الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند

آشنایی با الگوهای هارمونیک (قسمت اول)
الگوهای تکرار شونده یا هارمونیک که اساس آن بر مبنای نظریه لئوناردو فیبوناچی دانشمند و محقق سرشناس ایتالیایی و کاشف نظریه اعداد طلایی که به نام همین فرد نیز نام گذاری شده، استوار است. همچنین مبنای تحلیل تکنیکال بررسی روند معنادار موجهای قیمتی و شناسایی روابط کمی، ریاضی و هندسی بین آنها است که با گذشت زمان و حصول سابقه تاریخی روندهای قیمتی و تحلیل و بررسی روابط مکرر آن، قواعدی حاصل شد که الگوی هارمونیک و یا فیبوناچی یکی از مصادیق شاخص آن است. تلفیق این الگو با روندهای قیمتی، فیبوناچی تریدینگ را پایهگذاری نمود که به پیشبینی نقاط بازگشتی نمودارهای قیمتی (PRZ) سهولت بخشد. در ادامه این مطلب ابتدا به معرفی اجمالی الگوی فیبو میپردازیم و سپس با الگوهای کاربردی معاملاتی آن به صورت مختصر آشنا خواهیم شد.
اصل و مبنای الگوهای هارمونیک دنباله اعداد فیبوناچی است که قاعده کلی آن برابری هر عدد با جمع جبری دو عدد قبل از خود است. برای مثال:
با بررسی روند این دنباله نسبتهایی بدست میآید که همان نسبتهای اعداد طلایی یا فیبوناچی نامیده میشوند. به عنوان مثال در این دنباله حاصل تقسیم هر عدد بر عدد ماقبل از خود به سمت عدد ۱.۶۱۸ میل میکند که در واقع هر عدد نسبت به عدد ماقبل خود ۰.۶۱۸ افزایش یافته است و از تقسیم هر عدد به دومین عدد قبل از خود نسبت دیگری بدست میآید. اهم نسبتهای بدست آمده عبارتند از: ۰.۲۳۶ ، ۰.۳۸۲ ، ۰.۵ ، ۰.۶۱۸ که نسبت ۰.۶۱۸ به عنوان نسبت طلایی فیبوناچی شناخته می شود. البته عدد ۰.۵ را می توان حاصل تئوری معروف “داو” دانست که در این الگو نیز وارد شده است.
نسبتهای فوق به مبنایی ریاضی و کاربردی در عرصه های گوناگون مبدل شده که یکی از کاربردهای رایج آن استفاده از این نسبت ها جهت اعتبار بخشیدن به خطوط حمایت و مقاومت در نمودار روند قیمتی قرار گرفته است بطوری که در یک روند نزولی خطوط حمایتی منطبق با نسبت های ۰.۲۳۶ ، ۰.۳۸۲ ، ۰.۵ و خصوصا ۰.۶۱۸ به عنوان خطوط حمایتی محتمل تر و در روندهای صعودی سطوح مقاومتی مطبق با نسبت های مذکور در قالب خطوط مقاومتی معتبرتر محسوب می گردند. لذا با تعیین خط روندهای فرضی که نسبت های فیبوناچی در آنها صادق باشد، می توان نسبت به پیش بینی نقاط پیوت ماژور و پیوت مینور (نقاط شکست و اصلاح روند) و همچنین سایر تحلیل های درخور اقدام کرد و سطوح حمایتی و مقاومتی را برای روندهای آتی پیش بینی نمود و یا اعتبار تحلیل و پیش بینی های دیگر را مورد ارزیابی قرار داد.
الگوهایی هارمونیک (فیبوناچی) معمولاً پس از یک افزایش یا کاهش بزرگ مصور میگردند و انواع مختلفی داشته که اهم آنها در ادامه بیان میشود.
البته قبل از هر چیز در ابتدا به معرفی الگویی پایه که الگوی مادر نیز نامیده می شود می پردازیم. این الگو به نام الگوی AB=CD نام دارد و در دو حالت بدین شرح در نظر گرفته می شوند:
۱Bullish AB= CD:
که همان الگوی گاوی یا صعودی است و در آن کفهای قیمتی در محدوده ۰.۳۸۲ – ۰.۸۸۶ و سقفهای قیمتی در محدوده ۱.۱۳ – ۲٫۶۱ (تارگت) خواهد بود.
الگوی گاوی یا صعودی – میهن سیگنال
۲. الگوی Bearish:
این الگو که اصطلاحاً به الگوی خرسی یا کاهشی معروف است؛ دارای سقفهای قیمتی در بازه ۰.۳۸۲ – ۰.۸۸۶ و کفهای قیمتی در بازه ۱.۱۳ – ۲٫۶۱ خواهد بود.
الگوی خرسی یا کاهشی -میهن سیگنال
این الگو سادهترین و ابتداییترین نوع الگوهای هارمونیک است که به اشکال متعددی مانند: گارتلی(Gartley)، خفاش (Bat)، پروانه (Butterfly)، خرچنگ (Crab)، کوسه (shark)، سایفر(cypher)، الگوی nen-star، الگوی wolfi wava هستند که جزء تکنیکهای تخصصی تحلیل تکنیکال به حساب میآید؛ لذا پیشنیاز استفاده از آنها شناخت الگوهای عمومیتر و رایجتر است که در ادامه معرفی میشود.
۱. الگوی (Retracement):
این الگو که میتوان از آن به عنوان رایجترین الگوی هارمونیک و یا فیبوناچی یاد کرد، زمانی صادق است که در یک روند شاهد تمایل خطوط به بازگشت از روند و یا اصلاح قیمت هستیم و پس از چند مقاومت یا حمایت در برابر بازگشت از روند غالب مجدداً شاهد ادامه سیر قبلی روند خواهیم بود.
الگوی Retracement – میهن سیگنال
۲. الگوی (Extension):
همانطور که در الگوی Retracement بیان شد، در الگوی فیبو شاهد بازگشت و به عبارتی اصلاح روند و سپس ادامه مسیر خواهیم بود؛ اما گاهی این بازگشت از سطح اولیه خود نیز فراتر رفته که در این حالت شاهد الگوی بازگشت داخلی یا (Extension) خواهیم بود. بنابراین پیشبینی نقاط شکست برای شروع خطوط بازگشتی با طولی بیش از اندازه خط روند قبلی را از قابلیتهای این الگو میدانیم به عنوان مثال پیشبینی نقطه آغاز یک روند بازگشتی صعودی با طولی معادل ۱.۶۱۸ برابر یک موج نزولی از اهداف استفاده از این ابزار است.
الگوی Extension -میهن سیگنال
۳. الگوی (Projection):
از این الگو به منظور تعیین هدف برای ادامه روند و همچنین پیشبینی مقاومتها در طول مسیر استفاده میشود و روندهای بازگشتی بزرگتر از خط روند قبلی را پیشبینی میکند به این ترتیب که موجهای اصلاحی در طول روند، برای پیشبینی طول موج بازگشتی از اهمیت برخوردار است. به طور مثال با تعیین نقاط (A, B, C) الگو ما را در پیشبینی نقطه هدف و مقاومتهای مسیر یاری میکند.
الگوی Projection – میهن سیگنال
۴.الگوی (Expansion) :
ساز و کار این الگو مشابه الگوی projecsion است؛ به گونهای که برخی از تحلیلگران تمایزی میان آنها قائل نمیشوند؛ اما به طور راجع، وجه تمایز آنها در این است که در Expansion بجای بررسی طول موج اصلاحی در یک روند، تنها طول موج رفت روند ملاک سنجش خواهد بود.
۵. الگوی (Arcs):
این الگو با روش شعاعی و عموماً با درصدهای ۳۸.۲ ، ۰.۵ و ۶۱.۸، میزان بازگشت و اصلاح روندها را پیشبینی و بررسی مینماید.
الگوی Arcs – میهن سیگنال
۶.الگوی Fan (یا بادبزن)
الگوی Fan براساس زاویه روند غالب، نقاط بازگشت قیمتی را پیشبینی میکند که زاویهها با اندازههای ۳۸.۲، ۵۰ و ۶۱.۸ درجه در این الگو از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
الگوی Fan یا بادبزن – میهن سیگنال
این الگو خطوط روند را براساس فاصله زمانی آنها مورد سنجش قرار میدهد به این ترتیب که یا فاصله ۲ قله را محاسبه و بنا بر نسبت های ۱، ۲، ۳، ۵، ۸ قله (نقطه بازگشتی) بعدی را پیشبینی میکند و یا فاصله کمترین مقدار با بیشترین مقدار را محاسبه کرده و بنا به بازه های ۱، ۲،۳، ۵ و… اقدام به پیش بینی نقاطی با ویژگی مشابه (کمترین و بیشترین فاصله) می کند.
همه چیز درباره الگوهای بازگشتی در فارکس
زمانی قیمت بیت کوین به 60 هزار دلار رسید ولی معاملهگران و سرمایهگذاران بزرگ صبر کردند تا این قیمت مقداری افت کند و بتوانند در بهترین فرصت خرید کنند و بیشترین بهره را از نوسان قیمت این ارز دیجیتال ببرند. این نوسانات و افت و خیزها در بازار فارکس هم دیده میشود. سوال این است که چگونه میتوانیم بیشترین سود را از این نوسانات ببریم؟ پاسخ این پرسش در شناخت و درک الگوهای بازگشتی نهفته است. در صورتی که بتوانید الگوهای بازگشتی فارکس را به خوبی بشناسید و مفهوم آنها را درک کنید، مطمئن باشید که میتوانید بیشترین سود را از نوسانات بازار به دست بیاورید.
در این مقاله قصد داریم با الگوهای بازگشتی در فارکس آشنا شویم و توضیحات کاملی پیرامون آنها ارائه دهیم. در صورتی که تمایل دارید با این الگوها آشنا شوید و از نوسانات جفت ارزها بیشترین بهره را ببرید تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
منظور از الگوهای بازگشتی چیست؟
یکی از مهمترین مسائلی که میزان سود و موفقیت ما در بازار فارکس را تحت الشعاع قرار میدهد، زمان ورود به یک معامله است. ما باید این توانایی، دانش و آگاهی را داشته باشیم که در سریعترین زمان ممکن وارد روندی شویم که به تدریج دارد در بازار به وجود میآید. در واقع اگر میخواهیم در بازار فارکس سود کنیم، باید موجسواری را یاد بگیریم تا بتوانیم نوسان حداکثری قیمت را بگیریم. یکی از مشکلاتی که معاملهگران مبتدی دارند، همین است. آنها زمانی وارد یک معامله یا موقعیت میشوند که کار از کار گذشته و روند به اوج خودش رسیده است. در واقع آنها با هدف رسیدن به سود عالی وارد بازار میشوند، بیخبر از اینکه بازار به زودی ریزش خواهد کرد.
یکی از بهترین ابزارهایی که معاملهگران حرفهای برای نوسانگیری و پیدا کردن بهترین نقطه برای ورود به یک معامله سودآور از آن استفاده میکنند، الگوهای بازگشتی به ما کمک میکنند که بفهمیم نوسانات بازار چه وضعیتی دارند. ممکن است یک روند نزولی در بازار مدتی بعد صعودی شود یا اینکه یک روند صعودی، چند روز بعد شکلی نزولی به خودش بگیرد. الگوهای بازگشتی فارکس به ما نشان میدهد که بازار دچار چه تغییراتی خواهد شد.
در واقع الگوهای بازگشتی فارکس، شکلهایی روی نمودار هستند که در پیشبینی نواحی بازگشت با احتمال بالا به ما کمک میکنند. این الگوها به ما نشان میدهند که به احتمال زیاد بازار در آینده چه نوساناتی را تجربه خواهد کرد. به زبان ساده زمانی که قیمت پس از یک توقف، معکوس میشود، میگوییم یک الگوی معکوس اتفاق افتاده است. در ادامه توضیحات بیشتری پیرامون این الگوها ارائه خواهیم داد:
انواع الگوهای بازگشتی در بازار فارکس
به طور کلی الگوهای بازگشتی به دو دسته صعودی یا گاوی (Bullish) و نزولی یا خرسی (Bearish) تقسیمبندی میشود. هر کدام از این دو الگو خصوصیات مخصوص به خودشان را دارند.
الگوهای بازگشتی صعودی (Bullish Reversal Patterns)
الگوهای بازگشتی صعودی زمانی به کار میآید که یک روند صعودی در بازار حاکم باشد. گاهی اوقات روند صعودی مدتی متوقف و نزولی میشود ولی پس از مدتی دوباره به روند صعودی خودش برمیگردد و آن روند را ادامه میدهد. الگو هایبازگشتی صعودی به ما کمک میکنند که پیشبینی کنیم حرکت نزولی فعلی دوباره به روند صعودی برمیگردد.
الگوهای بازگشتی نزولی (Bearish Reversal Patterns)
الگوهای بازگشتی نزولی زمانی به کار میآید که یک روند نزولی بر بازار حاکم باشد و پس از مدتی متوقف و صعودی شود. در این مواقع معمولاً معاملهگران مبتدی شگفتزده میشوند و تصمیم میگیرند که وارد معامله شوند؛ غافل از اینکه قیمتها چند روز یا هفته آینده مجدداً نزولی میشود. این الگوها به شما کمک میکند که بازار را تحلیل کنید و پیشبینی کنید که بازار در آینده دوباره نزولی خواهد شد.
الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس
سه نوع الگوی بازگشتی وجود دارد که مهمتر از سایر انواع الگوها است. این سه نوع الگو، سر و شانه (Head and Shoulders)، دو سقف (Double Top) و دو کف (Double Bottom) نام دارد. در ادامه توضیحات بیشتری در مورد این الگوها ارائه خواهیم داد:
1. الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوی سر و شانه
همان گونه که در تصویر فوق مشاهده میکنید، الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی است که سه قله یا سه دره دارد. منظور از سر (Head)، قله وسطی است که از دو قله دیگر ارتفاع بیشتری دارد و شانهها دو قله در سمت چپ و راست سر هستند. اگر دقت کنید این الگو شباهت زیادی به سر و دو شانه انسان دارد. الگوی سر و شانه به دو دسته سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقسیمبندی میشود.
یکی از اجزای اصلی و اساسی الگوی سر و شانه، خط گردن یا نک لاین (Neck Line) است. خط گردن همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، همان خطی است که محل برخورد سر و دو شانه را به هم متصل میکند. نکتهای که باید در مورد این خط در نظر بگیرید این است که هر چه شیب کمتر و ملایمتری داشته باشد، اعتبار خط گردن بیشتر میشود. در صورتی که میخواهید در الگوی بازگشتی موفق باشید و سود بالایی از آن خود کنید، باید سفارش حد ضرر خود را بالای شانه راست (آخرین شانه الگوی سر و شانه) قرار دهید.
2. الگوی دو سقف یا سقف دو قلو (Double Top)
الگوی دوسقف یا Double Top
الگوی دو سقف یا دابل تاپ یکی از معروفترین و مهمترین الگوهای بازگشتی است. همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، در الگوی سقف دو قلو یا دو سقف، قیمت یک بار به سقف خود (سطح مقاومت) میرسد و دیگر نمیتواند این نقطه اوج را پشت سر بگذارد. به همین خاطر هم یک روند نزولی پیدا میکند.
پس از مدتی این روند نزولی متوقف میشود و بازار تلاش میکند که آن سطح مقاومت قبلی را پشت سر بگذارد و از این رو یک بار دیگر روند صعودی را در پیش میگیرد. متأسفانه این بار هم بازار پس از کلی تلاش و کوشش نمیتواند سطح مقاومت را بشکند و پس از رسیدن به آن سطح دوباره نزولی میشود. شما باید به قدری حرفهای و هوشیار باشید که سفارش حد ضرر خود را در بالای سقف دوم قرار دهید. توجه داشته باشید که سقف دوم کمی پایینتر از سقف اول قرار میگیرد و ممکن است کاملاً با هم برابر نباشند.
پایینترین سطح در الگوی دو سقف یا سقف دو قلو، خط گردن نامیده میشود تا زمانی که قیمت، این خط را نشکند الگوی سقف الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند دو قلو تکمیل نمیشود. زمانی میتوانیم از وجود الگوی دو سقف صحبت کنیم که نک لاین یا همان خط گردن شکسته شود.
3. الگوی دو کف یا کف دو قلو (Double Bottom)
الگوی کف دو قلو یا Double Bottom
یکی دیگر از الگوهای بازگشتی مهم، کف دو قلو یا دو کف نام دارد. در این الگو ابتدا بازار یک روند نزولی به خودش میگیرد تا به کف (پایینترین نقطه ممکن) یا همان سطح حمایت میرسد. در اینجا دیگر امکان پیشروی و افت بیشتر وجود ندارد و بازار صعودی میشود. این افزایش تا سطح مقاومت بازار ادامه دارد و سپس دوباره بازار وارد یک روند نزولی میشود. این روند نزولی تا نزدیکی سطح حمایت قبلی ادامه پیدا میکند و دوباره وارد یک روند صعودی میشود. به همین خاطر است که الگوی دو کف یا کف دو قلو شبیه حرف دبلیوی انگلیسی (W) است.
بالاترین نقطه الگوی دو کف یا کف دو قلو (دابل باتم)، خط گردن است. توجه داشته باشید که پیش از شکلگیری الگوی دو کف یک روند نزولی مینور یا ماژور به چشم میخورد. نکتهای که در مورد این نمودار وجود دارد این است که هر چه فاصله زمانی بین این دو کف بیشتر باشد، احتمال درست بودن این الگو هم بالاتر میرود. بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که بین این دو کف باید دست کم سه ماه فاصله زمانی وجود داشته باشد.
مهمترین الگوهای بازگشتی در نمودار شمعی
در این بخش از مقاله قصد داریم با چهار مورد از معروفترین الگوهای بازگشتی در نمودار بازگشتی آشنا شویم. این چهار الگو دوجی، الگوی چکش، الگوی شهاب و اینگالفینگ نام دارد. در ادامه به صورت مفصل با هر کدام از الگوهای بازگشتی نمودار شمعی آشنا خواهیم شد.
1. الگوی شمعی دوجی (Doji)
الگوی شمعی دوجی یکی از معروفترین الگو های بازگشتی است. این الگو زمانی به وجود میآید که در یک دوره زمانی قیمت باز و بسته شدن بازار یکسان باشد. در تصویر زیر الگوی شمعی دوجی مشاهده میشود. این شمع بدنه ندارد؛ چون قیمت افزایش یا کاهش پیدا نکرده است و قیمت باز و بسته شدن یکسان بوده است.
الگوی شمعی دوجی
در تصویر بالا مشاهده میکنید که بازار مدتی صعودی میشود و مجدداً به روند نزولی برمیگردد. به همین خاطر الگوی شمعی دوجی به عنوان یک نشانه برای روند بازگشتی نزولی عمل میکند. در واقع وقتی شمع دوجی را در بازار مشاهده میکنید میتوانید به این نتیجه برسید که احتمالاً جهت بازار تغییر خواهد کرد. در واقع وجود شمع دوجی نشان میدهد که معاملهگران دیگر توان چندانی برای وارد کردن فشار روی قیمت را ندارند. از طرفی میتوان با مشاهده شمع دوجی به وجود شک و تردید در بازار پی برد.
در صورتی که بازار در یک بازه زمانی طولانی یک روند مشخص داشته باشد و ناگهان شمع دوجی شکل بگیرد، احتمالاً به زودی شاهد تغییر جهت بازار خواهیم بود. بنابراین هنگامی که میخواهید از احتمال وجود روند بازگشتی در بازار آگاه شوید، حتما از الگوی نمودار دوجی استفاده کنید و دنبال چنین الگویی باشید.
توجه داشته باشید که حتماً نباید قیمت باز و بسته شدن به صورت کامل برابر باشد تا شمع دوجی شکل بگیرد بلکه اگر تفاوت قیمت باز و بسته شدن، اندک هم باشد این کندل یا شمع، دوجی نام دارد و از احتمال روند بازگشتی در بازار خبر میدهد. از این رو پیشنهاد میدهد به کندل یا شمعی که پس از کندل دوجی شکل میگیرد توجه ویژه داشته باشید. شمعهای دوجی به سه دسته پایه بلند (Long leg)، سنجاقک (Dragonfly) و سنگ قبر (Gravestone) تقسیمبندی میشوند. هر کدام از این شمعهای دوجی خصوصیت مربوط به خودشان را دارند. در مقالهای کامل و جامع در این زمینه صحبت خواهیم کرد.
2. الگوی شمعی چکش (Hammer)
الگوی چکش هم مثل الگور شمعی دوجی، یک الگوی تک شمعی است؛ به این معنا که با دیدن یک شمع کافی است به وضعیت بازار پی ببریم. این الگو هم نشان میدهد که قرار است وضعیت بازار تغییر کند. این شمع بر خلاف شمع دوجی، بدنه کوچکی دارد. سایه بالایی این الگوی شمعی، کوچک (گاهی اصلاً سایه بالایی ندارد) و سایه پایینی آن بلند است. به تصویر زیر نگاه کنید. این تصویر متعلق به الگوی شمعی چکش است. به این نکته توجه داشته باشید که روند قبل از الگوی شمعی چکش، نزولی و در نتیجه روند بعدی آن صعودی است.
الگوی شمعی چکش یا Hammer
کندل یا شمع چکش به شما کمک میکند که وجود الگوی بازگشتی را در بازار پیشبینی کنید و بفهمید که احتمالاً در آینده نزدیک بازار روند نزولی به خودش میگیرد. وقتی میخواهید از الگوهای نمودار شمعی برای پیشبینی روند بازار استفاده کنید، به سایه کندل (خطوط نازک در بالا و پایین شمع) توجه داشته باشید. وقتی شمع یک سایه بلند دارد، نمایانگر این است که الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند حجم معاملات و تقابل بین خریداران و فروشندگان بالا است. در واقع هر چه سایه بلندتر باشد، حجم معاملات در بازار بیشتر است.
وقتی سایه بلندی در زیر یک شمع یا کندل به وجود میآید بدانید که فروشندگان دارند تمام تلاش و کوشش خودشان را به کار میبندند که قیمت را کاهش دهند ولی فروشندگان هم دارند با خریدهای خود در برابر آنها مقاومت میکنند و تلاش میکنند که قیمت را بالا بیاورند. در واقع فروشندگان و خریداران میخواهند تلاش یکدیگر را خنثی کنند.
3. الگوی شمعی شهاب (Shooting Star)
الگوی شمعی شهاب یا شهاب سنگ عکس الگوی شمعی چکش عمل میکند. در واقع قبل از کندل شهاب، یک روند صعودی و پس از آن یک روند نزولی داریم. به شکل زیر توجه داشته باشید. در الگوی شهاب سنگ سایه بلند کندل در بالای آن قرار میگیرد.
الگوی شمعی شهاب یا Shooting Star
سه شرط برای به وجود آمدن الگوی شمعی شهاب وجود دارد. شرط اول این است که قبل از کندل، شاهد یک روند صعودی باشیم. دومین شرط این است که سایه بلندی در بالای شمع قرار گرفته باشد. سومین شرط این است که شمع بعدی پایینتر از قسمت شهاب سنگ قرار بگیرد. توجه داشته باشید که الگوی شمعی شهاب سنگ نشان میدهد که در آینده وارد یک روند نزولی خواهیم شد.
4. الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ (Engulfing)
آخرین الگو از الگوهای بازگشتی که در این نمودار مورد بررسی قرار میدهیم، الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ نام دارد. سه الگوی شمعی قبلی تک شمعی بودند ولی این الگو دو شمعی است؛ یعنی برای پی بردن الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند به چنین الگویی باید دو شمع مجاور را مورد ارزیابی نقد و بررسی قرار داد. تصویر زیر بیانگر الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ است.
الگوی بازگشتی پوششی یا Engulfing
در این الگو دو شمع مجاور هم دیده میشود که شمع دوم خیلی سریع شمع اول را پوشش میدهد. منظور از پوشش این است که بالا و پایین بدنه شمع دوم، از بالا و پایین بدنه شمع اول فراتر میرود. به زبان سادهتر بالای شمع دوم بالاتر از بالای شمع اول و پایین شمع دوم، پایینتر در پایین شمع اول است. با نگاه به تصویر بالا میتوانید این موضوع را به خوبی مشاهده کنید.
متخصصان بازار فارکس بر این باور هستند که هر چه بدنه کندل پوششی بزرگتر باشد، روند بازار مشخصتر و واضحتر است. به کندل دوم کندل پوششی گفته میشود و وقتی الگوی شمعی پوششی به وجود بیاید، بازار همان مسیر شمع دوم (شمع پوششی) را ادامه خواهد داد.
دو نوع الگوی شمعی اینگالفینگ داریم. یک نوع صعودی و نوع دیگر نزولی است. الگوی پوششی صعودی در پایان یک روند نزولی الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند و الگوی پوششی نزولی در پایان یک روند صعودی به وجود میآید.
یادگیری تحلیل تکنیکال فارکس؛ ضامن موفقیت شما در این بازار
برای موفقیت در بازار فارکس باید دانش معاملهگری و تحلیل این بازار را بیاموزیم. دو نوع از مهمترین تحلیلهایی که میتوانیم بیاموزیم و در بازار تبادلات ارزی به موفقیت دست پیدا کنیم، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال است. آشنایی با این دو تحلیل و ابزارهای آنها میتواند ما را به معاملهگر موفق تبدیل کند. الگوهای بازگشتی یکی از بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که به ما کمک میکند بیشترین بهره را از نوسانات بازار ببریم.
در صورتی که از این مقاله لذت بردید و برای شما مفید بود پیشنهاد میشود مقاله نرم افزار معاملاتی متاتریدر 5 را مطالعه کنید تا با یکی دیگر از ابزارهای عالی برای موفقیت در فارکس آشنا شوید. آیا تاکنون از الگوهای بازگشتی در معاملات خود استفاده کردهاید؟ از نظر شما این الگوها چه مزایا و معایبی دارند؟ چه زمانی بیشترین و بهترین کارایی را از خود نشان میدهند؟ لطفاً پرسشها، پیشنهادها و نظرهای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
استراتژی ستاره عصرگاهی- الگوهای شمع ژاپنی در تحلیل ارزهای دیجیتال
استراتژی ستاره عصرگاهی الگوهای شمعی یک الگوی بازگشتی کاهشی از مجموعه الگوهای شمعی است که مشابه الگوی چکش وارون است. ستاره عصرگاهی در میان معامله گران به الگوی پین بار نیز معروف است که دارای چند ویژگی متمایز مربوط به حرکت قیمت است و اگر در مسیر درستی تشکیل شود آن را به الگوی «پرمخاطره ای» تبدیل می کند.
اگر بدانید نحوه خرید و فروش در وضعیت ستاره عصرگاهی چیست خواهید فهمید که چرا الگوی شمع در خصوص بازگشت از یک روند کاهشی سیگنال قدرتمندی است. عده بسیار کمی از مردم میدانند چطور در شرایط بازگشت بازار بخوبی خرید و فروش کنند. واقعیت آن است که بیشتر معامله گران در این شرایط مرتکب اشتباهاتی شده که باعث از بین رفتن سرمایه شان میشود.
استراتژی برتر ستاره عصرگاهی، با در نظر گرفتن این مساله، شما را از خطر از دست دادن سرمایه تان حفظ میکند. الگوی شمعی ستاره عصرگاهی میتواند در تشخیص قله بازار و نحوه خرید و فروش صحیح در آن به شما کمک کند.
بیایید قبل از هر چیز به برخی مبانی الگوی ستاره عصرگاهی اشاره کنیم:
تعریف الگوهای شمعی ستاره در حال غروب
ستاره عصرگاهی یک الگوی نموداری بازگشتی کاهشی است که از مشخصات آن میتوان به داشتن سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و بدنه کوچک اشاره کرد؛ در این الگو ممکن است اصلا سایه پایینی نیز وجود نداشته باشد. در مباحث تحلیل تکنیکال، ستاره عصرگاهی پین بار متشکل از یک الگوی شمعی یکی است.
سیگنال ستاره عصرگاهی که شبیه چکش وارون است فقط زمانی قابل اطمینان است که در انتهای یک روند صعودی قرار داشته باشد.
شکل زیر الگوی شمعی ستاره عصرگاهی را بخوبی نشان میدهد:
بسته به وضعیت نمودار شما، بدنه چکش ممکن است سبزرنگ (افزایشی) یا به رنگ قرمز(کاهشی) باشد. اما ستاره کاهشی سیگنال قویتری دارد زیرا قیمت بستن پایین تر از قیمت باز شدن است.
از مشخصه دیگر ستاره عصرگاهی آن است که سایه ها باید ۲ تا ۳ برابر طول بدنه باشند.
شکل زیر یک ستاره عصرگاهی را در نمودار شمعی نشان میدهد:
برای آنکه از پشت صحنه الگوی ستاره عصرگاهی و جنگ گاوها و خرسهای بازار باخبر شوید بیایید الگوی شمعی فوق را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار دهیم:
ستاره عصرگاهی از دید روانشناسانه
کدام گروه تحت کنترل است؟
در ابتدا با حفظ و ادامه روندهای رو به بالا گاوهای بازار تحت کنترل هستند. گاوها قیمتها را در قله های بالاتر تثبیت میکنند. وقتی این گروه به قله قیمت میرسند و به نقطه بالایی شمعها دست پیدا میکنند وضعیت افزایشی (بولیش) است.
اما در این مرحله خرسها به بازار می آیند و با گاوها به شدت میجنگند که در نهایت موفق میشوند آنها را شکست داده و قیمت را تا زیر قیمت باز شدن کاهش دهند.
در وضعیت ستاره عصرگاهی کاهشی، قیمت بسته شدن پایینتر از قیمت باز شدن و نزدیک به قسمت پایینی بدنه است. در وضعیت ستاره عصرگاهی افزایشی قیمت بسته شدن بالاتر اما در فاصله بسیار نزدیک به قیمت باز شدن خواهد بود.
قابلیت چکش وارون کاهشی برای فشار به قیمت بسته شدن شمع و کاهش دادن آن تا به زیر قیمت باز شدن باعث میشود ستاره عصرگاهی قدرت لازم برای بازگرداندن روند افزایشی موجود را پیدا کند.
خرید و فروش در وضعیت ستاره عصرگاهی چیست؟
ما باید برای درک نوسانات قیمتی در وضعیت چکش وارون،حین رصد محیط کلی حاکم بر بازار، چشمانمان را تمرین دهیم. معرفی چند کتاب آموزشی مشخص برای یادگیری و شناخت وضعیت ستاره عصرگاهی کار بیهوده ایست.
اگر در بازار هیچ روند افزایشی نمیبینید که زودتر از چکش وارون آغاز شده باشد خرید و فروش جایز نیست. در این حالت معاملات محکوم به شکست است.
سیگنال ستاره عصرگاهی تنها زمانی مورد تایید است که ما از قیمتی کمتر از قیمت پایینی شمع آغاز کرده باشیم. اما بر حسب سابقه ریسک پذیری تان همیشه باید با منابع دیگر نیز خرید و فروش خود را ارزیابی کنید و کاملا مطمئن شوید.
توصیه ما این است که در الگوهای ستاره عصرگاهی عجولانه دست به خرید و فروش نزنید. میتوانید انواع استراتژیهای ورود به بازار را استفاده کنید، اما بدانید هر چه نقاط بهم نزدیکتری را انتخاب کنید قیمت نیز بیشتر میتواند از سطح قیمت ورودی ایده آل تان بالاتر برود.
حال پیش از ذکر قواعد استراتژی برتر ستاره عصرگاهی، توصیه میکنیم کاغذ و قلم برداشته و قوانین زیر را یادداشت کنید.
بدین منظور قصد داریم نگاهی به مدل ستاره عصرگاهی یا چکش وارون بیندازیم.
استراتژی الگوی شمعی ستاره عصرگاهی
استراتژی الگوی شمعی ستاره عصرگاهی روشی بسیار ساده و در عین حال موثر برای انجام معاملات در بازارهای مالی است. این استراتژی در بازه های زمانی مختلف برای خرید و فروش سهام، ارزهای فارکس، کالاها، رمزارزها و معاملات آتی قابل استفاده است.
درصد موفقیت وضعیتهای معاملاتی که در استراتژی معاملاتی بازگشتی شرح داده ایم بسیار بالاست. اما تنها نقص آن این است که گهگاه و فقط هر چند وقت یک بار در نمودار شمعی فارکس شما ظاهر میشوند.
بیایید از ابتدا شروع کنیم.
گام اول: اندیکاتور CMF را به بازه زمانی مد نظرتان اضافه کنید
نمودار قیمت تان را آماده آغاز پیکار قیمتی کنید. روش کار ساده است؛ تنها کافیست اندیکاتور CMF را به بازه زمانی مد نظرتان اضافه کنید. برای تایید وجود الگوی ستاره عصرگاهی کاهشی و ارزیابی آن، تنها ابزار تکنیکال مورد استفاده ما CMF است.
استفاده از اندیکاتور CMF گام بزرگی است. تایید یا رد صحت وجود ستاره عصرگاهی کاهشی بلافاصله به محض ظهور و تداوم شکل چکش وارون بر روی نمودار شمعی تغییرات قیمت بیت کوین امکان پذیر است. این بدین معناست که قیمت بیش از این از سطح قیمت ایده آل ورود فاصله نمیگیرد.
حال بیایید رفتار قیمت را مورد مطالعه قرار دهیم.
به ادامه مطلب توجه کنید:
گام دوم: الگوی شمعی ستاره عصرگاهی باید پس از یک روند افزایشی قوی ظاهر شود
مکان یا به عبارتی موقعیتی که الگوی شمع ستاره عصرگاهی در حال گسترش است اهمیت بسیاری دارد.
دقت الگوی ستاره عصرگاهی کاهشی به دلیل وجود همین جزئیات و عناصر است. ما نیاز به یک روند افزایشی قوی داریم که دو ویژگی مهم داشته باشد:
- بخش اول روند یک حرکت آرام و یکنواخت رو به بالاست
- آخرین بخش روند رو به بالا ،قبل از شمع مربوط به ستاره عصرگاهی، باید ناپایدارتر باشد
اساسا ما به دنبال نقطه اوج حباب بازار ،جایی که گاوها خسته اند و به قله رسیده اند، هستیم.
حال اجازه دهید نمودار را مطالعه کنیم تا بدانیم آیا الگوی چکش وارون تمام ویژگیهای مورد نیاز ما را در خود دارد یا خیر.
گام سوم: اندیکاتور CMF به هنگام پیشروی الگوی ستاره عصرگاهی کاهشی باید زیر خط صفر باشد
شاخص CMF ابزار بسیار خوبی برای مطالعه و اندازه گیری حجم نهادی و تجمعی معاملات در هر بازار است. در اصل CMF زیر صفر نشان میدهد که فروشندگان دست بالا را دارند و کنترل بازار را بدست گرفته اند.
دقت کنید که نقطه چین های ستاره عصرگاهی کاهشی تمام ویژگیهای الگوی چکش وارون را داشته باشد. طول سایه ها دست کم دوبرابر بدنه شمعهاست؛ بدنه شمعها کوتاه است و سایه پایینی بسیار کوتاه است. چنانچه قیمت بسته شدن زیر قیمت باز شدن باشد شمعی با این ویژگیها سیگنال قویتری خواهد داشت.
با این وجود این الگو هنوز هم به دلیل تمام ویژگیهای دیگرش برای خرید و فروش مناسب است.
حال زمان آن فرا رسیده است تا نقطه مناسب ورود در الگوی شمعی ستاره عصرگاهی کاهشی را نشان دهیم.
به ادامه مطلب توجه کنید:
گام چهارم: با گذر از قیمت پایینی الگوی شمع ستاره عصرگاهی اقدام به فروش کنید
آشنایی با الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال | بیدارز
الگوهای نموداری در این مطلب نشان دهنده این است که روندهای خنثی در طی فعالیت قیمت چیزی جز یک توقف مقطعی قیمت نیستند و پس از آن روند دوباره در همان جهت قبلی خود به حرکت ادامه می دهد. این مسئله وجه تمایز این الگوها با الگوهای قبلی (بیان شده در مطالب قبلی دسته تحلیل تکنیکال) است.
تفاوت دیگر بین الگوهای برگشت و ادامه دهنده در مدت زمان آنها است. الگوهای برگشتی معمولا برای ساخت و نمایان کردن تغییرات عمده روند بسیار طولانی تر هستند. از طرف دیگر الگوهای ادامه دهنده معمولا کوتاه تر هستند و با دقت بیشتری به عنوان الگوهای کوتاه مدت یا میان مدت طبقه بندی می شوند. به استفاده ی مداوم از اصطلاح «معمولا» توجه کنید. گاهی تفاوت یک گروه از الگوها به اندازه ی یک تار مو است. استثنائات همیشه وجود دارند. حتی گروه بندی الگوهای قیمت به دسته های مختلف گاهی اوقات دچار مشکل می شود.
مثلث ها معمولا از دسته الگوهای ادامه دار هستند، اما بعضی اوقات به عنوان الگوهای برگشتی عمل می کنند. اگرچه مثلث ها معمولا از دسته الگوهای میان مدت در نظر گرفته می شوند، اما گاهی اوقات ممکن است در نمودارهای بلندمدت ظاهر شوند و اهمیت روند اصلی را به خود اختصاص دهند. حالت دیگری از الگوهای مثلث وجود دارد که با نام تبدیل کننده آنها را می شناسند و معمولا اخطار الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند یک سقف مهم را می دهند. حتى الگوهای سر و شانه به عنوان شناخته شده ترین الگوی بازگشتی گاهی اوقات مانند یک الگوی تحکیمی عمل می کنند.
حتی با وجود این ابهامات مقطعی الگوها به دو دسته تقسیم می شوند و چنان چه خوب تفسیر شوند می توانند اغلب مواقع به تحلیل گر کمک کنند که رفتار آیندهی بازار را به درستی تشخیص دهد.
مثلث متقارن
مثلث متقارن (یا کویل) معمولا یک الگوی ادامه است. یک مکث در روند موجود است که پس از آن روند اصلی از سر گرفته می شود. در مثال زیر، روند قبلی صعود کرده است، به طوری که درصدها از تقسیم مثلث در روند صعودی حمایت می کنند. اگر روند رو به پایین باشد، آن گاه مثلث متقارن دارای پیامدهای نزولی خواهد بود. حداقل نیاز برای یک مثلث چهار نقطهی معکوس است.
به یاد داشته باشید که برای ترسیم یک خط روند همیشه دو نکته لازم است. بنابراین، برای ترسیم دو روند هم گرا، هر خط باید حداقل در دو نقطه لمس شود. در شکل فوق، مثلث درواقع از نقطه ی ۱ آغاز می شود، که در آنجاست که ادغام در روند صعودی آغاز می شود. با این حال، قیمت ها به نقطه ی ۲ برمی گردند و سپس به نقطه ی ۳. می روند. نقطهی ۳ پایین تر از نقطه ی ۱ است. روند بالایی فقط زمانی می تواند ترسیم شود که قیمت ها از نقطهی ۳ کاهش پیدا کنند.
توجه کنید که نقطه ی ۴ از نقطه ی ۲ بالاتر است. فقط وقتی قیمت ها از نقطه ی ۴ افزایش یافته اند، می توانید خط افزایشی پایین را بکشید. در این مرحله است که تحلیل گر مشکوک می شود که آیا وی با مثلث متقارن سر و کار دارد. اکنون چهار نقطه ی برگشتی (۱، ۲، ۳ و ۴) و در روند هم گرا وجود دارد. درحالی که حداقل نیاز چهار نقطه برگشتی است، بسیاری از مثلث ها شش نقطه ی برگشتی دارند، همان طور که در شکل نشان داده شده است.
آنالیز زمانی مثلث
محدودیت زمانی برای وضوح الگو وجود دارد، و آن نقطه ای است که دو خط در اوج به هم برخورد می کنند که به آن نقطه رأس می گویند. به عنوان یک قاعده ی کلی، قیمت ها باید در جهت روند قبلی در جایی بین دو سوم تا سه چهارم عرض افقی مثلث شکل بگیرند. یعنی اندازه ی افقی مثلث فاصله مابين خط قاعده در سمت چپ تا نقطه ی راس در سمت راست.
از آنجا که این دو خط باید در یک نقطه برخورد کنند، پس از کشیدن دو خط هم گرا، می توان فاصله ی زمانی را اندازه گرفت. با ورود خط روند بالا، شکست صعودی ایجاد می شود که این اخطار شروع روند است. اگر قیمتها در زیر مثلث فراتر از نقطه ی سه چهارم باقی بمانند، مثلث شروع به از دست دادن قدرت خود می کند و معمولا به این معنی است که قیمت ها همچنان به سمت اوج و فراتر از آن ادامه خواهند یافت.
بنابراین مثلث، ترکیبی جالب از قیمت و زمان را ارائه میدهد. روندهای همگرا مرزهای قیمت الگو را نشان می دهند و مشخص می کنند که در چه نقطه هایی الگو تکمیل شده است و با شکستن روند بالایی در مورد روند صعودی دوباره روند قبلی از سر گرفته می شود. اما این خطوط روند با اندازه گیری عرض الگو، زمان رخداد این حادثه را مشخص می کنند.
اگر مثلا عرض ۲۰ باشد، پس از آن زمان شکست باید بین هفته ی ۱۳ و ۱۵ اتفاق بیفتد. اخطار قطعی، زمانی صادر می شود که قیمت از یکی از خطوط روند عبور کند. گاهی اوقات یک حرکت برگشتی پس از شکست ایجاد می شود. در روند صعودی، این خط به یک خط حمایت تبدیل می شود. در روند نزولی، خط پایین پس از شکسته شدن به یک خط مقاومت تبدیل می شود. پس از شکسته شدن خط روند سطح قیمتی که در رأس قرار دارد نقش مهمی در مشخص کردن سطح حمایت و مقاومت ایجاد می کند. برای اینکه شکست مورد قبول واقع شود معیارهایی وجود دارد ک درمطالب قبلی به آنها اشاره کرده بودیم. حداقل شرط این است که قیمت پایانی خارج از خط روند باشد و به یک نفوذ در طول روز اکتفا نکند.
اهمیت حجم
با نوسان قیمت و نزدیک شدن به رأس، باید از حجم معاملات کاسته شود. این رفتار حجم در مورد همهی الگوهای هم بستگی صادق است. اما حجم همزمان با نفوذ قیمت، باید به طور چشمگیری خط روندی که الگویی را تکمیل می کند، انتخاب کند. با بازگشت مجدد روند، حرکت برگشتی باید با شدت بیشتری انجام شود.
دو نکته ی دیگر باید درباره ی حجم ذکر شود. همان طور که در مورد الگوهای برگشتی اتفاق می افتد، حجم در روند صعودی بیشتر از نزولی است. افزایش حجم برای از سرگیری روند صعودی در کلیهی الگوها امری ضروری است. نکته دوم در مورد حجم این است که، حتی اگر فعالیت تجاری در طول شکل گیری الگو کاهش می یابد، بازرسی نزدیک از حجم معمولا به این نکته می رسد که آیا حجم سنگین تر در طول مراحل افزایشی رخ می دهد یا کاهشی. به عنوان مثال، در روند صعودی، احتمالا در زمان صعود قیمت معاملات سنگین تری نسبت به نزولها انجام می شود.
روش اندازه گیری
مثلث ها روش های اندازه گیری مختلفی دارند. در مورد مثلث متقارن، چند تکنیک به طور کلی استفاده می شود. ساده ترین روش اندازه گیری ارتفاع خط عمودی در وسیع ترین قسمت مثلث (پایه) و اندازه گیری آن فاصله از نقطه شکست است. شکل، مسافت پیش بینی شده از نقطه ی شکست را نشان می دهد، این همان تکنیکی است که من ترجیح میدهم. روش دوم ترسیم خط روندی از بالای پایه (در نقطه ی A به موازات خط روند پایین است. خط کانال بالایی در روند صعودی قیمت را مشخص می کند. گاهی اوقات هم زمان با برخورد دو خط در مثلث و ایجاد نقطه ی رأس قیمت با خط روند بالا برخورد می کند.
در نمودار بالا دو روش برای اندازه گیری مثلث متقارن وجود دارد. یکی برای اطمینان از ارتفاع پایه (AB) است. پروژه ای که فاصله ی عمودی از نقطه ی شکست در C دارد روش دیگر ترسیم یک خط موازی به سمت بالا از بالای پایه (A) به موازات خط پایین در مثلث است.
مثلث صعودی
مثلث های افزایشی و کاهشی انواع مختلفی از متقارن هستند، اما پیش بینی متفاوتی دارند. شکل زیر نمونه هایی از مثلث افزایشی را نشان میدهد. توجه کنید که خط روند بالا صاف است، در حالی که خط پایین در حال افزایش است. این الگو نشان میدهد که خریداران نسبت به فروشندگان تهاجمی تر هستند.
این یک الگوی صعودی در نظر گرفته می شود و معمولا با یک شکست سیری صعودی به خود می گیرد. مثلث های افزایشی و کاهشی هردو از نظر متقارن به الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند معنای بسیار مهمی متفاوت هستند. مهم نیست که در ساختار روند، مثلث های افزایشی یا کاهشی ظاهر می شوند، آنها پیش بینی دقیقی دارند. مثلث افزایشی منجر به صعود است و مثلث کاهشی منجر به نزول قیمت میشود. در مقابل، مثلث متقارن ذاتا الگویی خنثی است. این بدان معنا نیست که مثلث متقارن ارزش پیش بینی کنندگی ندارد.
شکل بالا مثلث افزایشی. الگو در بالای خط فوقانی تکمیل می شود. این شکست باید شاهد افزایش شدید حجم باشد. این خط مقاومت بالایی باید به عنوان حمایت در قسمت های بعدی بعد از شکست عمل کند. حداقل اندازه ی قیمت با اندازه گیری ارتفاع مثلث (AB) و پیش بینی آن فاصله به سمت بالا از نقطه ی شکست در C به دست می آید.
تکنیک های اندازه گیری
اندازه گیری هدف قیمتی مثلث افزایشی نسبتا ساده است. ارتفاع الگو را در پهن ترین قسمت آن محاسبه می کنیم و این فاصله را از نقطه ی شکست روند انجام می دهیم.
عملکرد مثلث افزایشی به عنوان یک کف
درحالی که مثلث افزایشی اغلب در روند صعودی ظاهر می شود و الگو ادامه دار در نظر گرفته می شود، اما گاهی اوقات به عنوان یک الگوی کف (تبدیل کننده) ظاهر می شود. در پایان روند نزولی امری غیرمعمول نیست که شاهد رشد مثلث افزایشی باشید. با این حال، حتی در این شرایط، تفسیر الگو افزایشی است. شکستن خط بالایی یک اخطار از کامل شدن ارتفاع است. مثلث های افزایشی و کاهشی گاهی به مثلث های راست گوشه نیز گفته می شوند.
مثلث کاهشی
مثلث کاهشی فقط یک تصویر آینه ای از مثلث افزایشی است ولی معمولا یک الگوی کاهشی در نظر گرفته می شود. به خط نزولی و خط پایین در شکل پایین توجه کنید. این الگو نشان میدهد که فروشندگان بیشتر از خریداران عجله دارند و معمولا قیمت ها را کاهش می دهد. اخطار فروش زمانی است که قیمت باعث شکست خط پایینی شود و این اتفاق عموما با افزایش حجم معاملات همراه است. تکنیک محاسبه نیز دقیقا مثل مثلث افزایشی است. باید ارتفاع الگو در سمت چپ محاسبه شود و معادل آن در نقطه ی شکست به قیمت شکست اضافه شود.
عملکرد مثلث کاهشی به عنوان یک سقف
درحالی که مثلث نزولی یک الگوی ادامه دهنده داشت و معمولا در روند نزولی یافت می شود، در مواردی غیر معمول نیست که مثلث نزولی در روند صعودی پیدا شود. هنگامی که این نوع الگو در صدر روند ظاهر می شود، تشخیص آن چندان دشوار نیست، در این حالت شکسته شدن خط پایینی الگو اخطار بازگشت روند به حالت کاهشی را صادر می کند.
الگوی حجم
الگوی حجم در هر دو مثلث افزایشی و کاهشی مشابه است به این دلیل که وقتی الگو شکل می گیرد حجم کم می شود و سپس در نقطه ی شکست افزایش می یابد. در مورد مثلث متقارن، در طول شکل گیری نمودار می تواند تغییرات ظریف را در الگوی حجم همزمان با نوسانات در قیمت خیلی زیرکانه تشخیص دهد. این بدان معناست که در الگوی افزایشی حجم در جهش های قیمت تا حد زیادی و در نقاط پایینی کم میشود. در نوع کاهشی در طی روند کاهشی حجم سنگین معاملات و زمانی که قیمت ها جهش می کنند ما با کاهش حجم مواجه خواهیم بود.
فاکتورهای زمانی در الگوی مثلث
یکی از فاکتورهای نهایی که باید در مورد مثلث ها مورد توجه قرار گیرد، ابعاد زمانی است. مثلث یک الگوی میان مدت محسوب می شود، به این معنی که معمولا تشکیل آن بیشتر از یک ماه طول می کشد، اما به طور کلی کمتر از سه ماه است. مثلثی که کمتر از یک ماه طول بکشد، احتمالا الگوی متفاوتی از قبیل پرچم چهارگوش است که به زودی درباره ی آن بحث می کنیم. همان طور که قبلا نیز اشاره شد، مثلث ها در نمودارهای قیمت بلندمدت ظاهر می شوند، اما معنی اصلی آنها همیشه یکسان است.
الگوی مثلث وسیع یا پهن شونده
این الگوی قیمت بعدی یک تغییر غیرمعمول مثلث است و نسبتا نادر است. درواقع یک مثلث واژگون یا مثلث معکوس است. همهی الگوهای مثلثی که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته اند، روندهای همگرا را نشان می دهند. شکل گیری گسترده، همان طور که از نام آن پیداست، دقیقا برعکس آنها است. همان طور که الگوی زیر نشان میدهد، روندهای مختلف درواقع با شکل گیری گسترده از یکدیگر دور می شوند و تصویری را ایجاد می کنند که مثل مثلث در حال گسترش است. همچنین به آن یک بلندگوی دستی گفته می شود.
الگوی حجم نیز در این سازه متفاوت است. در سایر الگوهای مثلثی، با افزایش باریک شدن نوسانات قیمت، حجم کاهش می یابد. در الگوی پهن شونده درست برعکس اتفاق می افتد. حجم آن به همراه نوسانات گسترده تر قیمت افزایش می یابد. این وضعیت بازاری را نشان میدهد که از کنترل خارج شده و به طور غیرعادی احساساتی است.
از آنجا که این الگو نشان دهنده ی میزان غیرمعمول مشارکت عمومی است، اغلب در صدر بازارهای اصلی اتفاق می افتد. بنابراین، الگوی در حال گسترش معمولا یک شکل نزولی است. عموما در نزدیکی پایان بازار عمدهی افزایشی ظاهر می شود. این نوع مثلث در حال گسترش معمولا در قسمت های اصلی اتفاق می افتد. این شکل سه قله ی پیاپی بالا و دو فرورفتگی رو به کاهش را نشان میدهد. این یک الگوی غیر معمول دشوار برای تجارت است و خوشبختانه نسبتا نادر است.
آشنایی با الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال
یکی از ابزارهای بسیار مهم و کاربردی در تحلیل تکنیکال الگوهای نموداری (Chart Patterns) است. هر فردی که وارد دنیا ارزهای دیجیتال میشود، برای داشتن درک درستی از روند بازار و پیشبینی اتفاقات آینده باید تسلط کافی بر این الگوها داشته باشد.
آشنایی یا عدم آشنایی با الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال میتواند سودها و ضررهای شما را در این بازار رقم بزند. به همین دلیل در این مقاله قصد داریم شما را با تعدادی از این الگوها آشنا کنیم تا بتوانید روند موفقیت آمیزی را در بازار ارزهای دیجیتال داشته باشید.
کدامیک از الگوهای نموداری بهتر است؟
پیش از اینکه از بهترین الگوی نموداری صحبت کنیم، بد نیست تعریف کوتاهی از الگوی نموداری داشته باشیم. این الگوها شکلی در نمودار قیمت هستند که روند قیمت را از گذشته تا به امروز نشان میدهند و به کمک آنها معاملهگرها میتوانند آیندهی یک ارز را پیشبینی کنند. در واقع نمودارها مهر تأییدی بر این موضوع هستند که تاریخ تکرار میشود و بر همین اساس اگر روند قیمت یک ارز در گذشته و به طور مداوم یک رفتار ثابت را داشته است، احتمال تکرار این رفتار در آینده زیاد خواهد بود. این الگوها را میتوان پایه و اساس تحلیلهای تکنیکال دانست.
اما میرسیم به بهترین الگوی نموداری. در واقع نمیتوان گفت که الگویی نسبت به الگوی دیگر برتری دارد چرا که هر یک از آنها کاربرد خاص خود را داشته و برای نمایش روندهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. این الگوها بیشتر در نمودارهای شمعی کاربرد دارند چرا که این نمودارها به نمایش بهتر و آسانتر قیمتهای باز و بسته شدن در بازهی زمانی خاص کمک میکنند.
بعضی از الگوهای نموداری برای بازارهای پر نوسان، بعضی برای بازارهای صعودی و بعضیها هم برای بازارهای نزولی کاربرد دارند. پس همانطور که گفتیم الگوها نسبت به هم برتری ندارند اما باید بدانید که برای وضع کنونی بازار کدام الگو مناسبترین است. استفاده از الگوی اشتباه میتواند شما را از مسیر درست گمراه کند.
آنچه الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال به ما میگویند
برای درک الگوی نموداری مختلف ابتدا باید با مفهوم سطوح مقاومت و حمایت آشنا شویم. پیشتر در مقالهی “سطح حمایت و مقاومت در بازار مالی فارکس به چه معناست؟” در مورد این سطوح صحبت کردیم. با این وجود این مبحث را با اشارهی کوچکی به این سطوح شروع میکنیم.
سطح حمایت سطحی است که میزان قیمت کمتر از آن نخواهد شد به این معنی که اگر قیمت کاهش یابد و به سطح حمایت برسد، پایینتر نخواهد رفت و پس از برخورد با این سطح دوباره شاهد افزایش قیمت خواهیم بود. سطح مقاومت هم سطحی است که قیمت از آن بالاتر نخواهد رفت. در واقع زمانی که قیمت ارز به سطح مقاومت میرسد نمیتواند از این سطح عبور کند و پس از برخورد با سطح مقاومت شاهد افت قیمت خواهیم بود. برای اطلاعات بیشتر میتوانید مقالهی ذکر شده را مطالعه کنید.
با دانستن این تعاریف میتوانیم به سراغ انواع الگوهای نموداری برویم. الگوهای نموداری را میتوان در سه گروه زیر دستهبندی کرد:
- الگوهای تداومی: این الگوها نشان دهندهی تداوم و ادامهدار بودن روند هستند.
- الگوهای بازگشتی: این الگوها بیانگر احتمال تغییر مسیر روند هستند.
- الگوهای دو طرفه: این الگوها به ما میگویند که بازار بی ثابات و پر از نوسان است و قیمت به هر سویی ممکن است حرکت کند. در واقع پیشبینی قیمت در این بازار چندان قطعی نخواهد بود.
آشنایی با این سه دسته به شما کمک میکند تا به موقع وارد موقعیتهای کوتاه (فروش) و بلند (خرید) شوید. در واقع این الگوها در پیشبینی روند قیمت بسیار مؤثر کننده بوده و به لطف آنها میتوانید حتی در بازارهای نزولی هم معاملههای سودآور داشته باشید.
فراموش نکنید که الگوهای نموداری بیانگر قطعیتی در آینده نیستند اما احتمال به وقوع پیوستن پیشبینیهای صورت گرفته از طریق آنها بسیار است.
و اما 10 الگوی مهم در تحلیل تکنیکال:
سر و شانه (Head and Shoulders)
در این الگو قلهای با ارتفاع زیاد در میان و دو قله با ارتفاعی کمتر در دو طرف داریم. این الگو نشان دهندهی به پایان رسیدن روند صعودی و شروع روند نزولی است. در نتیجه الگوی سر و شانه در دسته الگوهای بازگشتی قرار دارد.
ارتفاع قلهی اول و سوم در الگوی Head and Shoulders از قلهی دوم کمتر بوده ولی هر سه این قلهها در یک نقطه اشتراک دارند و آن برخورد با یک سطح حمایت است که در اصطلاح به آن خط گردن یا خط تأیید یا خط شکست گفته میشود.
پس از برگشت قیمت از قلهی سوم و برخورد با این سطح حمایت، چیزی که انتظار میرود شکست خط گردن و شروع کاهش قیمت است.
دو قله (Double Top)
این الگو که به دو سقف هم مشهور است، برای تعیین بازگشت روند مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی با این الگو روبرو خواهیم بود که قیمت تا مقدار مشخصی افزایش یافته و پس از آن سقوط کند و دوباره تا همان سطح مقاومت قبلی برود و باز هم تا سطح قبلی سقوط کند. در این موقع، باید انتظار شروع یک روند نزولی را داشت.
دو دره (Double Bottom)
این الگو درست برعکس دو قله است. در الگوی دو دره قیمت تا حد مشخصی کاهش یافته و پس از رسیدن به محدوده حمایت دوباره افزایش مییابد. بار دیگر قیمت یا حمایت قبلی کاهش یافته و تا همان مقاومت قبلی یعنی خط گردن بالا میرود.
در این شرایط باید منتظر یک روند صعودی قوی بود. و به دلیل همین به پایان روند نزولی و شروع روند صعودی، بازگشت صعودی گفته میشود.
کف گرد (Rounding Bottom)
الگوهای نموداری کف گرد یا نیم دایره پایین در بیشتر اوقات بیانگر پایان روند نزولی و شروع روند صعودی هستند. به طور معمول بعد از تجربهی یک روند نزولی طولانی مدت شاهد این الگوی بازگشتی هستیم.
در این دو موقعیت: زمانی که قیمت نزدیک به کف نمودار است و زمانی که روند ادامه یافته و از سطح مقاومت عبور میکند، معاملهگرها تمایل زیادی به سرمایهگذاری از خود نشان میدهند.
کُنج (Wedge Pattern)
الگوی کنج خود دو نوع است و زمانی اتفاق میافتد که حرکات قیمت بین دو خط روند مورب فشرده میشود.
- کنج افزایشی: این مدل در اطراف خط روندی شکل میگیرد که مابین دو خط حمایت و مقاومت مورب به سمت بالا پیش بروند. در این مدل، شیب خط حمایت از خط مقاومت بیشتر است. مشاهدهی این الگو به معنی شکست سطح حمایت و کاهش شدید قیمت خواهد بود.
- کنج کاهشی: این الگو بین دو سطح مقاومت و حمایت مورب رو به پایین شکل میگیرد. کنج کاهشی بر خلاف کنج افزایشی بیان کنندهی شکست مقاومت و شروع روند صعودی است.
این الگوهای نموداری در دستهی الگوهای بازگشتی جای میگیرند.
فنجان و دسته (Cup and Handle)
این الگو که در بازار صعودی اتفاق میافتد، الگوی تداومی است که از ترکیب دو الگوی کف گرد و کنج شکل میگیرد. این الگو نشان دهندهی دورهای کوتاه از احساسات نزولی در بازار صعودی است و پس از ایجاد چنین الگویی روند صعودی همچنان ادامه خواهد داشت.
در الگوی Cup and Handle فنجان شبیه به الگوی نموداری کف گرد و دسته شبیه به الگوی نموداری کنج است. بعد از الگوی کف گرد، قیمت دورهای از اصلاح موقت را تجربه خواهد کرد که این دوره دسته الگو است و علت چنین نامگذاری، محدود بودن روند اصلاحی به دو خط موازی است. در آخر قیمت از دورهی اصلاحی کوتاه خود خارج شده و به روند صعودی خود ادامه میدهد.
پرچم (Flag یا Pennant)
این الگو در دسته الگوهای تداومی جای دارد. زمانی با الگوی پرچم مواجه میشویم که قیمت پس از گذاراندن یک روند صعودی یا نزولی وارد دورهای از تثبیت قیمت شود. معنی این الگو تثبیت موقتی و بازگشت به روند قبلی است.
قبل از وقوع پرچم شاهد حرکتی تند و به شکل خطی مستقیم در بازار هستیم که به اصطلاح به آن میله پرچم میگویند. پس از آن در قسمت پرچم بازار مکث کوتاهی داشته و به عبارتی استراحت کوتاهی کرده و دوباره به روند قبلی بازمیگردد.
این الگو میتواند هم در بازار صعودی و هم در بازار نزولی رخ دهد. ممکن است در ابتدا الگوی پرچم و کنج شبیه به نظر برسند ولی با کمی دقت متوجه تفاوت آنها خواهید شد. الگوهای کنج همواره صعودی و نزولی هستند در حالی که پرچم همیشه در وضعیت افقی قرار دارد. تفاوت دیگر این دو الگو در این است که کنج الگویی بازگشتی است اما پرچم الگویی تداومی است.
مثلث صعودی (Ascending Triangle)
این الگو الگویی تداومی و صعودی است و نشان دهندهی ادامهی روند صعودی است. مثلث صعودی با رسم خط افقی مقاومت در امتداد سقف نوسانات (Swing Highs) و همینطور خط مورب حمایت در امتداد کف نوسانات (Swing Low) شکل میگیرد.
مثلث نزولی (Descending Triangle)
این الگو هم همچون الگوی مثلث صعودی تداومی است با این تفاوت که مثلث نزولی نشان دهندهی ادامهی روند نزولی است. از این الگو میتوان برای ورود به موقعیت شورت و به دست آوردن سود از بازارهای نزولی بهره برد.
مثلث متقارن (Symmetrical Triangle)
این الگو جزو الگوهای تداومی است و دو نوع صعودی و نزولی دارد. تداومی بودن الگوی مثلث متقاورن به معنی این است که پس از این الگو روند به همان مسیر قبلی خود ادامه خواهد داد. تفاوت این الگو با الگوی مثلثی در شکل مثلث ایجاد شده است. مثلثی که در این الگو ایجاد میشود شبیه به مثلث متساوی الساقین است ولی در الگوی قبل مثلث به شکل قائم الزاویه است.
سخن آخر
الگوهایی که در این مقاله با آنها آشنا شدیم همگی کاربردی و مفید هستند و به کمک آنها میتوانید به چرایی و چگونگی حرکت قیمتها پی برده و پیشبینی دقیقتری برای آینده داشته باشید. در واقع این الگوها با برجسته کردن سطوح حمایت و مقاومت به معاملهگر در انتخاب موقعیت شورت یا لانگ و همینطور بستن و باز کردن موقعیتها کمک زیادی میکند.
امیدواریم با تمرین و تکرار این الگوهای نموداری بتوانید مهارت تحلیل تکنیکال خود را افزایش داده و عملکرد موفقی در بازار ارزهای دیجیتال داشته باشید.