشن اما باز هم قیمت میره بالا و باز هم این افراد وارد همون معامله میشن و دوباره این چرخه احساسات شکل میگیره و خودشون رو درگیر احساسات میکنند.
و اینجاست که میگن روز از نو روزی از نو.
امیدوارم که این ویدیو براتون جذاب بوده باشه اگر نظر انتقاد و پیشنهادی دارین حتما برامون تو قسمت نظرات سایت بنویس.
جزئیات خبر
مطمئناً برای همه افراد فعال در بازار سرمایه یک معامله گر موفق شدن، آرزویی همیشگی و آرمانی است. اینکه پول شما از طریق سرمایه گذاری هایی که انجام میدهید برای شما کسب درآمد کند، بسیار جذاب است؛ اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه گذاری دیگر همانطور که از ظرفیتهایی برای رشد برخوردار است، امکان شکست هم دارد. بهاینترتیب با توجه به شرایط حاکم بر بازار سرمایه، معامله گران آن را به دو دسته اصلی تقسیم میکنند؛ معامله گر خوب و معامله گر بد.
در این مقاله به ارائه راهکارهایی برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب میپردازیم و در خلال آن به تفاوتهای میان این دو معاملهگر اشاره میکنیم.
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
اگر نمودار یک سهم را به دو معاملهگر نشان دهیم، ممکن است یکی پتانسیل زیادی را برای خرید ببیند و دیگری به همان اندازه پتانسیل بالقوه فروش را پیشبینی کند. حتی اگر هر دو معامله گر در یک خانواده بزرگ شده باشند، آموزشهای کاملاً یکسانی دیده باشند، سیستم معاملاتی و قوانین یکسانی را در سرمایهگذاریهای خود به کار ببرند، درنهایت نتیجه متفاوتی کسب خواهند کرد!
دلیل اصلی این امر، ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی معاملاتی متفاوت هر فرد است که موجب میشود هر معامله گر به شیوه متفاوتی فکر کند و تصمیم بگیرد. یکی از این دو فرد ممکن است بیشازاندازه حریص یا ترسو باشد و سود بهدستآمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند. این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و درنتیجه سود بیشتری ببرد. اینکه یک شخص چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی وی و نتیجه حاصل از آن دارد. بر این اساس میتوان دو مدل از معامله گران را از یکدیگر تفکیک کرده و به تعریف هر یک پرداخت:
معامله گر خوب: کسی است که بهروشهای آموختهشده و مورداستفاده قبل احترام گذاشته و به آن پایبند باشد.
معامله گر بد: کسی است که قدرت کنترل احساسات خود را نداشته و به خود اجازه خرید و فروش بیپروا میدهد.
عوامل مهم و مؤثر در انجام معامله موفق و تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب به ترتیب زیر است:
استراتژی معاملاتی شخصی:
استراتژی معاملاتی، یک سری قوانین نوشته شده است که ورود به سرمایه گذاری، خروج از آن و معیارهای مدیریت سرمایه را مشخص کرده؛ بنابراین آموزش حرف اول را میزند. فراگیری مهارتهای مختلف ازجمله تحلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی ، مهارتهای فردی و بررسی دیدگاههای فعالان تجربی بازار، به کسب نتیجه خوب از بازار بورس کمک بسزایی میکند. یک معاملهگر خوب علاوه بر فراگیری مهارتهای موردنیاز، بهروزرسانی اطلاعات را اولویت قرار داده و آموزش را بهطور مستمر دنبال میکند. بهطورکلی استراتژی معاملاتی باید شخصی باشد چراکه بازار گاهی بیثبات میشود و برخی از معامله گران استراتژیهای پرخطری پیادهسازی میکنند که میتواند برای شما گزینه مناسبی نباشد؛ بنابراین هنگام کپیبرداری از استراتژی معاملاتی معامله گران دیگر، لازم است پایه و اساس آن سنجیده شود و از جنبه مدیرت ریسک هم موردبررسی قرار گیرد. همچنین، تغییر دائم استراتژی معاملاتی و عدم ثبات در آن بسیار اشتباه است. معامله گر خوب یک روال و طرز فکر خاص را دنبال میکند.
مدیریت سرمایه:
عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه، مشکل بسیاری از معامله گران است و همواره باید به این نکته توجه کرد که بهاندازه توان، ریسک کرد. مدیریت ریسک برای تبدیلشدن فرد به یک معاملهگر خوب و طول عمر کاری وی بسیار حائز اهمیت است. در مدیریت سرمایه علاوه بر میزان مناسب حجم معاملات و بهکارگیری حد زیان، توجه به این سه نکته اساسی ضروری است: کاهش ریسک؛ از بین بردن ریسک؛ حفظ سود کسبشده.
برای مثال، افرادی هستند كه در يك معامله خاص وارد سود بسيار بالايي شدهاند؛ اما درنهایت علیرغم قرار داشتن در یک سود بالا، معامله خود را باتحمل زیان بستهاند. درواقع به دلیل عدم رعایت یکی از مؤلفههای مدیریت سرمایه یعنی حفظ سود کسبشده با چنین زیانی مواجه شدهاند که در علم روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» گفته میشود.
روانشناسی معامله گری:
توانایی روانشناختی، بیتردید مهمترین عاملی است که برای تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتاری در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار، عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگبینی و امیدواری را در برمیگیرند. اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید هرگز نمیتوانید آموختهها و تجربیات خود در بازار را بکار ببرید. افراد زیادی هستند که علیرغم کسب دانایی کافی و مناسب معاملهگری در بازار سرمایه، نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی بکار گیرند. مشکل این دسته از افراد عدم کنترل درونی است، درحالیکه این مهم نقش بسزایی در بهبود کارایی معاملاتی افراد ایفاء میکند. بدون شک عواطف و احساسات در این کسبوکار میتواند یکی از تفاوتهای کلیدی بین معامله گران موفق و اخراجی باشد.
نظم و صبر:
دو مهارت نظم و صبر در فرآیند تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و داشتن معاملات مستمر و موفق اهمیت بسزایی دارند. نظم باید خودساخته باشد و اعتمادبهنفس را از معامله گر طلب کند. به این منظور برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیم گیر خود را تا جایی که به یک ویژگی درونی تبدیل گردد پرورش داد. معاملهگر منظم و صبور کار خود را با رغبت انجام میدهد و مسئولیت کارهای خود را میپذیرد. به تمام جزئیات دقت کرده و از هر فرصتی برای بهتر شدن بهره میگیرد. او با شکست دلسرد نشده و آن را جزئی از زندگی میداند. برنده شدن در دنیای معاملات بهرهمندی از بهترین فرصتهای معاملاتی نیست، بلکه برنده شدن شما بسته به چگونه بازی کردن کارتهایی دارد که اکنون در اختیار دارید.
معامله گری؛ یک کسب و کار:
چنانچه به معاملهگری بهعنوان یک تفریح نگاه کنید، درآمد آن هم مثل تفریح خواهد بود. حرفه معامله گری چه پارهوقت و چه تماموقت، یک کسبوکار جدی است و بایستی با جدیت آن را دنبال کرد. معامله گران موفق همواره معاملهگری را یک شغل و کسبوکار میدانند، استراتژیهای مشخصی برای مدیریت زمان و سرمایه دارند و درعینحال اراده قوی برای کنترل رفتار خود دارند. این یک واقعیت است که معامله گر میتواند بدون داشتن رئیس و همکار، هر طور که دوست دارد، زمان کاری خود را تعریف کند، اما بایستی ساعات کاری منظم و از قبل تعریفشدهای داشته باشد. زمانی که کار کردن با تفریح تفاوتی نداشته باشد، اخراج شدن از حرفه معامله گری هم قابلدرک نخواهد بود. کسب مهارت، تجربه و ثبات از پیشنیازهای اساسی برای معامله گر تماموقت است.
سخن آخر
بنابر موارد ذکرشده، معاملهگر خوب شدن و داشتن معاملات موفق و مستمر در هر بازاری نیاز به تلاش فراوان دارد. قدم اول در این زمینه آموزش و کسب مهارت است. داشتن یک استراتژی مشخص و پایبند بودن به آن از ضروریات معاملهگری است و از این شاخه به آن شاخه شدن نتیجهای جز ضرر به همراه نخواهد داشت. در بازار سرمایه، داشتن نظم و صبر در کنار مدیریت سرمایه و ریسک، برای معامله گر خوب شدن و طول عمر یک معاملهگر بسیار حائز اهمیت است. عواطف و احساسات در معاملهگری نقش بسیار حساسی را بر عهده دارد؛ بنابراین توانایی کنترل احساسات و تسلط بر ذهن مهمترین شاخص یک معامله گر خوب است.
روانشناسی معامله گری در بورس
به عقیدهی تمامی بزرگان عرصه ترید و معاملهگری، داشتن یک ذهن قوی برای این کار از داشتن تمامی دانشهای تحلیلی اهمیت بیشتری دارد. چه بسا هستند بسیاری از افراد مختلف که با کوله باری از آموختههای گوناگون و تکنیکهای مختلف به این وادی گام نهاده اما به علت عدم تسط بر روان خود و آشنا نبودن با روانشناسی معاملهگری خیلی زود مجبور به قبول شکست شده و این کار را رها کردهاند. در این مقاله به روانشناسی معامله گری در بورس خواهیم پرداخت و به نکاتی اشاره خواهیم کرد که میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
روانشناسی معاملهگری یک مهارت روانی اکتسابی
برای رسیدن به موفقیت در بازارهای مالی سه موضوع اکتسابی وجود دارد که باید انها را آموزش دید و فرا گرفت:
- مدیریت ریسک و سرمایه
- استراتژی معاملاتی
- روانشناسی معامله یا معامله گری
تکنیکها و دانش روانشناسی معاملهگری و به عبارتی داشتن یک ذهن قوی و حرفه ای، تفاوت یک تحلیلگر و یک معاملهگر را مشخص میکند.
یک تحلیلگر با روشهای تحلیلی سعی می کند که روند آتی یک سهم را پیش بینی کند و خوب اگر تحلیلش با خطا مواجه شود هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد، اما یک معاملهگر میتواند با یک تصمیم اشتباه (که میتواند نه از روی تحلیل بلکه از روی هیجانات و احساسات باشد) ضررهای سنگینی را به بار آورد. اینجاست که روانشناسی معاملهگری مطرح میشود و در واقع تفاوت معامله گری و تحلیلگری در همین روانشناسی معامله و مسائل روانی است.
در واقع ما برای تحلیل گری نیازی به دانش روانشناسی معاملهگری نداریم اما برای معاملهگری این روان، اعصاب و احساسات معامله گر هست که می تواند در معاملات او اختلال ایجاد کند و مانع اجرای درست آموختههای او شود.
در ادامه شما را با مهمترین احساسات انسانی آشنا خواهیم کرد که در معاملات ما اختلال ایجاد کرده و باعث ضرر و زیان ما میشوند. در هر بخش راهکاری برای مدیریت و حذف این احساسات از معاملات ارائه شده است.
احساس زیان گریزی در روانشناسی معامله
زیان گریزی در روانشناسی معامله گری در بورس چیست؟ یکی از موارد مهم در روانشناسی معاملهگری در بورس و دیگر بازارهای مالی احساسی به نام زیان گریزی است. احتمالاً شما با مفهوم حد ضرر آشنا هستید و میدانید که حد ضرر در یک استراتژی معاملاتی یکی از ارکان اساسی محسوب میشود. همگی میدانیم به محض اینکه قیمت سهم به حد ضرر رسید باید سهم را فروخت، در حالی که معمولا حس زیان گریزی این اجازه را به تریدر یا معاملهگر نخواهد داد.
او سهم خود را به امید اینکه شاید قیمت برگردد (بر خلاف این که حد ضرر را از ابتدا مشخص کرده بود) نمیفروشد و بعد از این داستان احتمالاً قیمتهای بسیار پایینتر خواهد رفت و همین تعلل برای فروش و دادن اجازهی رشد به ضرر باعث خواهد شد که بسیاری از معاملهگران در بازارهای مالی دچار ضررهای سنگینی شوند که تماماً برمیگردد به احساس زیان گریزی انسان.
آدمی به صورت طبیعی از ضرر و زیان فراری است و به خیال اینکه تا وقتی که سهم را به فروش نرسانده است ضرر نکرده است، از این کار اجتناب میکند و به حد ضرر خودش پایبند نخواهد بود. در واقع شما با فروش سهم در حد ضرر، ضرر را قبول میکنید، پس حس زیان گریزی انسان جلوی این کار را میگیرد. علیرغم اینکه اکثر اساتید بزرگ در زمینه معاملهگری، بر داشتن حد ضرر و رعایت طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی آن تاکید دارند، باز هم شاهد هستیم افراد زیادی به علت آشنا نبودن با احساس زیان گریزی، به دام این احساس میافتند و به حد ضرر خود پایبند نیستند.
راه کار:
برای غلبه بر این احساس فقط باید آن را بشناسید! همین شناخت کافی است که به دام آن گرفتار نشوید. اگر متن بالا را مطالعه کردهاید، از این به بعد میتوانید این احساس را در معاملات خود کنترل کنید.
احساس ترس در معاملات
در قسمت قبل در مورد زیان گریزی صحبت کردیم و دیدیم که این احساس میتواند باعث عدم رعایت حد ضرر در معاملات یک تریدر شود. یکی دیگر از احساسات غالب در فطرت انسانی که باعث میشود یک معاملهگر نتواند از دانش خود به درستی بهره گیرد احساس ترس است. ترس به صورتها و شکلهای مختلف میتواند در معاملات یک معاملهگر ظاهر شود و باعث اختلال در روند صحیح معاملات شود.
یکی از انواع ترس در واقع ترس وارد نشدن به معامله برای جلوگیری از ضرر احتمالی است.
در واقع در این حالت معامله گر از ترس اینکه ضرر نکند، به یک معامله وارد نمی شود و فرصتهای خوبی را از دست میدهد. یا برای مثال با دیدن دو کندل منفی، شخص شروع به خیال پردازی میکند و سهم را در قیمتهای بسیار پایین تصور میکند و همین تخیلات و ترسها، او را از وارد شدن به معامله باز می دارد.
در واقع این ترس نیز به نوعی از همان حس زیان گریزی انسان نشات میگیرد. انسان به صورت ذاتی از ضرر گریزان است و در هنگامی که هیچ معاملهی بازی ندارد (هیچ سهمی ندارد) این ترس و زیان گریزی باعث میشود که موقعیتهای مناسبی را از دست بدهد.
راه کار:
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
به علت تعللهای زیاد و وسواس زیاد در انجام معامله، معمولا این افراد نمیتوانند معاملات خوبی داشته باشند. برای رهایی از این مشکل، یک معاملهگر اولا باید به صورت ذاتی ریسک پذیر باشد. این یک چیز اکتسابی نیست. اگر شما هیچ ریسک پذیری در وجود خود ندارید این حرفه بدرد شما نمیخورد. در وهله بعدی باید سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا برده و بر اساس یک استراتژی مشخص از قبل تعیین شده (مانند یک ربات) معاملات خود را انجام دهید.
احساس انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس (پدیدهی زنجیرهی ضرر)
در میان افرادی که معاملهی خودشان را با ضرر میبندند (حد ضرر را رعایت میکنند) هستند افرادی که بلافاصله میخواهند ضرر خود را جبران کنند و به نوعی از بازار انتقام بگیرند!
یک پدیدهای وجود دارد به نام زنجیره ضرر که باعث میشود معاملهگر ضررهای متوالی را به علت عجله در انجام معاملات متحمل شود.
توصیه خیلی ساده تریدرهای بزرگ به این دسته از معامله گرها این است که بعد از انجام یک معامله زیان ده به هیچ عنوان تا مدتی حق ندارند معامله انجام دهند. علت این امر آن است که معمولاً وقتی که یک معامله گر یک معامله زیانده را پشت سر گذاشته است، از نظر ذهنی طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی توانایی درست تحلیل بازار را ندارد و در ذهن خود به دنبال یک نوع انتقام گیری از بازار است و همین احساس باعث میشود که تصمیمات هیجانی و تحلیلهای نادرست داشته باشد و در نهایت معامله بعدی او نیز با ضرر همراه باشد.
نتیجهگیری
بنابراین عجله در انجام معاملات برای جبران ضررهای قبلی سمی مهلک برای یک معاملهگر هست طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی که می تواند باعث زنجیرهی ضرر برای یک معاملهگر شود. در روانشناسی معامله گری در بورس تا حدی که ممکن است دیگر نتواند زیانهای پشت سرهم خود را جبران کند. بنابراین به یاد داشته باشید بعد از هر معامله زیانده به جای اینکه به معامله جدید دست بزنید به دنبال چرایی ضرر معامله قبلی خود باشید، کمی از بازار فاصله بگیرید و با ذهنی پاک به انجام معاملهی بعدی بپردازید.
غرور معاملهگری در روانشناسی معامله در بورس
یکی دیگر از احساسات منفی در یک معامله گر غرور معامله گری است. غرور معامله گری یک نوع غرور کاذب است که در طی انجام معاملات سودآور در یک فرد به وجود می آید. همه ما احتمالا این حس را تجربه کرده طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی ایم، زمانی که چندین معامله موفق انجام دادهایم و خوشحال از سودهای عالی، قند در دلمان آب میشد! در آن زمانها احتمالا با خودمان گفتیم که دیگر کار تمام است و دست بازار رو خواندهام و دیگر ضرر نمیکنم. اما بعد از چند مدت ورق برگشته و سودها را به بازار پس دادهایم و روی دور ضرر کردن افتادیم!
فرد ممکن است به علت این غرور کاذب دست به کارهایی بزند که ریسک بالایی دارد و همین موضوع باعث فراموش شدن اصل اول سرمایه گذاری یعنی حفظ سرمایه شود و در نهایت منجر به ضرر سنگینی برای یک معاملهگر شود.
هر جا که گمان کردید معاملات شما سودهای خوبی را به شما هدیه داده است، به جای اینکه دچار غرور معاملهگری شوید، بروید و ببینید چه چیزی باعث سود شما بوده است و آیا این سود بر اساس تحلیل شما بوده است یا بر اساس یک تصادف! اگر هم بر اساس تحلیل شما بوده است همچنان قانون احتمالات در بازار سرمایه را از یاد نبرید.
هیچ تحلیلگر با تجربهای با قطعیت سخن نمیگوید و همواره احتمالات را در نظر میگیرد. بورس بازی احتمالات است، بنابراین میتواند همواره تحلیل شما درست نباشد. شاید باید عمیقتر به این مسئله نگاه کنیم اما در همین قدر کفایت میکند که بدانیم نه معاملات پرسود همیشه پا بر جا خواهد ماند و نه معاملات زیان ده، تنها چیزی که در واقع برای ما میماند برآیند این سود و زیانها است که باید در بلند مدت بررسی شود و بازدهی معاملات ما در بازار مورد موشکافی قرار بگیرد.
در معامله گری بسیار مهمه که دچار غرور کاذب نشیم. چون دقیقا همان موقعی که فکر میکنید دست بازار برای شما رو شده است، بازار چنان درسی به شما میدهد که تا همیشه در یادتان باقی خواهد ماند. نه سودها و نه ضررها نباید تعادل روانی شما را بر هم بزند.
بورس بازی احتمالات
در قسمت قبل در مورد غرور معامله گری صحبت کردیم. دیدیم که غرور کاذب در معامله گری میتواند باعث به خطر افتادن سرمایهی یک سرمایهگذار شود و ریشه ایجاد این غرور در یک معاملهگر این موضوع است که او فراموش میکند که در بورس احتمالات حاکم است و هیچ تحلیلی با قطعیت نمیتواند اعلام روند آتی یک سهم چگونه است.
بنابراین احتمالات بر بازار همیشه حاکم است و درک این احتمالات یکی از سختترین مباحث موجود در روانشناسی معامله گری در بورس است.
در اینجا بازی احتمالا در بورس را بیان خواهیم کرد:
📝 فرض کنید من چشم بسته و کاملا تصادفی یک سهمی را خریداری میکنم، واضح است که با احتمال 50 درصد سود خواهم کرد و با احتمال 50 درصد ضرر، چون قیمت به هر حال یا افزایش میابد یا کاهش. در تحلیل سهام ما به کمک اطلاعات، الگوها و تکنیکهای اثبات شده، این تعادل احتمالات را به نفع سود بر هم میزنیم.
مثلا اگر به جای اینکه چشم بسته یک سهم را انتخاب کنیم، سهمی را انتخاب کنیم که از نظر تکنیکالی روی خط حمایت قرار دارد، در این صورت دیگر آن احتمال 50/50 به هم خورده است و تبدیل میشود به مثلا 60/40، یعنی با احتمال 60 درصد سود میکنیم با احتمال 40 درصد ضرر (زیرا در گذشته سهمی که روی حمایت بوده است با احتمال 60 درصد رشد کرده است)، یعنی اگر من 10 معامله با این استراتژی انجام دهم، در 6 معامله سود خواهم کرد و در 4 معامله ضرر، پس برایند معاملات من سودآور خواهد شد. این کل داستان بازی احتمالات در تحلیل بورس است.✅
همچنین احتمالا مقاله روانشناسی بازار بورس برای شما جالب خواهد بود.
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
استراتژی معاملاتی MPM
در گذشته استراتژیهای متفاوتی را آموزش دادیم و هر کدام را با پلتفرم آسان بورس کیفیتسنجی کردیم و گرازش آن را ارائه دادیم.
در آسان بورس پیش از آموزش یک استراتژی ابتدا کیفیت آن توسط تیم تحلیلگری ارزیابی میگردد تا در نهایت محتوایی ارائه گردد که کاربرد لازم را برای کاربر داشته باشد. در ادامه نیز با بررسی و تحلیلی که بر روی استراتژی MPM انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که این استراتژی جذابیت لازم را طرز فکر معامله گر در بازار معاملات بورسی برای استفاده در بازار سرمایه دارد.
این استراتژی بر پایه روند میباشد و جوری طراحی شده است که تا حد امکان بتواند یک روند صعودی را شناسایی و آن را شکار کند.
ابزار مورد نیاز در این استراتژی عبارتند از:
- اندیکاتور میانگین متحرک ساده
- اندیکاتور پارابولیک سار
- اندیکاتور مکدی
شروط ورود به معامله در استراتژی MPM:
برای ورود به این استراتژی سه شرط وجود دارد و تا زمانی که این سه شرط تحقق نیابد اجازه ورود به معامله از طریق این استراتژی را نداریم.
- شرط اول: در این استراتژی از دو میانگین متحرک ۱۴ روزه ( کوتاه مدت ) و ۴۲ روزه ( بلند مدت ) استفاده میکنیم. زمانی که از میانگین کوتاه مدت از پایین به بالا میانگین بلند مدت را قطع کند یا اصطلاحا کراس کند؛ شرط اول ما برای ورود به معامله برقرار میگردد.
- شرط دوم: دومین ابزار مورد نیاز در این استراتژی، اندیکاتور پارابورلیک سار میباشد که یک اندیکاتور روندی و از دسته ابزارهایی هست که طرفداران زیادی در بین فعالین بازارهای سرمایه دارد. دومین شرط زمانی تایید میگردد که نمودار قیمت بالای پارابولیک سار باشد.
- شرط سوم: به نقل از بسیاری از اساتید حوزه تحلیل تکنیکال، مکدی به عنوان یک لیدر در بین اندیکاتورها شناخته میشود و شرط سوم زمانی برقرار میباشد که خط مکدی بالای خط سیگنال باشد.
شروط خروج از معامله در استراتژی MPM:
یکی از رموز موفقیت بزرگان بورس، پایبندی به استراتژی خود میباشد. لذا تا زمانی که استراتژی ما سیگنال قطعی خروج را صادر نکرده است به آن پایبند خواهیم بود.
- شرط اول: میانگین متحرک کوتاه مدت از بالا به پایین میانگین بلند مدت را قطع کند.
- شرط دوم: پارابولیک سار در بالای نمودار قیمت قرار گیرد.
- شرط سوم: خط مکدی در زیر خط سیگنال قرار بگیرد.
حد سود و حد ضرر استراتژی MPM:
در این استراتژی از حد سود و حد ضرر شناور استفاده میشود که اصطلاحا به آن تریلینگ میگویند.
حد سود / ضرر شناور به این معنی است مه با حرکت نمودار قیمت حد سود و حد ضرر نیز جا به جا میشود تا رمانی که سیگنال خروج از معامله طبق دستورات استراتژی صادر گردد.