اندیکاتور باند بولینگر

اندیکاتور باند بولینگر
اندیکاتور باندهای بولینجر (Bollinger band) که توسط جان بولینجر طراحی و توسعه پیدا کرده است، شامل نوارهای (باندهای) نوسانگری است که در بالا و پایین یک مووینگ اورج قرار دارند. نوسان این باندها براساس میزان انحراف استاندارد قیمت از مقدار میانگین، محاسبه میشود و تغییرات این انحراف قیمتی، میزان نوسانات باندها را کاهش یا افزایش میدهد. بطوریکه با افزایش انحراف از قیمت میانگین، باندها بطور خودکار گسترش پیدا میکنند و با کاهش انحراف، باندها به یکدیگر نزدیک میشوند.
ماهیت پویا و دینامیکی این اندیکاتور، امکان استفاده از آن را برای انواع مختلف سهام و جفتارزها فراهم میکند. به منظور دریافت سیگنال، میتوان از اندیکاتور باندهای بولینجر جهت شناسایی M-Topها (سقفهای M شکل) و W-Bottomها (کفهای W شکل) یا تعیین قدرت روند استفاده کرد.
اندیکاتور باندهای بولینجر از دو باند خارجی و یک باند میانی تشکیل میشود. باند میانی یک میانگین متحرک (مووینگ اورج) ساده است که معمولا با دورهای برابر ۲۰ تنظیم شده است. به این دلیل از مووینگ اورج ساده استفاده شده است که برای محاسبه انحراف قیمتی استاندارد از قیمت میانگین نیز از مووینگ اورج ساده استفاده میشود. دوره مووینگ اورجی که برای محاسبه انحراف قیمت از قیمت میانگین استفاده میشود، با دوره مووینگ اورج اندیکاتور باندهای بولینجر یکسان است. باندهای خارجی این اندیکاتور معمولا دو سطح انحراف استاندارد از قیمت میانگین را در بالا و پایین باند میانی تشکیل میدهند.
الگوی کفهای W شکل(W-Bottoms)
الگوی کفهای W شکل. بخشی از کار آرتور مریل برای شناسایی ۱۶ الگویی که براساس شکل W ایجاد میشوند، میباشد. بولینجر با استفاده از انواع مختلف الگوهای W و اندیکاتور باندهای بولینجر، کفهای W شکل را شناسایی میکند که به صورت یک روند نزولی شامل دو کف (Low) میباشند. بطور اخص، بولینجر به دنبال الگوهایی به شکل W میباشد که در آنها کف دوم از کف اول پایینتر بوده و بالای باند پایینی اندیکاتور باندهای بولینجر قرار داشته باشد. چهار گام برای تایید الگوی W با استفاده از اندیکاتور باندهای بولینجر وجود دارد.
اولا، اولین کف تشکیل شود. این کف معمولا، اما نه همیشه، پایین باند پایینی اندیکاتور قرار دارد. ثانیا، یک برگشت به سمت باند میانی صورت گیرد. ثالثا، کف جدید دیگری در قیمت ایجاد شود. این کف ثانویه بایستی بالای باند پایینی اندیکاتور شکل بگیرد. رابعا، این الگو با حرکت قوی به سمت بالا از باند پایینی و شکست مقاومت سر راه خود، تایید میشود.
الگوی سقفهای M شکل (M-Tops)
الگوی سقفهای M شکل نیز بخشی از کار آرتور میلر برای شناسایی ۱۶ الگوی مبتنی بر شکل M هستند. بولینجر با استفاده از انواع مختلف الگوهای M شکل و اندیکاتور باندهای بولینجر، سقفهای M شکل را شناسایی میکند که برعکس آنچه در مورد الگوی کفهای W شکل گفته شد، میباشند. براساس بولینجر، معمولا سقفها نسبت به کفها پیچیدگی بیشتری دارند . الگوهای دو قله، سر و شانه و الماس، نمونههایی تکمیلی از الگوهای سقفی هستند.
بطور کلی، الگوی سقفهای M شکل، همانند الگوی دو قله است. اما در این الگو دو قله همیشه هم ارتفاع نیستند. قله یا سقف اول میتواند ارتفاع بیشتر یا کمتری نسبت به قله دوم داشته باشد. بولینجر پیشنهاد میکند که به هنگام تشکیل سقفهای جدید، به دنبال نشانههایی از عدم تایید باشید. عدم تایید در سه مرحله ایجاد میشود.
اولا، قیمت یک سقف در بالای باند بالایی اندیکاتور تشکیل میدهد. ثانیا، قیمت به سمت باند میانی اندیکاتور برمیگردد. ثالثا، قیمت تا بالای سقف قبلی حرکت میکند، اما نمیتواند به باند بالایی اندیکاتور برسد. این یک سیگنال هشدار است. عدم توانایی سقف دوم در رسیدن به باند بالایی اندیکاتور، نشان از کاهش مومنتوم دارد که میتواند علامتی از تغییر روند در آینده باشد. تایید نهایی با شکست یک ناحیه حمایتی یا از طریق سیگنال اندیکاتور نزولی صادر میشود.
اندیکاتور باندهای بولینجر از طریق SMA با دوره ۲۰، جهت حرکت و از طریق دو باند فوقانی و زیرین آن، نوسانات قیمتی را نشان میدهند. همینطور از این اندیکاتور میتوان بطور نسبی برای تعیین حدود بالا و پایین قیمتها نیز استفاده کرد. براساس بولینجر، باندها چیزی حدود ۸۸ تا ۸۹ درصدپرایس اکشن را دارند، که این امر باعث میشود حرکتی خارج از باندها از اهمیت زیادی برخوردار باشد.
از نظر فنی، قیمت بالای باند فوقانی، نسبتا زیاد و قیمت در زیر باند پایینی، نسبتا کم در نظر گرفته میشود. اما قیمت “نسبتا زیاد”، نبایستی به عنوان سیگنالی برای فروش دیده شود. همینطور قیمت “نسبتا کم” نباید به عنوان سیگنالی برای خرید در نظر گرفته شود. در پس بالا و پایین شدن قیمتها، دلایلی نهفته است. همانند سایر اندیکاتورها، باندهای بولینجر را نباید به تنهایی استفاده کرد. تحلیلگران تکنیکال بایستی برای تاییدهای دیگر، اندیکاتور باندهای بولینجر را با تحلیلهای پایهای روند و سایر اندیکاتورها ترکیب کنند.
بیشتر بدانید : نحوه محاسبه و سیگنال دهی وآموزش ترید در راستای باندهای بولینجر
باند بولینگر چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟
باند بولینگر (Bollinger Band) یکی از بهترین اندیکاتورهایی است که مورد استفاده بسیاری از تریدرهای سراسر جهان قرار میگیرد. این اندیکاتور را میتوان برای تشخیص قدرت روند، زمان بندی ورود به معامله و پیدا کردن سقفهای و کفهای بازار مورد استفاده قرار داد.
در این مطلب به شما نحوه استفاده از باند بولینگر را نشان خواهیم داد تا مهارت چارت خوانی خود را افزایش داده و نقاط ورودی با بیشتری احتمال موفقیت را پیدا کنید. با طلاچارت همراه باشید…
همانطور که از نام این اندیکاتور پیداست، باند بولینگر نوعی از کانالهای قیمتی (باند) است که در بالا و پایین قیمت قرار میگیرد. باندهای خارجی این اندیکاتور بر اساس نوسانات قیمت محاسبه میشوند. این بدان معناست که وقتی نوسانات بازار شدید میشوند و یا روند قدرتمندی شکل میگیرد، باندهای این اندیکاتور از یکدیگر باز میشوند. طبیعتا در زمانهایی که بازار خنثی بوده و در یک محدوده قیمتی کم عرض نوسان میکند، باندها به صورت فشرده دیده میشوند.
به طور پیشفرض میزان انحراف از معیار باندهای این اندیکاتور روی عدد ۲ تنظیم شده که به معنی آن است که از دیدگاه آماری ۹۵% از حرکات قیمت بین این دو باند صورت خواهند گرفت. حرکت قیمت به نزدیکی باندها یا خارج از آن نشان دهنده یک حرکت قدرتمند میباشد.
در مرکز باند بولینگر نیز یک میانگین متحرک ۲۰ قرار دارد که در واقع بهترین تنظیم بر اساس باندهای بیرونی میباشد.
معامله در جهت روند با استفاده از باند بولینگر
ما میتوانیم با استفاده از باند بولینگر قدرت روند را اندازه گیری کنیم و اطلاعات بسیار مفیدی از این طریق بدست بیاوریم. البته چند نکته مهم وجود دارد که باید در زمان آنالیز قدرت روند با استفاده از باند بولینگر به آن توجه کنیم:
- در زمان شکل گیری روندهای قدرتمند، قیمت نزدیک به باندهای خارجی میماند.
- در صورتی که روند ادامه پیدا کند اما قیمت از باندهای خارجی دور شود، نشان دهنده کاهش قدرت روند میباشد.
- زمانی که قیمت چند بار تلاش میکند تا به باندهای خارجی برسد اما نتواند آن را لمس کند، نشان دهنده عدم وجود قدرت در قیمت میباشد.
تحلیل نمودار با استفاده از باند بولینگر
تصویر زیر نشان میدهد که یک معاملهگر فقط با استفاده از باند بولینگر چه اطلاعات مفیدی را بدست خواهد آورد. این موارد را با هم مرور میکنیم.
۱- بازار در یک روند نزولی قدرتمند قرار دارد و قیمت در تمام مدت نزدیک به باند پایینی مانده است. این یک سیگنال بسیار نزولی است.
۲- قیمت نتوانسته است که به باند پایینی برسد و پس از آن با قدرت به سمت بالا برگشته است. اینکه قیمت ناگهان در رسیدن به باندها ناموفق عمل کند میتواند نشانهای مبنی بر کاهش قدرت روند باشد.
۳- در این بخش سه سقف شکل گرفته است که هر سه آنها به طور متوالی پایینتر از یکدیگر تشکل شدهاند. سقف اول توانسته باند بالایی را لمس کند؛ در حالی که دو سقف بعدی از انجام این کار ناتوان بودهاند. این یک سیگنال نزولی است.
۴- یک روند نزولی قدرتمند را میبینید که کندلها نزدیک به باند پایینی ماندهاند. هرچند قیمت سعی کرده تا از آن دور شود اما فروشندگان به طور کامل بازار را در اختیار داشتهاند.
۵- اندیکاتور باند بولینگر حالا قیمت یک حرکت رنج انجام داده و دیگر به باند پایینی نرسیده است. همچنین یک دوجی سنجاقک نیز شکل گرفته که منجر به پایان حرکت نزولی شده است.
همانطور که مشاهده کردید باند بولینگر به تنهایی میتواند اطلاعات بسیار زیادی در رابطه با قدرت روند و وضعیت تعادل بین خریداران و فروشندگان به شما بدهد.
پیدا کردن سقفها و کفها با استفاده از باند بولینگر
شدیدا توصیه میکنیم که باند بولینگر را با اندیکاتور RSI ترکیب کنید. این یک ترکیب بسیار عالیست. همانطور که در تصویر زیر میبینید قیمت در تشکیل سقفهای بالاتر در نزدیکی باند بالایی میباشد اما در RSI شاهد شکل گیری یک واگرایی نزولی هستیم و در نهایت نیز روند قیمت برگشته است.
در عمل چگونه میتوان از باند بولینگر استفاده کرد؟
علاوه بر موارد بالا روشهای دیگری نیز وجود دارند تا بتوانید به صورت عملی از باند بولینگر در معاملات خود استفاده کنید. در ادامه به تشریح این روشها خواهیم پرداخت.
استفاده از خط وسط و باندها به عنوان حمایت و مقاومت
از خط وسط و باندهای بالا و پایین این اندیکاتور میتوان به عنوان حمایت و مقاومت داینامیک استفاده کرد. در واقع زمانی که قیمت به باند بالایی میرسد میتوانیم انتظار برگشت قیمت به سمت پایین را داشته باشیم. در حالت معکوس زمانی که قیمت به باند پایینی میرسد میتوان انتظار برگشت قیمت به سمت بالا را داشت. البته بهتر است که از این روش در زمانهایی که بازار دارای روند خنثی است استفاده کنید. چرا که همانطور که در بالا اشاره شد، در فازهای رونددار بازار، قیمت در نزدیکی باندها میماند و برگشت خاصی را شاهد نیستیم.
خط وسط اندیکاتور نیز خاصیت حمایتی یا مقاومتی دارد. به عنوان مثال اگر قیمت از بالا به خط وسط برسد میتواند حمایت شود. بالعکس اگر قیمت از پایین به خط وسط باند برسد، میتواند نقش مقاومتی ایفا کند.
در تصویر زیر موارد ۱ و ۴ حالت حمایتی توسط باند پایین و خط اندیکاتور باند بولینگر وسط را نشان میدهند. موارد ۲ و ۳ نیز مقاومت قیمت توسط باند بالا را به تصویر میکشند.
البته توصیه میشود که به صورت خام از این روش استفاده نکنید و حتما در زمان رسیدن قیمت به باندها یا خط وسط اندیکاتور، حمایتها و مقاومتهای استاتیک را نیز بررسی کنید. به عنوان مثال نقطه ۱ با یک سطح حمایتی همتراز بوده است. نقطه ۲ نیز با یک مقاومت استاتیک همتراز میباشد. اگر همین محدوده را به سمت راست ادامه دهیم متوجه واکنشهای قیمت به این سطح میشویم. در واقع یک ناحیه COP بوجود آمده و در نقطه ۳ نیز قیمت به همین سطح واکنش نشان اندیکاتور باند بولینگر داده است.
استفاده از کراس خط میانی
یکی دیگر از روشهای نیز این است که از قطع شدن (Cross) خط میانی به سمت بالا یا پایین استفاده کنیم. در واقع زمانی که قیمت از پایین خط میانی را به سمت بالا قطع میکند میتوان آن را یک سیگنال صعودی در نظر گرفت. همچنین زمانی که قیمت از بالا به سمت پایین خط میانی را قطع کند یک سیگنال نزولی در نظر گرفته میشود.
اما باز هم استفاده از این روش به شکل خام کار درستی نیست. چرا که ممکن است سیگنالهای نادرست زیادی تولید شوند؛ مخصوصا در زمانهایی که بازار خنثی است و روند خاصی ندارد. بنابراین باید از ابزارهای دیگر به منظور فیلتر کردن سیگنالهای نادرست استفاده کرد.
یکی از این روشها استفاده از میانگینهای متحرک بلند مدت و معتبر جهت تعیین روند کلی بازار است. در تصویر زیر یک میانگین متحرک نمایی (EMA) که روی ۲۰۰ تنظیم شده است را برای انجام این کار در نظر گرفتهایم (خط قرمز). زمانی که قیمت در بالای این میانگین باشد روند بازار را صعودی در نظر میگیریم و فقط از موقعیتهای خرید استفاده میکنیم.
سه موقعیتی که قیمت به وضوح از زیر به بالای خط میانی حرکت کرده است را مشخص کردهایم. موقعیتهای ۱ و ۲ با سود خوبی همراه شدهاند. موقعیت ۳ نیز با یک شرایط خنثی مواجه شده است.
روش دیگر ترکیب سیگنالهای کراس خط میانی باند بولینگر با سیگنالهای اندیکاتوری مانند MACD است. در واقع زمانی که قیمت خط میانی را به سمت بالا قطع کند و هیستوگرام مکدی نیز به بالای خط مرکزی (Center Line) خود برود، یک سیگنال صعودی تلقی خواهد شد. همچنین اگر قیمت به زیر خط میانی مکدی برود و هیستوگرام مکدی نیز به زیر خط مرکزی حرکت کند، یک سیگنال نزولی به ما خواهد داد.
دو نکته مهم در این بین وجود دارد:
۱- بهتر است قیمت با یک کندل پرقدرت خط میانی باند بولینگر را قطع کند.
۲- تا زمان بسته شدن کامل کندل بایستی صبر کرده و از ورودهای عجولانه اجتناب کنید. چرا که تا لحظه آخر بسته شدن کندل نیز هنوز وضعیت خود کندل و هیستوگرام مکدی مشخص نیست.
در تصویر زیر ۶ موقعیت مناسب بر اساس ترکیب کراس باند بولینگر و مکدی را مشاهده میکنید.
باند بولینگر چیست؟
تکنیکالیست ها برای تحلیل بازار از ابزارهای مختلفی استفاده می کنند. یکی از این ابزارها اندیکاتورها می باشند. اندیکاتورها تنوع بسیار بالایی دارند که هر چارتیست با توجه به استراتژی های خاص خود از آن ها استفاده می کند. یکی از این اندیکاتورها، باند بولینگر است. آن اندیکاتور پر قدرتی است که تکنیکالیست ها برای پیش بینی آینده ی بازار از آن استفاده می کنند.
مقاله ی حاضر به طور اختصاصی در مورد این اندیکاتور پر قدرت، توضیحات لازم را در اختیار شما قرار می دهد.
فهرست محتوای مقاله
- اجزای تشکیل دهنده ی باند بولینگر
- چه استفاده ای از باند بولینگر می شود؟
- اهمیت باند بولینگر
- اندیکاتورهای تکمیلی باند بولینگر
RSI
MACD
اجزای تشکیل دهنده ی باند بولینگر
آن از 3 خط تشکیل می شود. خط وسط، میانگن متحرک ساده نام دارد که به طور معمول دوره ی زمانی 20 روزه برای آن تعیین می شود.
خط بالای میانگین متحرک ساده که اختلاف آن با میانگین متحرک 2 تا است. یعنی خط بالا 2 تا از میانگین متحرک ساده بیش تر است.
خط پایین میانگین متحرک ساده که اختلاف آن با میانگین متحرک 2 تا است. یعنی خط پایین 2 تا از میانگین متحرک ساده کم تر است.
البته این تنظیمات به طور پیش فرض برای این اندیکاتور وجود دارد که تحلیل گر می تواند بنا به استراتژی خاص خود آن ها را تغییر دهد.
نکته ی قابل توجه این که همین تنظیم پیش فرض، بیش تر در بین تحلیل گران کاربرد دارد.
چه استفاده ای از باند بولینگر می شود؟
چارتیست ها با استفاده از تغییر حالت خط های آن می توانند آینده ی بازار و چگونگی روند قیمت سهام را پیش بینی نمایند.
خطوط آن حالت های مختلفی می توانند به خود بگیرند که هر کدام بیانگر نکته ای خاص است.
مهم ترین حالت ها
اشباع فروش به این معنا است که عرضه بیش تر از تقاضا است و فروش زیاد شده است. بنابراین وضعیت تا حد زیادی احتمال دارد قیمت سهام با قیمتی کم تر از ارزش واقعی شان معامله شوند.
در حقیقت چون تقاضا بیش تر از عرضه است این وضعیت به وجود می آید. در این جا به خاطر غیر واقعی بودن قیمت سهام باید معامله گر مواظب باشد تا گرفتار روند برگشتی نزولی بازار نشود.
البته بسته به قدرت سهم و اخبار تزریق شده به بازار ممکن است این حمایت یا مقاومت شکسته شود.
حالا اگر این حالت اتفاق بیفتد برای پیش بینی آینده ی سهام حتما باید از سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده شود.
اهمیت باند بولینگر
تحلیل گر به وسیله ی باند بولینگر می تواند نوسان های گوناگون که قیمت سهام در زمان های مختلف به خود می بیند را خوب و دقیق شناسایی کند.
اند بولینگر در حقیقت او به کمک آن می تواند از سقف و کف قیمتی سهم مورد نظرش آگاهی یابد. بنابراین این اندیکاتور می تواند سیگنال خرید و فروش به موقع را برای معامله گرانی که دنبال فرصت مطلوب می گردند، صادر کند.
نکته ی حائز اهمیت این است که هرگز معامله گر نباید سیگنال صادر شده از اندیکاتوری را به تنهایی به عنوان ملاک برای خرید و فروش سهامش در نظر بگیرد.
بلکه او حتما باید برای تأیید تحلیل هایش از ابزارهای دیگری هم استفاده کند تا مطمئن باشد و با شک، تردید و گاها ترس از ضرر، معامله ای را انجام ندهد.
چون معامله ای که با دو دلی و هراس همراه باشد چیزی جز ضرر به همراه نخواهد داشت.
پس اندیکاتور باند بولینگر هم مستثنا از موضوع فوق نیست. اگر چه اندیکاتور پر قدرتی است و به خوبی می تواند معامله گر را در خرید و فروش یاری کند ولی نمی تواند تنها معیار برای خرید و فروش باشد.
اندیکاتورهای تکمیلی باند بولینگر
همان طور که گفته شد پس از تأیید گرفتن سیگنال خرید یا فروش از باند بولینگر نیاز است حتما معامله گر از ابزارهای کمکی دیگری هم تأییدیه بگیرد.
از جمله این ابزارهای کمکی اندیکاتورهای RSI و MACD هستند.
RSI
مثلا RSI روی بازه ی زمانی 17 روز تنظیم شود. باند بولینگر هم در همان حالت تنظیم خودکار باقی بماند.
وقتی قیمت پایانی سهام، باند پایینی بولینگر را رد کرد و RSI هم به سطح 30 رسید، باید معامله گر وارد معامله شود.
MACD
مثلا وقتی MACD در بالای خط صفر باشد می تواند در کنار باند بولینگر سیگنال خرید بدهد.
یعنی معامله گر در بالای خط صفر شروع به خرید کند نه وقتی که روند صعودی قرار است به آخر برسد و روند نزولی را به خود بگیرد.
جمع بندی باند بولینگر
دانستید که آن از سه خط بالایی، وسط و پایینی تشکیل می شود. خط وسط همان میانگین متحرک ساده است که اختلاف هر دو خط با آن در حد 2 است. البته این تنظیمات پیش فرض قابل تغییر می باشد.
نوع حرکت این خطوط برای تحلیل گران اهمیت زیادی دارد مثلا اگر هر 3 خط خیلی به هم نزدیک شوند یعنی جهت حرکت قیمت سهام تغییر پیدا می کند.
وقتی قیمت پایانی به طرف باند پایین حرکت کند بیانگر اشباع فروش و زمانی که قیمت پایانی به طرف باند بالا حرکت کند نشان دهنده ی اشباع خرید است.
بنابراین چون تحلیل گر می تواند با کمک این اندیکاتور، نوسانات مختلف قیمت سهام را در زمان های متفاوت مشاهده کند بسیار اهمیت دارد.
اما حتما برای این که خیال تحلیل گر از تحلیلش آسوده باشد و با اطمینان و بدون هر گونه هیجانی بتواند معامله کند باید از ابزارهای کمکی دیگر همچون RSI و MACD استفاده کند.
اما اگر تمایل دارید مقالات دیگری در رابطه با بازار های مالی را به صورت رایگان مطالعه کنید، می توانید به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نمایید.
شرکت آکادمی طهرانی یک شرکت معتبر در زمینه ی آموزش بازارهای مالی است. اگر نیاز به آموزش دارید، می توانید با خیال راحت به صورت کاملا کاربردی از آموزش های حضوری یا غیر حضوی آن استفاده نمایید.
اندیکاتور بولینگر باند
بولینگر باند اندیکاتوری است که اکثرمواقع در نمودارهای روند کاربرد دارد و توسط فردی بنام بولینگر ساخته شده است که در تحلیل رفتار قیمت مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده از اندیکاتورهایی همچون بولینگر باند (Bollinger band) در تحلیل تکنیکال میتواند سودآوری بیشتری برای معاملهگران ایجاد کند. این اندیکاتور به دلیل کارکردهای ثابت شدهای که دارد حتی میتواند به تنهایی به عنوان یک استراتژی معاملاتی کامل عمل کند که سیگنالهای خرید و فروش قابل اعتمادی صادر میکند.
اجزای تشکیل دهنده اندیکاتور بولینگر باند
اندیکاتور باند بولینگر از ۳ باند مختلف تشکیل شده است که شامل اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) و همچنین ۲ انحراف معیار از آن میباشد. یکی از اصول اساسی و مهم در یادگیری چگونگی بهکارگیری اندیکاتور بولینگرباند، تحلیل حرکت کندلهای قیمتی در بین سقف و کف باند است.
خط بالایی Band Upper نام دارد و در اصطلاح معامله گران (bu) است.
خط پایینی Band Lower نام دارد که در اصطلاح معامله ارزان (BL)است.
و خط مرکزی که Line Mid نام دارد و واقع یک میانگین متحرک ساده میباشد که از هم خانواده های SMA است.
عملکرد این اندیکاتور تا حدی ساده هست و تاحد زیادی پیش بینی میکند که کندل ها در همان محدوده کانال بولینگر حرکت می کنند .
استراتژی معامله با استفاده از اندیکاتور بولینگر باند
کندلهای قیمتی بین باند بالایی و پایینی اندیکاتور بولینگر باند حرکت میکنند و تحلیلگران با استفاده از شماتیک و نحوه قرارگیری کندلها در میان این باندها، سیگنالهای خرید و فروش دریافت میکنند و طبق آن به سهم ورود یا از آن خروج میزنند. هنگام استفاده از اندیکاتور بولینگر باند، مفهوم اشباع خرید و فروش اهمیت بسیاری دارند چرا که با تشخیص سطوح اشباع خرید یا فروش بهوسیله این اندیکاتور، پوزیشن مناسب خرید یا فروش را اتخاذ کنید.
تشخیص اشباع خرید با اندیکاتور بولینگر باند
هنگامی که کندلهای قیمتی از باند بالایی (سقف) به سمت بالا حرکت کنند و از آن خارج شوند، به سطح اشباع خرید رسیده است و تقاضا برای آن نماد، بدون توجیه اقتصادی است و بعد از کاهش رفتار هیجانی در بازار، موج اصلاحی شروع و دوباره به درون باند بین سقف و کف بر خواهد گشت. بنابراین با مشاهده این اتفاق (کندلهای قیمت از باند بالایی به سمت بالا حرکت و از آن خارج میشوند)، پوزیشن فروش را اتخاذ کنید و سیو سود داشته باشید. همانطور که در چارت زیر پیداست پس از اینکه کندلها به باند بالایی برخورد کردند، شاهد شروع روند اصلاحی هستید.
تشخیص اشباع فروش با اندیکاتور بولینگر باند
هنگامی که کندلهای قیمت از باند پایینی (کف) به سمت پایین حرکت کنند و از آن خارج شوند، به سطح اشباع فروش رسیده و شدت عرضه و تلاش برای فروش آن نماد، توجیه اقتصادی ندارد و بعد از کاهش رفتار هیجانی در بازار، موج صعودی شروع و دوباره به درون باند بین سقف و کف بر خواهد گشت. بنابراین با مشاهده این اتفاق (کندلهای قیمت از باند پایینی به سمت پایین حرکت کرده و از آن خارج میشوند) ، پوزیشن خرید در نظر بگیرید. همانطور که در چارت زیر مشخص است، پس از اینکه کندلها به باند پایینی برخورد کردند یا از آن خارج شدند، شاهد شروع روند صعودی در سهم هستید.
استراتژی معاملاتی فشردگی باندهای بولینگر
استراتژی فشردگی باندهای بولینگر با درصد راستی آزمایی بالا مورد استفاده تریدرها قرار میگیرد. اصل استفاده از این استراتژی پیچیده نیست. هنگامی که قیمت در یک بازه کوچک کاملاً فشرده شده و نوسان کمی داشته باشد، میتوان منتظر شروع حرکت شارپ صعودی یا نزولی بود. در این صورت در چارت تحلیل تکنیکال، ۲ خط بالایی و پایینی بولینگر باند به یکدیگر نزدیک میشوند. هنگامی که کندلهای قیمت از یکی از باندهای بالا یا پایین بولینگر خارج شوند، حرکت بزرگ آن شروع شده است. اگر از بالا خارج شود روند پیشرو، صعودی و اگر از پایین خارج شوند، روند پیشرو، نزولی خواهد بود. همانطور که در چارت زیر پیداست پس از نزدیک شدن ۲ باند بالایی و پایینی بهیکدیگر، شاهد شروع روند صعودی نسبتا شارپی هستید.
بولینگر باند
نحوه تشخیص پایان روند اصلاحی و صعودی با استفاده از اندیکاتور بولینگر باند
تشخیص انتهای موج صعودی یا نزولی برای فعالان بازار سرمایه از اهمیت بسیاری برخوردار است. چرا که با این تشخیص، میتوانند در بهترین نقاط سیو سود کنند یا در کف قیمتی به سهم ورود کنند. برای دستیابی به آن، کافی هست ۴ اصل زیر را درنظر داشته باشید:
در انتها روند صعودی، قیمت از باند بالایی بولینگر فاصله گرفته و به سمت بالا اوج میگیرد.
در انتها روند صعودی، از طول کندلها کاسته شده و نشان از پایان روند صعودی دارد.
در پایان روند نزولی، قیمت از باند پایینی فاصله میگیرد.
در انتها روند اصلاحی، از طول کندلها کاسته شده و نشان از پایان روند نزولی دارد.
تنظیمات اندیکاتور و روش های سیگنال گیری بولینگر باند
تنظیمات این اندیکاتور تا حد خوبی بهینه هست و شامل دو پارامتر میشود که در ادامه در مورد آنها توضیح خواهیم داد.
SMA : که دوره تناوب بازده زمانی را تعیین میکند هر چه اعداد کمتری در تنطیمات انتخاب کنیم کانال بولینگر تنگ تر شده و به کندل ها قیمت نزدیکتر میگردد.
Standard deviation : این قسمت هم رابطه مستقیمی با پهنای کانال دارد که پیشنهاد میکنم دستی به عدد پیشفرض آن نزنید.
خط میانی Line Mid جهت روند یک نمودار را مشخص می کند به این صورت که هر زمان شیب به سمت پایین داشت روند نزولی و هر زمان شیب به سمت بالا داشت روند صعودی خواهد بود.
لذا حتما به مقدار شیب آن نیز دقت فرمایید هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد تغییر روند شدید تر صورت خواهد گرفت.
نکته کاربردی دیگر خط Line Mid این است که شما هر زمان مشاهده کردید کندل ها این خط را شکسته اند باید احتمال بدهید که یک روند قدرتمند به همان جهت صورت خواهد گرفت این هم یک نوع دیگر از سیگنال گرفتن بولینگر می باشد.
اگر کندل های نمودار از سمت پایین خط Line Mid را شکستند انتظار یک صعود از بازار را داریم و هر زمان کند لها از بالا این خط را شکستند یک پوزیشن خوب به جهت نزول نمودار خواهیم گرفت در هر جفت این حالات می توانیم موقعیت های کم ریسک و پرسودی را برای خود رقم بزنیم.
نحوه استفاده از شاخص بولینگر(BB) در پیش بینی قیمت و نوسانات بازار
باندهای بولینگر یا بولینجِر(Bollinger Bands, BB) در اوایل دهه 1980 میلادی و توسط تحلیلگر و معامله گر بازارهای مالی، جان بولینجِر(John Bollinger) ارائه شد. این شاخص به طور گسترده به عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل های فنی استفاده می شود. در واقع باند بولینگر به عنوان ابزاری برای اندازه گیری نوسانات استفاده می شود. این شاخص نشان می دهد که آیا نوسانات بازار به سمت بالا است یا پایین. همچنین برای شناسایی شرایط فروش یا خرید بیش از حد استفاده می شود.
ایده اصلی شاخص BB بر این اساس است که پراکندگی قیمت ها در اطراف یک مقدار میانگین قیمتی چگونه است. باند بولینگر از یک خط در بالا، یک خط در پایین و یک خط میانگین متحرک در وسط، که به عنوان باند میانی شناخته می شود، تشکیل شده است. دو خط بالا و پایین و یا به عبارتی دو باند بالا و پایین، به فعالیت قیمتی بازار واکنش نشان می دهند. زمانی که نوسانات زیاد است، از خط یا باند میانی فاصله می گیرند و هرگاه نوسانات کاهش یابد به خط میانی نزدیک شده یا منقبض می شوند.
در فرمول استاندارد باند بولینگر، خط وسط میانگین متحرک ساده 20 روزه است. خط های بالا و پایین بر اساس نوسانات بازار در رابطه با میانگین متحرک محاسبه می شوند که به آن انحراف استاندارد گفته می شود. تنظیمات و محاسبات استاندارد برای شاخص بولینگر به شکل زیر است:
- خط وسط= میانگین متحرک ساده 20 روزه
- خط بالا= میانگین متحرک ساده 20 روزه + (انحراف استاندارد 20 روزه × 2)
- خط پایین= میانگین متحرک ساده 20 روزه – (انحراف استاندارد 20 روزه × 2)
تنظیم یک دوره 20 روزه برای میانگین متحرک و محاسبه خط های بالا و پایین بر اساس این دوره زمانی جهت محاسبه انحراف استاندارد، برای اطمینان از این است که حداقل 85 درصد از داده های قیمتی بین این دو خط قرار گیرند. اما ممکن است تنظیمات با توجه به نیازهای مختلف و استراتژی های متفاوت معاملاتی انجام شود.
چگونه می تواند از باند بولینگر در مبادلات استفاده کرد
اگر چه باند بولینگر به طور گسترده در بازارهای مالی سنتی استفاده می شود، اما می توان از آن برای مبادلات برخی از ارزهای رمزنگاری نیز استفاده کرد. روش های مختلفی برای استفاده و تفسیر شاخص BB وجود دارد. اما باید توجه داشت که برای شناسایی یک فرصت خرید یا فروش از این شاخص به تنهایی نباید استفاده کرد. ترجیحا باید از BB همراه با سایر شاخص های تحلیل تکنیکال استفاده کرد.
حالا چطور می توان از داده های ارائه شده توسط شاخص بولینگر استفاده کرد و چگونه می توان آنها را تفسیر کرد.
اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک حرکت کند و از خط بالایی باند بولینگر عبور کند، می توان گفت که بازار در شرایط خرید بیش از حد قرار گرفته است. همچنین اگر قیمت چندین بار سطح بالایی باند بولینگر را لمس کند، می تواند نشان دهنده وجود یک سطح مقاومت قوی باشد.
در مقابل اگر قیمت کاهش چشمگیری داشته باشد و از خط پایینی باند عبور کند نشان می دهد شانس وجود شرایط فروش بیش از حد، زیاد است. همچنین اگر خط پایینی را چندین بار لمس کند می تواند نشان دهنده وجود یک سطح حمایت قوی باشد.
بنابراین ممکن است معامله گران از شاخص BB به همراه سایر شاخص ها برای تعیین اهداف خرید یا فروش خود استفاده کنند. یا این که به سادگی از آن برای بررسی کلی شرایط بازار و شناسایی نقاطی که قبلا خرید یا فروش بیش از حد رخ داده، استفاده شود.
علاوه بر این، انبساط و انقباض باند ممکن است برای پیش بینی لحظه هایی که نوسانات زیاد یا کم است، مفید باشند. باندها زمانی که نوسانات زیاد می شود از یکدیگر و از خط میانگین فاصله می گیرند(منبسط می شوند) و زمانی که نوسانات کاهش می یابد، باندها به هم نزدیک میشوند(انقباض).
بنابراین باند بولینگر برای مبادلات کوتاه مدت، به عنوان روشی برای تحلیل ناپایداری بازار مناسب است و سعی می کند حرکت های آینده را پیش بینی کند. برخی از معامله گران در تفسیرهای خود، زمانی که باند بیش از حد منبسط می شود، میگویند بازار در حال نزدیک شدن به یک دوره تثبیت یا ایجاد یک روند معکوس است. از سوی دیگر زمانی که باند منقبض می شود، تحلیلگران معتقدند که بازار آماده یک حرکت انفجاری است.
زمانی که قیمت به سمت مشخصی حرکت می کند، باند بولینگر تمایل دارد به سمت خط وسط حرکت کند و منقبض شود. معمولا (اما نه همیشه) نوسانات کم و سطح انحراف کم، پیش از حرکات بزرگ و انفجاری دیده می شود که نشان می دهد پس از این رخداد، تمایل به نوسانات بالا اتفاق خواهد افتاد.
نکته قابل ذکر، وجود یک استراتژی معاملاتی به نام باند بولینگر منقبض است. این استراتژی شامل یافتن نقاط کم تحرک مشخص، توسط باند بولینگر در زمانی که انقباض رخ می دهد، می شود. استراتژی انقباض، خنثی است و بینش مشخصی را برای نشان دادن جهت بازار ارائه نمی دهد. بنابراین معامله گران در این زمان ها معمولا آن را با سایر روش های تحلیل تکنیکال، مانند سطوح حمایت و مقاومت، ترکیب می کنند.
مقایسه باند بولینگر و کانال کلتنر
برخلاف باند بولینگر که مبتنی بر میانگین متحرک ساده و انحراف استاندارد است، نسخه مدرن تر آن که شاخص کانال کلتنر(KC) نام دارد، از میانگین محدوده واقعی(ATR) برای تنظیم عرض کانال در محدوده میانگین متحرک نمایی 20 روزه استفاده می کند. از این رو تنظیمات و فرمول کانال کلتنر به شکل زیر است:
- خط میانی= میانگین متحرک نمایی 20 روزه
- خط بالایی= میانگین متحرک نمایی 20 روزه + (ATR ده روزه × 2)
- خط پایینی= میانگین متحرک نمایی 20 روزه – (ATR ده روزه × 2)
به طور معمول، عرض کانال کلتنر نسبت به باند بولینگر باریک تر است. بنابراین در برخی موارد، شاخص کانال کلتنر ممکن است نسبت به BB برای شناسایی روندهای معکوس و شرایط خرید و فروش بیش از حد، مناسب تر باشد. همچنین شاخص KC معمولا سیگنال های مربوط به خرید یا فروش بیش از حد را زودتر از BB نشان می دهد.
از سوی دیگر، باند بولینگر تمایل به نوسانات بازار را بهتر نشان می دهد، زیرا حرکات انبساطی و انقباضی در مقایسه با KC بسیار بیشتر و آشکارتر است. علاوه بر این در شاخص BB و با استفاده از انحراف استاندارد، احتمال کمتری برای دریافت سیگنال های جعلی وجود دارد، زیرا عرض آن بیشتر است و بنابراین شکستن محدوده آن سخت تر است.
در بین این دو، شاخص BB محبوب تر است. اما هر دو شاخص می توانند در نوع خود مفید باشند، به ویژه در مبادلات کوتاه مدت. به غیر از این، هر دو شاخص می توانند با هم به عنوان راهی برای اطمینان از سیگنال های دریافتی استفاده شوند.
این شاخص در نمودارهای سایت کوین سرا موجود است. می توانید پس از انتخاب ارز مورد نظر خود از قسمت اندیکاتورها بر روی نمودار، این شاخص یا هر شاخص دیگر مورد نظر خود را انتخاب نمایید.