استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم

استراتژی سرمایه گذاری چیست؟
استراتژی سرمایه گذاری همان چیزی است که تصمیمات سرمایهگذار را بر اساس اهداف، تحمل ریسک و نیازهای آینده به سرمایه، هدایت میکند. برخی از استراتژیهای سرمایهگذاری درصورتی که سرمایهگذار بر افزایش سرمایه متمرکز باشد، به دنبال رشد سریع هستند، در مقابل جایی که تمرکز بر حمایت و حفظ ثروت باشد، میتوانند از یک استراتژی کم خطر پیروی کنند.
درک استراتژی در سرمایهگذاری
بسیاری از سرمایهگذاران اقدام به خرید شاخصهای متنوع و کم هزینه میکنند، از «متوسط هزینه دلاری» استفاده کرده استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم و سود بدست آمده از سهام را دوباره وارد بازار سرمایه میکنند. «متوسط هزینه دلاری» (Dollar cost averaging) فرآیندی است که سرمایهگذار طبق یک زمانبندی خاص، علیرغم پایین آمدن قیمت سهام، مبلغ ثابتی را به خرید سهام اختصاص میدهد. اگر قیمت سهام پایین آمده باشد، سرمایهگذار قادر خواهد بود تعداد سهام بیشتری خریداری کند، و در شرایط برعکس یعنی موقعی که قیمت سهام بالا برود، تعداد کمتری سهام را خریداری خواهد کرد، در نتیجه انجام این کار، قیمت تمام شده هر سهم، کمتر از قیمت میانگین تمامی خریدها، خواهد بود. چرا که در قیمتهای پایینتر، سرمایهگذار، تعداد زیادی از سهام را خریداری کردهاست.
برخی از سرمایهگذاران باتجربه سهام مشخصی را انتخاب میکنند و براساس تجزیه و تحلیل شرکتهای معین با پیش بینی حرکت قیمت سهام، روندی را مشخص میکنند.
بهترین استراتژیهای سرمایهگذاری
سرمایهگذاری مبتنی بر رشد
سرمایهگذاری مبتنی بر رشد، از تحلیلهای بنیادی استفاده میکند و یکی از قدیمیترین و اساسیترین اشکال سبکهای سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری مبتنی بر رشد یک استراتژی فعال است که شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی و فاکتورهای اساسی شرکت میشود، که سهام را عرضه کردهاست. به این منظور باید شرکتی را شناسایی کنید که شواهد حاکی از آن است در آینده رشد چشمگیری خواهد داشت. در این استراتژی سرمایه گذاری، به جای انتخاب سهام یک شرکت، بر روی سبدی متشکل از 10 یا تعداد بیشتری از شرکت سهامی تمرکز میکند. انجام دادن یک تحقیق شامل و کافی و اطمینان از موفقیت این استراتژی ممکن است، زمان زیادی احتیاج داشته باشد. هرچند، این استراتژی و یا شکلهای دیگر این استراتژی یکی از منابع اصلی درآمد، مدیران صندوقهای حرفهای سرمایهگذاری برای کسب و بازگشت سرمایه است. پس از تشخیص شرکت، اگر تحلیل ما درست بود، پیروی از استراتژی معکوس میتواند بسیار مفید باشد.
معامله فعال
معامله فعال بسیار دشوار است. کمتر از ۵ درصد کسانی که این نوع از استراتژی را به کار میبرند به مقدار قابل قبولی از موفقیت دست مییابند، و کمتر از ۱ درصد بازده چشمگیری را مشاهده میکنند، اما کسانی که به این بازده میرسند، سرمایه سرشاری را بدست میآورند. بیشترین ابزاری که در معاملات فعال استفاده میشود، انواعی از تجزیه و تحلیل فنی است. این ابزار تحقیقاتی به جای اندازهگیری عوامل مرتبط با بیزینس مورد نظر، بر روی تغییرات قیمت سهام تمرکز میکند. سهامداران میتوانند در دورههای کوتاه مدت به سود برسند و فرصت این را خواهند داشت که با استراتژیهایشان اهرم فشار را وارد کنند. معاملهگران میتوانند در هر بازه زمانی از ماه و روز گرفته تا دقیقه و یا ثانیه در بازار فعالیت کنند. این سرمیاهگذاران اغلب از دادههای قیمت از طریق مبادلات ارزی یا سیستمهای نموداری استفاده میکنند تا الگوهای قیمت اخیر و روند بازارهای همبسته را بشناسند و از آن استفاده کنند.
سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش
سرمایهگذاران صندوق سرمایهگذاری مشترک و صندوق قابل معامله، میتوانند با استفاده از ارزش صندوق سرمایهگذاری مشترک پایههای استراتژی سرمایه گذاری خود را پی ریزی کنند. به بیان سادهتر، سرمایهگذران مبتنی بر ارزش دنبال سهامهای هستند که در دوره «تخفیف» به فروش میرسند. به جای صرف وقت ربای جستجوی سهام و تجزیه و تحلیل صورت مالی شرکتها، یک سرمایهگذار صندوق سرمایهگذاری مشترک میتواند صندوقهای شاخص، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک یا صندوقهایی را که به صورت فعال مدیریت میشوند را خریداری کند. به صورت کلی در این استراتژی اوراق بهاداری خریداری میشود که در تحلیلهای بنیادی کمارزش به نظر میرسند.
خرید و نگهداری
در استراتژی خرید و نگهداری، سهامی خریداری میشود و برای مدت طولانی نگهداری میشود. بر اساس این استراتژی، از زمان ایجاد سبد سهام تا پایان افق سرمایهگذاری، سهام فعالانه خرید و فروش نمیشود. سرمایهگذاران در استراتژی خرید و نگهداری معتقدند صرف کردن زمان در بازار از زمانبندی بازار محتاطانهتر است. نگهداری سهام در دوره طولانی، با توجه به نواسانات دورههای کوتاهمدت منطقیتر است. این استراتژی با زمانبندی بازار کامل در تضاد است، که در آن، به طور معمول سرمایهگذار در دورههای کوتاهتر خرید و فروش می کند و قصد خرید با قیمت پایین و فروش با قیمت بالا را دارد.
انتخاب استراتژی یا سبک سرمایهگذاری نسبت به انتخاب سرمایهگذاری تفاوتی ندارد: هر سرمایهگذار خاص و یکتا است و بهترین استراتژی برای هر سرمایهگذار آن راهبردی است که با توجه به تحمل ریسک و شاخصهای خاص سرمایهگذاری هر فرد انتخاب میشود. افرادی که اهداف بلندمدت را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، میتوانند از استراتژی لشکر که یکی از محبوبترین استراتژیهاست استفاده کنند.
سخن پایانی
سامانه مدیریت ثروت مانو، امکانی را فراهم کرده است که همه افراد جامعه بدون نیاز به کسب دانش تخصصی اقتصاد و مالی و همچنین بدون نیاز به صرف زمان برای پیگیری اخبار، بتوانند به صورت غیرمستقیم، متناسب با استراتژی سرمایه گذاری و درجه ریسکپذیری خود، بهترین گزینههای سرمایهگذاری را انتخاب کنند.
دوره های بازار یا سیکل بازار چیست؟
چرخه ها و دوره ها در تمام جنبه های زندگی انسان ها رایج هستند. از چرخه های کوتاه مدت مانند زندگی یک حشره در تابستان که تنها چند روز زندگی می کند تا چرخه زندگی یک سیاره که میلیاردها سال طول می کشد، متغیر است و زندگی انسان ها همواره افت و خیزهای مختلفی را تجربه می کند. بازارهای مالی نیز به همین شکل هستند و همواره محیط های تجاری از چرخه ها و سیکل های مختلفی تشکیل شده است؛ به همین دلیل در مبحث دوره های بازار یا سیکل های بازار به دنبال این هستیم تا شما را با این مفهوم کاربردی آشنا کنیم.
وقتی صحبت از سرمایه گذاری می شود، چیزی وجود دارد که همه باید بدانند. چیزی که سرمایهگذاران در طول شبهای بیخوابی تکرار میکنند و چیزی که احتمالاً در وهله اول تصمیم شما برای سرمایهگذاری را نشان میدهد و آن هم این جمله است که می گوید: در بلند مدت، بازار بالا می رود.
البته، وقتی که بازارها 15 یا 20 درصد و یا حتی بیشتر هم سقوط می کنند، به راحتی می توان از آن چشم پوشی کرد. با این حال، خبرهای خوبی وجود دارد؛ به این معنا که سیکل ها و دوره های بازار نیز قبلا اتفاق افتاده است. تاریخ به طور مداوم به ما نشان می دهد که بازارها بهبود می یابند و روند صعودی دارند و فرصت های منحصر به فردی برای سرمایه گذاری زمانی که قیمت ها پایین هستند به ما می دهند.
قطعه شعر معروف که می گوید: دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور؛ کاملا نشان دهنده ی این نکته است که زندگی ما همواره در حال نوسان است و بازارهای مالی مخصوصا بازار سهام نیز از این مستثنی نیست؛ به این معنا که نه حس خوشی و پیروزی ناشی از کسب سودهای مکرر ماندنی است و نه حس ناامیدی و سرخوردگی ناشی از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه.
یک واقعیت سرمایهگذاری را که اغلب فراموش میکنیم این است که نوسانات بازار، که به عنوان «نوسانپذیری» نیز شناخته میشود، میتواند در هر مرحله از دوره های بازار وجود داشته باشد. وقتی بازارها پایین میآیند، ما به سادگی متوجه آن میشویم زیرا از دست دادن پول احساسات بیشتری نسبت به کسب کردن سود ایجاد میکند.
در حالی که نوسانات دوره های بازار می تواند ناراحت کننده باشد، اجتناب ناپذیر است و هیچ کس نمی تواند زمان دقیق وقوع آن را پیش بینی کند. درک چگونگی عملکرد دوره های بازار میتواند به شما در حفظ دیدگاه خود در مواقع عدم اطمینان کمک کند تا بتوانید بر روی برنامه سرمایهگذاری و اهداف شخصی خود تمرکز کنید.
چرخه ها و دوره های بازار
مهم نیست که به چه بازاری اشاره می کنید، همه بازارهای مالی مراحل یکسانی را طی می کنند و چرخه ای هستند. به اینصورت که همه بازارها بالا می روند، به اوج می رسند، صعود می کنند و در اوج خوشی ها سقوط می کنند و پایین می آیند و پس از آن وقتی که یک چرخه بازار به پایان رسید، چرخه بعدی شروع می شود.
مشکل این است که اکثر سرمایه گذاران و معامله گران یا نمی دانند که بازارها چرخه ای هستند و یا اینکه فراموش می کنند که باید منتظر پایان فاز فعلی بازار باشند. چالش مهم دیگر این است که حتی زمانی که وجود چرخهها را میپذیرید، تقریباً غیرممکن است که بالا یا پایین یکی را انتخاب کنید. اما اگر می خواهید سرمایهگذاری یا بازده معاملاتی را به حداکثر برسانید، درک چرخهها ضروری است. در اینجا چهار مؤلفه اصلی یک چرخه و دوره بازار و نحوه تشخیص آنها آورده شده است.
1. مرحله تراکم یا انباشت (Accumulation)
مرحله تراکم یا انباشت اولین مرحله از دوره های بازار است که می تواند برای یک سهم محدود و یا کلیت یک بازار، ایجاد شود. اگر به اسم این مرحله دقت کرده باشید، متوجه می شوید که این مرحله از روند و حرکت مشخصی تشکیل نمی شود؛ به این معنا که وقتی سرمایه گذاران اقدام به انباشت و خرید دارایی های مورد نظر خود می کنند، قیمت سهام و یا شاخص کل بازار در یک ناحیه و محدوده ی مشخصی نوسانات خود را انجام می دهد و این دارایی ها در بین خریداران و فروشندگان دست به دست می شوند و این معاملات بین خریداران و فروشندگان در این محدوده، تا وقتی ادامه پیدا می کند که یکی از سطوح سقف یا کف شکسته شود.
این مرحله پس از پایان یافتن سیکل قبلی بازار است و اصطلاحا خودی های شرکت، سرمایه گذاران مطلع از سهم مذکور، مدیرانی که پول های هوشمند در دست دارند و همچنین معامله گران حرفه ای و با تجربه شروع به خرید در این مرحله می کنند. لازم به ذکر است که در این مرحله، ارزش گذاری ها و قیمت سهم ها بسیار جذاب هستند ولی احساسات عمومی بازار همچنان منفی و نزولی است.
معمولا در این مرحله است که بسیاری از سهامداران خسته می شوند و اخبار منفی به طور مکرر ذهن سهامداران را آزار می دهد؛ در همین مرحله است که اغلب افرادی که مدت طولانی را در بدترین شرایط بازار نزولی بوده اند، ناامید می شوند و بقیه دارایی های خود را با اضطراب و سرخوردگی می فروشند. با این حال، در مرحله انباشت، قیمتها آرام گرفته اند و برای هر فروشندهای که احتیاج به پول دارد، کسی وجود دارد که سهام آن فرد را با قیمت متعادلی خریداری کند. لازم به ذکر است که در این مرحله احساسات کلی بازار شروع به تغییر از منفی به خنثی می کند.
به طور کلی می توان گفت که مرحله انباشت زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاران با فکر اینکه بدترین حالت به پایان رسیده است و بازارها پایین آمده اند و اصطلاحا بازار اصلاح خود را انجام داده است و همچنین چشم انداز اقتصاد نیز خوب به نظر می رسد، دوباره شروع به خرید سهام می کنند.
2. مرحله روند صعودی (Mark-Up )
دومین مرحله از دوره های بازار، مرحله روند صعودی است؛ در این مرحله، بازار برای مدتی با ثبات بوده و روند صعودی خود را آغاز کرده است. اکثریت افراد باتجربه در حال سوار شدن بر این روند صعودی هستند. این گروه شامل تکنسینها و معامله گران حرفه ای است که با دیدن پایینترین قیمتها و اوجهای بالاتر بازار، متوجه میشوند جهت و احساسات بازار تغییر کرده است.
معمولا در این مرحله، اخبار و رسانه ها شروع به بحث در مورد احتمال پایان بدترین وضعیت میکنند. همانطور که این مرحله بالغ و فراگیر می شود، سرمایه گذاران بیشتری وارد بازار می شوند زیرا ترس از حضور در بازار با حرص و طمع بدست آوردن سودهای رویایی جایگزین می شود.
همانطور که این مرحله شروع به پایان می کند، اکثریت دیرهنگام جهش می کنند و حجم معاملات بازار به طور قابل توجهی افزایش می یابد. در این مرحله، نظریه احمق بزرگتر غالب است و قیمت ها رفته رفته بالاتر می رود و ارزشها بسیار فراتر از هنجارهای تاریخی افزایش پیدا می کنند و منطق و عقل جای خود را به حرص و طمع می دهند. در حالی که اکثریت مردم با تاخیر وارد این بازار می شوند، پول هوشمند و خودی ها در حال تخلیه هستند.
اما وقتی که قیمتها شروع به افت میکنند، آن دسته از افرادی که پیش از این در حاشیه نشسته بودند، این را فرصتی برای خرید میدانند و بهطور انبوه وارد بازار میشوند. قیمت ها آخرین حرکت خود را انجام می دهند، که در تحلیل تکنیکال به عنوان نقطه اوج شناخته می شود، زمانی که بیشترین سود در کوتاه ترین دوره های بازار اغلب اتفاق می افتد؛ اما چرخه به اوج نزدیک می شود و به دنبال آن احساسات در این مرحله از حالت خنثی به صعودی و به سرخوشی کامل حرکت می کند.
3. مرحله توزیع (Distribution)
در مرحله سوم دوره های بازار، فروشندگان شروع به تسلط بر بازار می کنند. این بخش از چرخه با دوره ای مشخص می شود که در آن احساسات صعودی فاز قبلی به یک احساسات مختلط تبدیل می شود. قیمتها اغلب میتوانند در محدوده معاملاتی مشخص و تکراری، چند هفته یا حتی چند ماه درجا بزنند و نوسان کنند.
هنگامی که این مرحله به پایان می رسد، بازار جهت خود را معکوس می کند و الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال مانند الگوی سر و شانه و. تشکیل می شوند؛ لازم به ذکر است که مرحله توزیع را به عنوان مرحله بازگشت قیمت نیز نام گذاری می کنند و به طور کلی در فاز استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم توزیع، افرادی که در مرحله اول (انباشت)، سهام مورد نظر خود را خریداری کرده اند، در این مرحله دارایی های خود را می فروشند و از بازار خارج می شوند.
ویژگی اصلی مرحله توزیع را افزایش حجم معاملات می توان دانست به طوریکه در این مرحله، تقاضا توان غلبه بر فشار عرضه را ندارد و هرچقدر که قدرت تقاضا زیاد می شود، در طرف مقابل نیز عرضه کنندگان کوتاهی نمی کنند؛ به همین دلیل، چونکه قدرت تقاضا از عرضه بیشتر نیست، قیمت های سهم ها افزایش پیدا نمی کند و فقط حجم معاملات به شکل چشمگیری افزایش پیدا می کند. در واقع می توان گفت که فاز توزیع مرحله ای است که قیمت ها در اوج خود هستند و بازار به آرامی شروع به تراز کردن و ثبات در عرضه و تقاضا می کند و میزان خرید و فروش نسبتاً مساوی در سراسر بازار مشاهده می شود.
4. مرحله روند نزولی (Mark-Down)
چهارمین و آخرین مرحله در دوره های بازار، مرحله روند نزولی است؛ برای کسانی که در مرحله روند نزولی اقدام به خرید کرده اند، این فاز دردناک ترین فاز محسوب می شود. بسیاری از افراد بعد از اینکه ضرر سنگینی در این مرحله متحمل شدند، همچنان ادامه می دهند زیرا باقی مانده دارایی شان به علت افت قیمت ها، کمتر از چیزی است که قبلا انتظار داشته اند و رفتار این دسته از افراد را اصطلاحا شبیه دزد دریایی می دانند؛ به اینصورت که همانند یک دزد دریایی یک شمش طلا را در دست گرفته و از رها کردن آن به امید بهبود وضعیت و نجات خود، خودداری می کند.
روند نزولی مرحله نهایی یک دوره و چرخه بازار است که با فروش گسترده آغاز می شود، زیرا سرمایه گذارانی که در مرحله انباشت سهام خود را خریده اند و هم اکنون بازدهی خوبی از خریدهایشان کسب کرده اند، سعی می کنند سود خود را شناسایی کنند و از ضررهای مالی عمده جلوگیری کنند. لازم به ذکر است که این نگهداری دارایی تنها زمانی اتفاق می افتد که بازار 50 درصد یا بیشتر سقوط کرده باشد، به این معنا که بسیاری از این افراد در مرحله توزیع یا ابتدای روند نزولی، سهام خود را خریده اند و یا در ادامه خیلی زود سهام خود را در ضرر سنگین می فروشند و یا اینکه پس از مدتی نگهداری از دارایی هایشان تسلیم می شوند.
این مرحله از دوره های بازار یک سیگنال خرید برای سرمایه گذاران حرفه ای و با تجربه است که آن را به عنوان نشانه ای برای پایین آمدن قیمت ها می دانند اما نکته تلخ این است که، این سرمایه گذاران جدید هستند که سهام سرمایه گذاران خسته شده را در مرحله انباشت بعدی خریداری می کنند و از افزایش قیمت بعدی بهره برداری می کنند.
زمان بندی چرخه بازار
بسته به بازار مورد نظر و استراتژی و افق زمانی که سهامداران دارند، دوره های بازار می تواند از چند هفته تا چند سال طول بکشند. به عنوان مثال یک معامله گر روزانه که از نمودارهای چند دقیقه ای استفاده می کند، ممکن است چند چرخه کامل یا بیشتر را در یک روز ببیند، در حالی که برای یک سرمایه گذار بلند مدتی، یک چرخه ممکن است چند سال طول بکشد.
سرمایه گذاران مخالف
اگرچه همیشه واضح نیست، که به طور دقیق سیکل ها و دوره های بازار در چه جاهایی اتفاق می افتند، اما برای پول هوشمند، مرحله انباشت زمان خرید است زیرا ارزش سهم ها متوقف شده اند و قیمت ها نیز مناسب هستند. کسانی که بر احساسات خود غلبه می کنند و در مواقعی که همه ترسیده اند، آن ها اقدام به خرید می کنند، سرمایهگذاران مخالف نامیده میشوند، زیرا برخلاف احساسات رایج بازار در آن زمان حرکت میکنند.
همین افراد به عنوان خریداران سهام، وارد مرحله نهایی افزایش قیمت می شوند که به اوج خرید سهم معروف است. این زمانی است که قیمت ها سریعترین صعود را دارند و احساسات بیشترین تاثیر را دارند، به این معنی که بازار برای معکوس شدن آماده میشود. اما این افراد با تجربه و تخصصی که دارند، معمولا بر احساسات خود غلبه می کنند و در اوج های قیمتی که اکثر فعالان بازار به شدت استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم به روند صعودی خوش بین هستند، اقدام به فروش سهام و خارج شدن از بازار می کنند.
باید خاطر نشان کرد که سرمایه گذاران باهوشی که بخش های مختلف دوره های بازار را می شناسند، بیشتر می توانند از آنها برای کسب سود استفاده کنند. آنها همچنین کمتر ممکن است فریب بخورند و در بدترین زمان ممکن خرید کنند.
بهترین راه در برخورد با چرخه های بازار
برای کسب بهترین عملکرد در برخورد با چرخه ها و دوره های بازار، این جمله را بارها با خود تکرار کنید که می گوید: تاریخ دوباره تکرار می شود. به این معنا که شما به عنوان یک معامله گر یا یک سرمایه گذار، همواره باید از چرخه ها و سیکل هایی که در گذشته شکل گرفته است، درس بگیرید.
عوامل بی شماری بر چرخه ها و دوره های بازار تأثیر می گذارند. برخی از آنها راحت تر از سایر موارد دیده می شوند. معمولاً، تا زمانی که نتوانیم به گذشته نگاه کنیم و نتوانیم ویژگی های شروع و پایان هر مرحله قبلی را به وضوح شناسایی کنیم، سردرگم خواهیم بود. علاوه بر موارد گفته شده، داشتن استراتژی شخصی در معاملات خود بسیار اثر گذار است؛ به این صورت که داشتن یک برنامه سرمایهگذاری برای اهداف در نظر گرفته شده بسیار لازم است و از همه مهم تر پایبندی به این استراتژی معاملاتی است که شما را در برابر نوسانات و چرخه های بازار مقاوم می کند.
جمع بندی
افت و خیز و نوسانات قیمتی، ذات بازار سرمایه است و همین نوسانات و کاهش و افزایش قیمت هاست که این بازار را برای بسیاری از معامله گران جذاب می کند. اغلب آشفتگی ها و استرس های وارد شده بر سهامداران در بازار بورس، ناشی از این نکته است که آن ها، همواره دوست دارند بازارها روند صعودی خود را داشته باشند، بدون اینکه بازار اصلاح کند. طبق مواردی که در بخش های بالاتر به آن اشاره کردیم صعودهای مداوم و همیشگی، هیچوقت اتفاق نمی افتند و همچنین در طرف مقابل نیز بازارها همیشه نزولی نیستند و هر سقوطی، به دنبال خود صعود دیگری را در پیش دارد.
بنابراین دانستن این نکته که بازار بورس همواره دارای چرخه ها و دوره های پر از نوسان است، بسیاری از مشکلات را حل می کند و دیدگاه مناسبی به معامله گران و سرمایه گذاران می دهد.
چهار نصیحتی که قبل از سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتالی باید بشنوید
سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال کار سادهای نیست. افراد زیادی تاکنون این مسیر را رفتهاند و قیمتهای گزافی بابت درسها و تجربههای آن پرداختهاند. به طور کلی سرمایهگذاری در هر زمینهای با مخاطراتی همراه است. اما اگر از تجارب دیگران درس بگیرید، حداقل برخی از اشتباهات را تکرار نخواهید کرد. مطلب زیر به شما کمک میکند با آگاهی کافی در ارز دیجیتال سرمایهگذاری
یک استراتژی داشته باشید
شنیدهام بیت کوین برای سرمایهگذاری خوب است، نمیدانم آن را بخرم یا نه.
مطمئنا بارها این جمله را شنیدهاید. افرادی که با این طرز فکر میخواهند در بازار ارز دیجیتال سرمایهگذاری کنند، به احتمال بسیار زیاد با شکست مواجه خواهند شد. زیرا سرمایهگذاری فراتر از آن است که فقط به خوب بودن یا بد بودن چیزی برای معامله بستگی داشته باشد.
قبل از هر چیز، برای سرمایهگذاری باید استراتژی ورود و خروج داشته باشید. باید بدانید چه انتظاراتی از افزایش سرمایهتان دارید. همچنین باید دربارهی زمانبندی، ریسک و مقدار سرمایهای که برای این کار در نظر گرفتهاید آگاهی داشته باشید. این موارد بسیار مهم هستند و اگر پاسخ روشنی برای آنها نداشته باشید نمیتوانید به موفقیت در بازار ارز دیجیتال امیدوار باشید. پس از تعیین استراتژی میتوانید برای سرمایهگذاری روی ارز دیجیتال اقدام کنید.
توصیه میکنم سری به مطلب «راز فوق سری من در استراتژی ترید لاک پشتی» بزنید.
بسیاری از افراد معمولا اخبار جدیدترین ارزها را دنبال میکنند یا به توصیههای دیگران عمل میکنند و ارز میخرند، بدون اینکه بدانند این توصیهها معتبر هست یا خیر. البته برخی از آنها در چند معامله موفق میشوند اما در درازمدت همهی آنها با شکست مواجه خواهند شد.
قبل از سرمایهگذاری در ارز دیجیتال تصمیم بگیرید میخواهید روی چه چیزی ریسک/سرمایهگذاری کنید و چه مقدار انرژی و زمان میخواهید برای این فعالیت صرف کنید. چارچوب زمانی برای سرمایهگذاری و استراتژی خروج از آن را در نظر بگیرید.
کدام نوع سرمایهگذار به شخصیت شما نزدیکتر است؟
سه نوع سرمایهگذار ارز دیجیتال وجود دارد:
معاملهگران روزانه
این دسته از معاملهگران هر لحظه بازار را دنبال میکنند و دائم در حال تحقیق هستند. این افراد معمولا چند بار در یک روز خرید و فروش انجام میدهند. این کار بسیار سخت، پرمخاطره و دلهرهآور است. بسیاری از این سرمایهگذاران جوان هستند. اگر این کار برای شما مناسب نیست حتی به آن فکر نکنید: تجارت روزمره
معاملهگران نوسانی
این دسته مشابه دستهی اول هستند با این تفاوت که کارشان مانند آنها سخت نیست. آنها سرمایهگذاریهایشان را برای دورههای طولانیتر مانند چند روز تا چند هفته انجام میدهند (هر دارایی را حداقل چند هفته نگهمیدارند). تعداد خرید و فروشهای آنها کمتر است. بیشترین تعداد معاملهگران از این دسته هستند: تجارت شناور
سرمایهگذاران بلندمدت
این نوع سرمایهگذاران هر چه را میخرند نگه میدارند و شاید تا سالها به فکر فروش آن نیفتند. افرادی هستند که سالها پیش بیت کوین خریدهاند اما هنوز آن را نگهداشتهاند. این افراد فقط ۱% از سرمایهشان را به ارز دیجیتال اختصاص میدهند. سرمایهگذاران بلندمدت به روند معاملهی روزانه یا هفتگی علاقهمند نیستند. چشمانداز سرمایهگذاریهای آنها تا چند سال است.
دومین نکتهی مهم در سرمایهگذاری روی ارز دیجیتال این است که انتخاب کنید میخواهید در کدام دسته از سرمایهگذاران قرار بگیرید. به ویژگیهای هر سه دسته توجه کنید و ببینید کدام یک از آنها به شخصیت شما نزدیکتر است. معاملهی ارز دیجیتال جنبهی روانشناسی دارد و فقط زمانی موفقیتآمیز خواهد بود که با نوع شخصیتتان هماهنگ باشد. البته ماهیت ارز دیجیتال طوری است که سعی میکند شما را وسوسه کند. مقاوم باشید و همان معاملاتی که برایتان بهتر است را انجام دهید.
ارزهای بدون ارزش حقیقی را خریداری نکنید
به دنبال خرید ارزها و توکنهایی باشید که ارزش حقیقی داشته باشند. ارزهایی را که به صورت تصادفی یا به توصیهی دوستتان پیدا میکنید خریداری نکنید. متأسفانه بیشتر ارزهای دیجیتال دارای ارزش کاذب هستند. با وجود بیش از ۱۵۰۰ ارز مختلف فعال و ۱۰۰۰ ارز جدید آماده برای ورود به بازار در سال جاری، طبیعی است که تعداد زیادی از این ارزها در دستهی ارزهای دارای ارزش کاذب طبقهبندی شوند.
ارزهای دیجیتال با ارزش حقیقی، ارزهایی هستند که نیاز بازار برای آنها به خوبی تعریفشده است، دارای جامعهی بزرگ و حمایتکننده هستند، تیم توسعهدهندگان آنها حرفهای و دارای تواناییهای اثباتشده هستند و نقشهی مسیر آنها کاملا روشن است. مهمتر از همه دارای پشتوانهی مالی هستند.
ارزهایی که در حال حاضر از طریق سرمایهگذاری خطرپذیر خارجی سرمایهشان را تهیه میکنند، توسط کارشناسانی که ارزیابی شرکت را انجام میدهند بررسی شدهاند. (در واقع این یک میانبر تحقیقاتی عالی برای یافتن ارزهایی است که احتمالا با موفقیت روبهرو خواهند شد، زیرا کافی است شرکتهای با سرمایهگذاری خطرپذیر را دنبال کنید و ببینید چه ارزهایی را میخرند).
معاملهگران روزانه یک مورد استثنا برای این قانون هستند، زیرا آنها دائم در حال خریدن ارزهایی هستند که ارزش کاذب دارند. دلیل آن قدرت ریسکپذیری بالای معاملهگران روزانه است. بنابراین شما نباید به آنها توجه کنید و بهتر است از خریداری ارزهایی که ارزش حقیقی ندارند خودداری کنید.
خودتان تحقیق کنید
متأسفانه، دو قانون «ترس، عدم اطمینان و تردید» و «ترس برای از دست دادن سرمایه» بر بازار ارز دیجیتال حکومت میکنند. تجارت ارز دیجیتال یک بازی روانشناختی است که باید در آن مهارت داشته باشید. باید یاد بگیرید که خودتان بتوانید دربارهی آن نظراتتان را ابراز کنید. در این بازار پیشگو وجود ندارد. کارشناسان فقط میتوانند برخی حدس و گمانها را به شما ارائه دهند.
در این خصوص مطالعه واژه نامه جامع اصطلاحات رسمی، مشهور و بامزه استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم ارزهای دیجیتال به شما توصیه میشود.
اگر خودتان تحقیق نکنید به ناچار باید به تحقیقات دیگران تکیه کنید. اگر از کسانی که در این کار تجربه دارند بپرسید، به شما خواهند گفت که بهترین سرمایهگذاریهایشان روی ارزهایی بوده است که خودشان قبل از آنکه این ارزها محبوبیت یابند یا دیگران دربارهی آنها صحبت کنند آنها را پیدا کردهاند. برای موفقیت در این کار، باید مهارتهای نقد کردن، تشخیص الگو و برقراری تعادل بین احساس و منطق را در خودتان بهبود بخشید.
قدمهای کوچک بردارید
از سرمایهگذاری با مبالغ کم شروع کنید. در این صورت اگر اشتباه کنید، حداقل زیاد ضرر نخواهید کرد. هر چه مهارتتان بیشتر میشود، معاملاتی با سود بیشتر انجام خواهید داد. هر چه معاملاتتان سودآورتر شوند، قادر به انجام معاملات بیشتری خواهید بود.
تقریبا هر کسی از هر جای جهان میتواند در این بازار شرکت کند. برای لذت بردن از تجارت ارز دیجیتال حتما نباید مبلغ هنگفتی سرمایهگذاری کنید. اتفاقا برعکس، توصیه میشود اصلا از مبالغ زیاد استفاده نکنید بخصوص اگر اولین بار است این کار را انجام میدهید.
آنچه بازار ارز دیجیتال به آن پاداش میدهد، مهارتهای شماست نه مبلغ زیاد آن. زیرا مهارت بیشتر به معنای تجارت سودآورتر و در نتیجه افزایش سرمایه است.
اگر با این طرز فکر که «سرمایهگذاری معادل ۳ ماه کار بیوقفه است» پیش بروید، این موضوع حتما بر توانایی شما به منظور انجام معاملات خوب تأثیر خواهد گذاشت.
در این خصوص مطالعه مطلب «۵ مرحله شفاف اندیشیدن» به شما توصیه میشود.
شروع با مبلغ کم، شبیه یک بازی است که در صورت اشتباه بیشترین ضرری که خواهید کرد همان مبلغ ناچیز است. اما حداقل با هزینهی کم از اشتباهاتتان درس خواهید گرفت.
اگر رویکرد مناسبی اتخاذ کنید، سرمایهگذاری در ارز دیجیتال میتواند سرگرمکننده و هیجانانگیز باشد و برایتان موفقیتهای خوبی به ارمغان بیاورد. اما اگر بدون توجه به توصیهها و با رویکرد نامناسب پیش بروید ممکن است پیامدهای ناخوشایندی در انتظارتان باشد.
نحوه حفظ سود ترید با استفاده از حد ضرر یا استاپ لاس شناور + ویدیو
معامله در بازارهای مالی بزرگ مثل نگاه کردن به پازلی است که همیشه چند تکه از آن را ندارید. در این بازارها حتی اگر تمام عوامل تاثیر گذار بر روند قیمت را در نظر بگیرید، تحلیل تکنیکال بدانید، به اخبار و تحلیل فاندامنتال توجه کنید و بر احساسات خود کنترل داشته باشید، باز هم باید بدانید که معامله شما با ریسک همراه است. با استفاده از این ابزارها شما فقط میتوانید ریسک معاملات خود را کنترل کرده و کاهش دهید، اما هیچ وقت خبری از حذف کامل ریسک در معاملات نخواهد بود.
تفاوت معاملهگران حرفهای با تازهکارها در این است که آنها ریسک معاملات خود را مشخص میکنند و بر اساس مقدار ریسک موجود، سرمایهگذاری میکنند.
یکی از نکات مهمی که معاملهگران حرفهای، پس از سرمایهگذاری رعایت میکنند، استفاده از حد ضرر شناور یا تریلینگ استاپ لاس (Trailing Stop Loss) است. در ادامه با ما همراه باشید تا استفاده از استاپ لاس شناور که یکی از ابزارهای مدیریت بهتر سرمایه است را یاد بگیریم.
در ویدیوی زیر، با مفهوم کلی تریلینگ استاپ و نحوه استفاده از آن آشنا خواهید شد.
استاپ لاس یا حد ضرر چیست و چه کاربردی دارد؟
به بیان ساده، حد ضرر یا استاپ لاس معمولی در معاملات، با این هدف استفاده میشود که میزان ضرر خود را مدیریت کنیم.
فرض کنیم قیمت اتریوم اکنون ۱۰۰ دلار است و ما پیش بینی میکنیم، قیمتش امروز نهایتا به ۱۱۰ دلار میرسد، هدف فروش خود را روی ۱۱۰ دلار قرار میدهیم.
ثبت سفارش فروش ۱ اتریوم در قیمت ۱۱۰ دلار با استفاده از گزینه Limit
اما از آن طرف احتمال دارد به دلایل مختلف، پیش بینی ما درست از آب درنیاید و روند قیمتی اتریوم نزولی شود، در اینصورت نیز نباید اجازه دهیم معامله ما از یک مقدار معینی بیشتر در ضرر برود.
پس به عنوان مثال ضرر معامله خود را روی ۹۵ دلار قرار میدهیم. با این فرض که اگر پیش بینی ما درست نبود و قیمت نزولی شد، اتریوم های ما را با ۵ درصد ضرر و در قیمت ۹۵ دلار بفروشد. به این ترتیب ما از اینکه معامله ما بیشتر از ۵ درصد ضرر بدهد، جلوگیری کردیم و به این ترتیب سرمایه خود را به خوبی مدیریت کردهایم.
ثبت حد ضرر برای فروش اتریوم با استفاده از گزینه Stop-Limit
صرافی بایننس که یکی از بزرگترین صرافیهای ارز دیجیتال است، چند ماه پیش قابلیت جدیدی به نام OCO به پلتفرم معاملاتی خود اضافه کرد که با استفاده از این قابلیت، تریدرها میتوانند برای هر معامله خود، نقطه فروش و استاپ لاس را بطور همزمان مشخص کنند.
ثبت سفارش فروش و استاپ لاس بطور همزمان با استفاده از گزینه OCO
بنابراین، حد ضرر یا استاپ لاس برای به حداقل رساندن ضرر در معاملات مورد استفاده قرار میگیرد.
حد ضرر شناور یا تریلینگ استاپ لاس چیست؟
اما برای معاملهگرانی که میخواهند علاوه بر به حداقل رساندن ضرر خود در معاملات، سودهای خود را نیز به حداکثر مقدار ممکن برسانند، ابزار دیگری به نام تریلینگ استاپ لاس یا استاپ لاس شناور مطرح میشود.
برای درک بهتر استاپ لاس یا حد ضرر شناور بیایید مثالی را با هم بررسی کنیم.
فرض کنید قیمت فعلی اتریوم، ۱۰۰ دلار باشد و شما به عنوان یک تریدر و بر اساس نمودار قیمت اتریوم پیش بینی میکنید قیمت آن در چند روز آینده روند صعودی خواهد داشت.
اهداف قیمتی که با توجه به تحلیل شما، اتریوم به آنها خواهد رسید، به ترتیب، ۱۱۰، ۱۲۰، ۱۳۰ و ۱۴۰ دلار است و حد ضرری که بر اساس استراتژی معاملاتی خود میخواهید در نظر بگیرید، ۵ درصد (روی قیمت ۹۵) است.
بسته به اینکه استراتژی معاملاتی تریدر چگونه باشد، سرمایه خود را به چندین بخش تقسیم کرده و برای هر بخش، اهداف قیمتی متفاوتی در نظر میگیرد.
مثلا اگر ۱ اتریوم در قیمت ۱۰۰ دلار خریده باشید و بخواهید برای آن تارگت فروش و استاپ لاس مشخص کنید، یکی از سادهترین استراتژیهای معاملاتی که میتوان برای آن در نظر گرفت، فروش پلهای به صورت زیر است:
استراتژی استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم اول؛ استاپ لاس یا حد ضرر ثابت
- ثبت سفارش فروش ۰.۲۵ اتریوم در قیمت ۱۱۰ دلار، یعنی با ۱۰ درصد سود و قرار دادن حد ضرر در قیمت ۹۵ دلار، یعنی با ۵ درصد ضرر.
- ثبت سفارش فروش ۰.۲۵ اتریوم در قیمت ۱۲۰ دلار، یعنی با ۲۰ درصد سود و قرار دادن حد ضرر در قیمت ۹۵ دلار، یعنی با ۵ درصد ضرر.
- ثبت سفارش فروش ۰.۲۵ اتریوم در قیمت ۱۳۰ دلار، یعنی با ۳۰ درصد سود و قرار دادن حد ضرر در قیمت ۹۵ دلار، یعنی با ۵ درصد ضرر.
- ثبت سفارش فروش ۰.۲۵ اتریوم در قیمت ۱۴۰ دلار، یعنی با ۴۰ درصد سود و قرار دادن حد ضرر در قیمت ۹۵ دلار، یعنی با ۵ درصد ضرر.
با توجه به برنامه معاملاتی که در بالا در نظر گرفتیم، میانگین سود ما، ۲۵ درصد و حد ضررمان نیز ۵ درصد خواهد بود.
اما اگر یکبار دیگر به استراتژی معاملاتی پیشنهاد شده در بالا نگاهی بیندازیم، میفهمیم که حالت های بهینهتری که علاوه بر تحقق ضرر کمتر، سود بیشتری نیز عایدمان شود، وجود دارد.
یعنی حد ضرری که در هر مرحله قرار داده شده به صورت هوشمندانه انتخاب نشده است.
رسیدن قیمت به هدف اول
فرض کنید قیمت اتریوم به ۱۱۰ دلار برسد، یعنی تارگت اولی که برای آن قرار داده شده را بزند و ۰.۲۵ از اتریومهای ما با قیمت ۱۱۰ دلار فروخته شود، سپس قیمت مثلا تا ۱۱۵ دلار بالا رود و از آنجا روند نزولی شده و به ۹۵ دلار برسد. با رسیدن قیمت به ۹۵ دلار، سه موقعیت باز دیگری که داریم، هر کدام با ۵ درصد ضرر بسته میشوند.
یعنی با این استراتژی، با وجود اینکه قیمت اتریوم به هدف اولی که برای آن پیش بینی کرده بودیم، رسیده، ولی ترید اول ما با ۱۰ درصد سود و سه معامله باز بعدی با ۵ درصد ضرر بسته میشوند. یعنی از کل ۱ اتریومی که داشتیم، ۰.۲۵ اتریوم با ۱۰ درصد سود و ۰.۷۵ اتریوم با ۵ درصد ضرر معامله شدهاند، در نتیجه در مجموع، ۱.۲۵ دلار ضرر کردهایم.
بنابراین با وجود اینکه قیمت اتریوم به تارگت اول رسیده، ما ۱.۲۵ درصد ضرر کردهایم، ۱ دلار از دست دادهایم و ۱۰۰ دلارمان تبدیل به ۹۸.۷۵ دلار شده است. در صورتی که اگر کل اتریومهای خود را در تارگت اولی که برای آن پیش بینی کرده بودیم، یعنی در قیمت ۱۱۰ دلار فروخته بودیم، ۱۰ دلار سود کرده بودیم و ۱۰۰ دلارمان تبدیل به ۱۱۰ دلار شده بود.
رسیدن قیمت به هدف دوم
حالا فرض کنید قیمت اتریوم پس از رسیدن به تارگت اول، یعنی ۱۱۰ دلار و فروش ۰.۲۵ از اتریومها در این قیمت، به روند افزایشی خود ادامه داده و به تارگت دومش نیز برسد و معامله دوم ما نیز در قیمت ۱۲۰ دلار و با ۲۰ درصد سود بسته شود. اما پس از ۱۲۰ دلار، روند قیمتی اتریوم تغییر کند و نزولی شود و تا ۹۵ دلار کاهش یابد. در اینصورت دو موقعیت باز دیگری که داشتیم هر دو در قیمت ۹۵ دلار و با ۵ درصد ضرر بسته میشوند.
در این شرایط، مقدار سود و زیان معاملات ما به ترتیب، برای دو معامله اول، با ۲۰ و ۲۰ درصد سود و برای دو موقعیت باز بعدی با ۵ درصد ضرر بسته خواهد شد و بنابراین در مجموع ۵ درصد سود کردهایم. یعنی ۱۰۰ دلار ما تبدیل به ۱۰۵ دلار شده است.
رسیدن قیمت به هدف سوم
حالا شرایطی را فرض میکنیم که قیمت اتریوم در یک روند صعودی قوی قرار دارد، و به سه تارگت اولی که برای آن در نظر گرفتیم میرسد. یعنی معامله اول با ۱۰ درصد سود، معامله دوم با ۲۰ درصد سود و معامله سوم با ۳۰ درصد سود بسته شود. اما پس از رسیدن قیمت به ۱۳۰ دلار، روند تغییر کرده و نزولی شود و تا ۹۵ دلار پایین بیاید. در اینصورت موقعیت چهارم، در قیمت ۹۵ دلاری که به عنوان استاپ لاس برای آن مشخص کرده بودیم و با ۵ درصد ضرر فروخته میشود.
در این حالت، مقدار سود کلی ما برای معامله این ۱ اتریوم، ۱۳.۷۵ درصد خواهد بود و ۱۰۰ دلارمان تبدیل به ۱۱۳.۷۵ دلار خواهد شد.
رسیدن قیمت به هدف چهارم
اما اگر اتفاق یا عامل ناگهانیای رخ ندهد که باعث تغییر در روند نمودار شود و قیمت به هر چهار تارگتی که برای آن پیشبینی کردیم، برسد، معاملات ما به ترتیب با ۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ درصد سود بسته میشود و سود نهایی ما از معامله این ۱ اتریوم، ۲۵ درصد خواهد بود. یعنی ۱۰۰ دلار ما تبدیل به ۱۲۵ دلار خواهد شد.
استراتژی دوم؛ استفاده از حد ضرر یا استاپ لاس شناور
تعیین حد ضرر شناور، به معاملهگران کمک میکند تا هم ضرر کمتری متحمل شوند و هم سود بیشتر!
باز هم برای درک بهتر، همان مثال قبل را در نظر میگیریم.
یعنی فرض میکنیم، ۱ اتریوم را در قیمت ۱۰۰ دلار خریدهایم و حالا میخواهیم برای آن، اوردر یا سفارش فروش به همراه استاپ لاس یا حد ضرر را طوری تنظیم کنیم که هم ضررمان حداقل شود و هم بیشترین سود ممکن نصیبمان شود.
در این استراتژی معاملاتی نیز مانند مرحله قبل در ابتدا، ۱ اتریوم خود را به ۴ بخش تقسیم میکنیم و دقیقا مانند قبل، سفارش فروش آنها را به ترتیب در قیمتهای ۱۱۰، ۱۲۰، ۱۳۰ و ۱۴۰ دلار قرار داده و حد ضرر را نیز برای همه آنها در قیمت ۹۵ دلار قرار میدهیم.
اما بکارگیری حد ضرر شناور زمانی معنی پیدا میکند که قیمت اتریوم به تارگت اولی که برای آن در نظر گرفتیم، یعنی ۱۱۰ دلار میرسد.
با رسیدن قیمت اتریوم به ۱۱۰ دلار، ۰.۲۵ از اتریومهای ما با ۱۰ درصد سود در این قیمت به فروش میرسد. اما الان وقت آن میرسد که حد ضرر سه موقعیت باز دیگری که داریم را تغییر دهیم.
رسیدن قیمت به هدف اول
فرض کنید قیمت اتریوم، مانند مثال اولی که گفتیم، ۱۱۰ دلار را رد کرده و الان در قیمت ۱۱۵ دلار قرار دارد.
در اینصورت به سه موقعیت باز خود مراجعه کرده و مقدار استاپ لاس را در هر سه آنها از ۹۵ دلار به ۱۱۰ دلار تغییر میدهیم.
با اعمال این تغییر، اگر قیمت اتریوم از ۱۱۵ دلار بیشتر نشود و روند نزولی در پیش بگیرد، هر سه موقعیت باز ما در قیمت ۱۱۰ دلار، یعنی همه آنها با ۱۰ درصد سود به فروش میرسند.
از آن طرف هم اگر به روند صعودی خود ادامه دهد و به تارگت دوم ما که ۱۲۰ دلار است برسد، افسوس نمیخوریم که چرا همه اتریومهای خود را در قیمت ۱۱۰ دلار فروختیم.
بنابراین اگر قیمت اتریوم مانند حالتی که در استراتژی اول بررسی کردیم، فقط به تارگت اول بخورد و برگردد، هر ۴ موقعیت ما با ۱۰ درصد سود بسته میشود. یعنی ۱۰۰ دلارمان تبدیل به ۱۱۰ دلار میشود که نسبت به حالت قبلی که ۱۰۰ دلارمان تبدیل به ۹۸.۷۵ دلار شده بود، ۱۱.۲۵ دلار سود کردهایم.
رسیدن قیمت به هدف دوم
حالا حالتی را در نظر میگیریم که قیمت اتریوم علاوه بر تارگت اول، تارگت دوم، یعنی ۱۲۰ دلار را نیز بزند و رد کند.
در این شرایط، موقعیت اول ما با ۱۰ درصد سود و موقعیت دوم با ۲۰ درصد سود بسته شده است.
پس از عبور قیمت از ۱۲۰ دلار، باید فوراً به دو موقعیت باز خود رجوع کرده، و حد ضرر آنها را که در مرحله قبل از ۹۵ دلار به ۱۱۰ دلار تغییر داده بودیم، این بار از ۱۱۰ دلار به ۱۲۰ دلار افزایش دهیم. با افزایش استاپ لاس این دو موقعیت باز، اگر اتریوم دیگر به روند صعودی خود ادامه ندهد و وارد یک سیر نزولی شود، دو موقعیت بازی که داشتیم هر دو در قیمت ۱۲۰ دلار بسته میشوند.
یعنی موقعیت اول ما با ۱۰ درصد سود و موقعیتهای دوم و سوم و چهارم، همه با ۲۰ درصد سود بسته میشوند.
سود نهایی ما در این حالت ۱۷.۷ درصد خواهد بود. یعنی ۱۰۰ دلار ما تبدیل به ۱۱۷.۵ دلار میشود که نسبت به شرایط مشابهی که از استاپ لاس شناور استفاده نکردیم، ۱۲.۵ دلار سود کردهایم.
رسیدن قیمت به هدف سوم
اگر روند صعودی تا رسیدن قیمت به سومین تارگتی که برای آن در نظر گرفتیم، ادامه پیدا کند، روال کار ما به صورت زیر خواهد بود.
با رسیدن قیمت به ۱۱۰ دلار، موقعیت اول با ۱۰ درصد سود بسته شده، و با عبور قیمت از ۱۱۰ دلار، فوراً به سه موقعیت باز دیگری که داریم رجوع میکنیم و استاپ لاسهای آنها را از ۹۵ دلار به ۱۱۰ دلار تغییر میدهیم.
روند صعودی ادامه پیدا کرده و تارگت دوم ما، یعنی ۱۲۰ دلار را میزند. موقعیت دوم نیز با ۲۰ درصد سود بسته میشود. پس از عبور قیمت از ۱۲۰ دلار، مجدداً به دو موقعیت بازی که داریم مراجعه کرده، و استاپ لاس های آنها را از ۱۱۰ دلار به ۱۲۰ دلار تغییر میدهیم.
با تداوم روند صعودی و رسیدن قیمت به ۱۳۰ دلار، موقعیت سوم ما نیز با ۳۰ درصد سود بسته میشود. با عبور قیمت از ۱۳۰ دلار، به موقعیت آخری که داریم مراجعه کرده و استاپ لاس آن را از ۱۲۰ دلار به ۱۳۰ دلار تغییر میدهیم.
در این شرایط اگر قیمت نتواند بازهم به روند صعودی خود ادامه دهد و مثلا از قیمت ۱۳۵ دلار، روند نزولی شود، موقعیت چهارممان نیز با ۳۰ درصد سود در قیمت ۱۳۰ دلار بسته میشود.
سود نهایی ما در این حالت برابر با ۲۲.۵ درصد خواهد بود، یعنی ۱۰۰ دلارمان تبدیل به ۱۲۲.۵ دلار میشود؛ که نسبت به شرایط مشابهی که از حد ضرر شناور استفاده نکردیم، ۸.۷۵ دلار سود کردهایم.
رسیدن قیمت به هدف چهارم
اگر تمام شرایط بر وفق مراد ما پیش رود و قیمت به هر چهار تارگتی که برای آن پیش بینی کرده بودیم برسد، مانند شرایط مشابهی که در قسمت استفاده از استاپ لاس معمولی بیان شد، معاملات ما به ترتیب با ۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ درصد سود بسته میشود و مقدار سود نهایی ما برابر با ۲۵ درصد خواهد شد.
استفاده از اپلیکیشنهای هشداردهنده
با استفاده از این اپلیکیشنها، میتوان تنظیم کرد هروقت قیمت از یک مقداری بیشتر یا کمتر شد، به شما هشدار دهد!
تمام چیزی که تا اینجا برای استفاده از استاپ لاس شناور توضیح داده شد، استفاده از این ابزار به صورت دستی است. در برخی از صرافیها، این امکان وجود دارد، که در ابتدا مشخص کنید، اگر قیمت به مقدار مشخصی رسید، حد ضرر تمام معاملات آن ارز به صورت خودکار و توسط صرافی، ۵ درصد افزایش پیدا کند.
اما برای صرافیهایی مانند بایننس که هنوز چنین امکانی در آن وجود ندارد، تریدرها این کار را به صورت دستی انجام میدهند. اما مسئلهای که درباره تنظیم دستی استاپ لاس شناور وجود دارد این است که رصد کردن بازار به صورت دائم امکانپذیر نیست. برای حل این مشکل میتوان از اپلیکیشنهای مختلفی که با این هدف طراحی شدهاند استفاده کرد.
با استفاده از این اپلیکیشنها میتوان مشخص کرد که هر وقت قیمت یک ارز از یک مقدار مشخصی بیشتر یا کمتر شد، با یک پیام به شما اعلام کند.
در مثالی که در بالا بررسی کردیم، میتوان در اپلیکیشن تنظیم کرد که مثلا اگر قیمت اتریوم از ۱۱۰ دلار بیشتر شد به شما هشدار دهد. با دیدن هشدار اپلیکیشن شما به بایننس مراجعه کرده و استاپ لاس معاملات خود را تغییر میدهید.
سخن پایانی
نکتهای که بسیاری از معاملهگران ممکن است از آن غافل باشند، این است که استراتژی معاملاتی درست میتواند تاثیر بسیاری زیادی در موفقیت شما در معاملاتتان داشته باشد. و در یک استراتژی معاملاتی درست، حتما باید برای تمام معاملات، حد ضرر یا استاپ لاس در نظر گرفت، حالا یا استاپ لاس ثابت یا شناور.
استفاده از استاپ لاس شناور در کنار خرید و فروش پلهای میتواند به معاملهگران کمک کند تا بهینهترین استراتژی معاملاتی را داشته باشند.
بک تست (Backtesting)، و فوروارد تست (forward testing) چیست؟
شناخت و پیش بینی روند بازار، یکی از جذاب ترین و مهم ترین وظایف تریدر هاست. بک تست و فوروارد تست، هر دو، روش هایی مناسب برای تخمین بازارند.
آیا فکر می کنید که ایده های خوبی در مورد بازار دارید اما نمی دانید چگونه این ایده ها را بدون به خطر انداختن سرمایه تان پیاده سازی کنید؟ دانستن نحوه ی بک تست استراتژی های ترید، حکم آب و نان را برای یک تریدر هدفمند دارد.
فرضیه ی اصلی بک تست بر پایه ی این اصل است که آنچه در گذشته کارآمد بوده، در آینده نیز کارآمد خواهد بود. به یاد داشته باشید که این مسئله بسیار حساس می باشد. فرآیندی که در یک وضعیت خاص بازار سودآور بوده است، میتواند در وضعیتی دیگر منجر به شکست شود. اما خودتان چگونه میتوانید این فرآیند را پیش ببرید؟ و چگونه باید به ارزیابی آن بپردازید؟ یک بک تست ساده چگونه است؟ آیا بک تست مشابه با پیپر تریدینگ (paper trading) است؟ بیایید با هم نگاهی به یک فرآیند ساده ی بک تست بیندازیم.
آنچه در این مطلب می خوانیم ☜
مقدمه
بک تست یکی از اجزای کلیدی برای بهبود استراتژی معامله است. بک تست، ابزاری برای یک تریدر یا سرمایه گذار است که میتواند در هنگام جستجو برای بازارها و استراتژی های جدید استفاده شود. این روش با بازسازی تریدهایی انجام میشود که پیش از این در سیستمی با اطلاعات عقبه ی مشابه اتفاق افتاده است. نتایج بک تست باید ایده ای کلی در مورد کارآمد بودن یا نبودن یک استراتژی سرمایه گذاری بدهد. این نتایج نشان میدهد که آیا ایده ها و استراتژی های ترید شما منطقی هستند یا خیر. همچنین بیانگر کارآیی یک ایده و احتمال سوددهی آن هستند.
بک تست چیست؟
به طور خلاصه، هدف اصلی بک تست در نشان دادنِ میزان اعتبار ایده های تریدینگ شما است. در استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم واقع، بر اصل “تداوم یک استراتژی” متمرکز است و عملکرد آینده ی استراتژی ر ا برحسب اطلاعات گذشته به دست می آورد. شما در حقیقت به اطلاعات گذشته ی بازار نظر می اندازید، و می بینید که یک استراتژی چگونه اجرا خواهد شد. اگر به نظر آید که یک استراتژی دارای پتانسیل خوبی است، احتمالش هست که در یک بستر ترید واقعی نیز کارآمد ظاهر شود و استفاده گردد.
هدف یک ابزار بک تست، تحلیل ریسک ها و سودآوری یک استراتژی است. سپس، آن استراتژی سرمایه گذاری میتواند براساس بازخوردهای آماری، بهینه سازی و تقویت شود. یک بک تست مناسب همچنین تضمین می کند که آن استراتژی حداقل در هنگام اجرا در فضای واقعی ترید، با دوام خواهد بود. طبیتاً میتوان از پلتفرم یا ابزار بک تست برای سنجش میزان ریسک های ترید استفاده کرد.
اگر نتایج بک تست نشان دهنده ی عملکردی زیر حدّ مطلوب باشد، آن ایده ی ترید باید کنار گذاشته شود یا اصلاح گردد. البته شرایط بازاری که در نظر گرفته شده است، نیز مهم است. با تغییر شرایط بازار، همان بک تست میتواند نتایج متفاوتی را در پی داشته باشد.
در سطح حرفه ای، استراتژی های بک تست در ترید را میتوان بسیار ضروری دانست. این موضوع به خصوص در مورد استراتژی های ترید الگوریتمی (همچون ترید خودکار) صدق می کند.
انجام بک تست با مجموعه داده های اشتباه میتواند منجر به نتایجی گمراه کننده شود. به همین دلیل باید دوره ای را برای بک تست پیدا کنید که کاملاً بازتاب کننده ی شرایط کنونی بازار باشد. این کار بسیار سخت است، زیرا بازار همیشه در حال تغییر است.
فوروارد تست یا پیپر تریدینگ چیست؟
با بررسی های بالا، اطلاعاتی کلی از بک تست به دست آوردیم. همچنین می دانیم که عملکرد گذشته حاکی از نتایج آینده نیست. پس چگونه میتوانیم یک استراتژی هدفمند را برای وضعیت های کنونی بازار پیش بگیریم؟ میتوانیم این کار را از طریق آزمودن آن در بازار بدون به خطر انداختنِ سرمایه تان انجام دهیم. به این فرآیند فوروارد تست عملکرد یا معامله کاغذی می گوییم.
معامله کاغذی، شبیه سازی یک استراتژی در بستر واقعی بازار است. به آن “معامله کاغذی” می گوییم، زیرا با آنکه تریدها روی برگه می آیند، هیچ سرمایه ی واقعی استفاده نمیشود. این فرآیند برای شما بستری مناسب فراهم می سازد تا بتوانید استراتژی خود را بهبود بخشید و ایده ای از عملکرد آن به دستتان بیاید.
عالی، اما از کجا باید شروع کرد؟ میتوانید از شبکه های آزمایشی (Demo) برای پیاده سازی استراتژی هایتان بدون به خطر انداختنِ سرمایه تان استفاده کنید. میتوانید تنها ظرف چند دقیقه، یک حساب کاربری بسازید. سپس میتوانید به کمک آن حساب، به آزمودنِ استراتژی های خود بپردازید. بدین ترتیب در بستری ترید خواهید کرد که کاملاً مشابه با بازار لحظه ای واقعی است.
مسئله ای که در اینجا ممکن است رخ دهد، “دیدنِ نیمه ی پُر لیوان است”. منظور آن است که فرد تنها زیرمجموعه ای از داده ها را انتخاب کند که مُهر تأییدی بر دیدگاه تعصبی فردی او باشد. هدف از فوروارد تست، آزمودن یک استراتژی در شرایط واقعی بازار است. اگر سیستم به شما چیزی می گوید، به آن توجه کنید. اگر تنها تریدهایی را انتخاب کنید که بر طبق تعصب فردی شما “به نظر خوب” بیاید، آنگاه این تست برای استراتژی هدفمند، قابل قبول نخواهد بود.
مقایسه بک تست دستی و خودکار
بک تست دستی شامل تحلیل چارت ها و اطلاعات گذشته، و قرار دادن دستیِ تریدها براساس استراتژی می باشد. بک تست اتوماتیک اساساً همین کار را انجام می دهد، اما فرآیند آن از طریق کدهای کامپیوتری به صورت خودکار در می آید. این کدها از طریق زبان های برنامه نویسی همچون پایتون (Python) یا نرم افزار تخصصی بک تست ساخته میشوند.
بسیاری تریدرها از صفحه گسترده های (spreadsheet) گوگل یا اکسل استفاده می کنند. بدین ترتیب، قادر خواهند بود تا عملکرد یک استراتژی را ارزیابی کنند. این اسناد میتوانند نقش گزارش هایی را بازی کنند که حاوی نتایج آزمون استراتژی هستند. آنها میتوانند حاوی هر نوع اطلاعاتی باشند. این اطلاعات شامل پلتفرم ترید، دسته ی دارایی، دوره ی ترید، تعداد برد و باخت های ترید، نسبت شارپ (Sharpe Ratio)، بیشترین افت قیمت، سود خالص، و غیره میشوند.
به صورت خلاصه، نسبت شارپ برای ارزیابی نرخ بازگشت سرمایه ی احتمالی یک استراتژی به نسبت ریسک استفاده میشود. هرچه مقدار نسبت شارپ بیشتر باشد، آن سرمایه گذاری یا استراتژی ترید میتواند جذاب تر باشد.
حداکثر افت قیمت، لحظه ای است که استراتژی ترید شما به بدترین عملکرد خود از زمان آخرین اوج آن رسیده است. به بیانی دیگر، این مقدار همان بیشترین افت درصد سبد خریدتان در طول دوره ی مورد تحلیل است.
پیش از بک تست ، چه باید کرد؟
پیش از اجرای بک تست یک استراتژی معملاتی ، بهتر است دقیقاً تعیین کنید که به دنبال چه مطالبی هستید. چه نکته ای منجر میشود که استراتژی خود را حفظ کنید؟ در طرف مقابل، چه چیزی فرضیه های شما را رد می کند؟ اگر این اطلاعات را از قبل داشته باشید، تعصب اولیه ی شما تأثیری منفی بر نتایج بک تست نخواهد داشت.
همچنین بک تست بهتر است شامل مواردی چون کارمزدهای ترید و برداشت، و هر گونه هزینه ی مرتبط باشد. نرم افزارهای بک تست میتوانند گاهی گران نیز باشند، زیرا حاوی اطلاعات ارزشمند بازار می باشند.
به یاد داشته باشید که بک تست، در نهایت تنها یک تست و آزمون است. همچون تحلیل تکنیکال و چارت خوانی، هیچ تضمینی وجود ندارد که بک تست نتیجه بخش باشد، حتی اگر نتایج مناسبی را براساس اطلاعات گذشته ایجاد کند.
پیش از آنکه مثال بک تست خود را مطرح کنید، مسئله ای هست که باید تعیین کنید. باید مشخص کنید که چه نوع تریدری هستید. آیا تریدری بی برنامه هستید یا تریدری هدفمند؟
انواع تریدرها
تریدرهای بی برنامه، تریدرهایی بر پایه ی اختیارشان هستند که بسته به قضاوت خودشان تصمیم به ورود و خروج از بازار می گیرند. استراتژی آنان به نسبت آزاد است و تصمیمات آنها اغلب استراتژی معاملاتی سرمایهگذاری مقاوم بر پایه ی ارزیابی از وضعیت های آنی است. همانطور که انتظار می رود، مسئله ی بک تست در مورد ترید های داوطلبانه چندان به کار نمی آید. زیرا استراتژی آنان به صورت چندان دقیقی مشخص نیست.
این، البته، بدین معنا نیست که اگر تریدری بی برنامه هستید، نباید به هیچ وجه به بک تست یا معامله ی کاغذی (paper trade) بپردازید. تنها میتوان این نتیجه را گرفت که نتایج این بک تست نمی تواند چندان قابل اطمینان باشد.
تریدهای سیستماتیک و هدفمند
معاملات سیستماتیک یا هدفمند به موضوع بحث ما نزدیک تر است. تریدرهای هدفمند به سیستمی تکیه می کنند که دقیقاً به آنها زمان ورود و خروجشان را اطلاع می دهد. با اینکه آنان اهتمام کاملی بر استراتژی خود دارند، سیگنال های ورودی و خروجی آنان از طریق همین استراتژی تعیین میشوند. می توانید یک استراتژی هدفمند ساده را به صورت زیر در نظر بگیرید:
- زمانیکه A و B همزمان اتفاق بیفتند، وارد مبادله شوید.
- زمانیکه نتیجه ی X رخ دهد، از مبادله خارج شوید.
برخی تریدرها، این رویکرد را ترجیح می دهند. این رویکرد می تواند تصمیمات احساسی را حذف کند و تضمینی منطقی را نسبت به سودآور بودن یک سیستم تجاری مهیا سازد. البته، همچنان تضمینی قطعی وجود ندارد.
به همین دلیل باید اطمینان حاصل کنید که قوانین بسیار ویژه ای را در سیستمتان برای شرایط ورود و خروج داشته باشید. اگر این استراتژی به خوبی تشریح نشود، نتایج آن نیز متناقض خواهند بود. همانطور که شاید متوجه شده باشید، این نوع مبادله بیشتر در ترید الگوریتمی به کار می آید.
نرم افزارهای بک تست نیز وجود دارند. میتوانید آنان را در صورت تمایل به انجام بک تست اتوماتیک خریداری کنید. میتوانید داده های خود را وارد کنید، و آن نرم افزار بک تست را برای شما انجام خواهد داد. هرچند، در این مثال، ما استراتژی دستی بک تست را پیش می گیریم. زحمت بیشتری خواهید داشت، اما کاملاً رایگان است.
نحوه ی بک تست از یک استراتژی ترید
میتوانید از یک قالب ابتدایی در گوگل شیتز (Google Sheets) برای اطلاع از داده های لازم به منظور قرار دادن داده های خودتان استفاده کنید. برخی تریدرها ترجیح می دهند که اطلاعات قالب فعالیت خود را در اکسل قرار دهند، یا آن را از طریق پایتون (Python) کُدنویسی کنند. قوانین خاصی برای ثبت این اطلاعات و قوانین پایه وجود ندارد. می توانید اطلاعات بیشتر و هر چیز دیگری را که به نظرتان مفید می آید، به آن اضافه کنید.
پس، بیایید با هم یک استراتژی ساده ترید را بک تست کنیم. این ایده ی ماست:
- ما یک بیت کوین را در پایان اولین روز بازار پس از یک تقاطع طلایی (golden cross) خریداری می کنیم. ما تقاطع طلایی را زمانی می نامیم که میانگین متحرک (moving average) 50 روزه از میانگین متحرک 200 روزه بالاتر رود.
- ما یک بیت کوین را در پایان اولین روز بازار پس از یک تقاطع مرگ (death cross) می فروشیم. ما تقاطع مرگ را زمانی می نامیم که میانگین متحرک 200 روزه از میانگین متحرک 50 روزه پایین تر رود.
مثالی از استراتژی بک تست
همانطور که می بینید، ما حتی بازه ای زمانی را معین کرده ایم که این استراتژی در آن معتبر است. این بدان معناست که در صورتی که تقاطع طلایی در چارت 4 ساعته رخ دهد، آن را به عنوان سیگنال ترید حساب نمی کنیم.
برای این مثال، تنها به بازه ای زمانی تا اوایل 2019 نگاه خواهیم انداخت. با اینحال، اگر می خواهید به نتایج دقیق تر و مطمئن تری برسید، میتوانید به تاریخچه قیمتی بیت کوین نیز نظر بیندازید. همچنین میشود بیشتر به عقب رفت و آن را با جریان های قیمتی بیشتری آزمود. شاید بخواهید معیار ها و شاخص های فنی بیشتری را برای کسب نتایج معتبرتر تعیین کنید. همه چیز بستگی به ایده ها، افق زمانی سرمایه گذاری، و میزان تحمل خطای ما دارد.
حال بیایید ببینیم که این سیستم چه سیگنال های تریدی را برای این بازه تولید کرده است:
- خرید در حدود 5400 دلار
- فروش در حدود 9200 دلار
- خرید در حدود 9600 دلار
- فروش در حدود 6700 دلار
- خرید در حدود 9000 دلار
آیا این تضمینی برای کسب نتایج مطلوب است؟ خیر. تنها بدین معناست که طبق مجموعه داده های گذشته ی بررسی شده، این استراتژی میتواند به سود برسد. میتوان گفت این نتایج صرفاً یک معیار است. این نتایج از تریدینگ ویو (TradingView) در جدول به این صورت نمایش پیدا می کنند:
استراتژی بک تست به کمک تقاطع طلایی- تقاطع مرگ. منبع: تریدینگ ویو.
اولین معامله ی ما به سودی حدود برابر با 3800 دلار می رسد، در حالیکه معامله ی دوم منجر به ضرر تقریبی 2900 دلاری شد. این یعنی سود و زیان (PnL) برابر با 900 دلار است.
همچنین ما به صورت اکتیو ترید می کنیم، که تا دسامبر 2020 حدود 9000 دلار سود دارد. اگر استراتژی ابتدایی خود را پیش بگیریم، زمانی از بازار خروج میکنیم که تقاطع مرگ اتفاق بیفتد.
ارزیابی نتایج بک تست
به صورت خلاصه، این نتایج نشان دهنده ی چه هستند؟ استراتژی ما میتوانست منجر به بازدهی منطقی شود، اما این استراتژی به خودی خود ممتاز نیست. می توانیم از معامله باز کنونی برای بالابردن چشمگیر نرخ سود و زیان خود استفاده کنیم، اما اینکار موجب زائل شدنِ هدف بک تست میشود. اگر به برنامه ی خود پایبند نباشیم، نتایج نیز اطمینان بخش نخواهند بود.
اگرچه این یک استراتژی هدفمند است، باید شرایط پیرامون این نتایج را نیز در نظر گرفت. پوزیشن بدون سود مدّ نظر ما با خرید در 9600 دلار و فروش 6700 دلار در مارس 2020 و در زمان کرونا بسته شد. چنین رویداد قوی سیاهی (black swan event) می تواند تأثیری مخرّب بر هر سیستم معامله ای داشته باشد. به همین دلیل است که باید به عقب تر برویم و بررسی کنیم که آیا چنین ضرری تنها یک اتفاق حاشیه ای می باشد یا نتیجه ی جانبی استراتژی ما است.
در هر صورت، یک فرآیند بک تست ساده بدین شکل است. اگر به عقب برگردیم و این آزمایش را با داده های بیشتر و یا شاخص های فنی دیگر پیاده سازی کنیم، این استراتژی می تواند نتایج نوید بخشی را در بر داشته باشد.
فواید نتایج بک تست
معیار های نوسان قیمت: حداکثر رشد و افت قیمت در استراتژی شما.
سرمایه ی تزریق شده: میزان سرمایه اختصاص داده شده از کلّ پورتفولیو (portfolio: سبد خرید) شما
بازگشت سرمایه به صورت سالانه: درصد بازگشت سرمایه آن استراتژی در طول یک سال.
نرخ برد و باخت: میزان برد یا باخت در استراتژی معاملاتی شما.
میانگین قیمت معامله ی انجام شده: میانگین قیمت ورودی ها و خروجی های شما در آن استراتژی.
اینها تنها چند مثال هستند و به هیچ وجه فهرستی کامل نیستند. اینکه چه معیارهایی را می خواهید ارزیابی کنید، کاملاً به شما بستگی دارد. در هر صورت، هرچه در ابتدا اطلاعات بیشتری در سند معامله ی خود قرار دهید، میتوانید اطلاعات بیشتری را از نتایج کسب کنید. برخی تریدرها در بک تست خود بسیار دقیق هستند. این مطلب در نتایج آنان نیز تجلی خواهد یافت.
مسئله ی مهم دیگر بهینه سازی است. اکنون پس از مطالعه این مقاله، باید تفاوت میان بک تست از داده های گذشته (backtesting)، و فوروارد تست پس از ترید (forward testing) یا معامله ی کاغذی را بدانید. آزمودن و بهینه سازی ایده هایتان در محیط مبادله ی واقعی می تواند بسیار مفید باشد.
نتیجه گیری
ما در اینجا در مورد فرآیند ابتدایی انجام یک بک تست دستی بر یک استراتژی معامله صحبت کردیم. توجه داشته باشید که، عملکردی در گذشته تضمین کننده ی عملکرد آینده نیست. با اینحال، بسیاری تریدرها و سرمایه گذاران هدفمند از بک تست برای اطمینان از استراتژی هایشان استفاده می کنند. بک تست یکی از ابزارهای ضروری برای تریدر الگوریتمی است.
همزمان، نقد و تفسیر نتایج بک تست میتواند سخت باشد. تلویحاً ممکن است تعصب های شخصی خود را وارد روش بک تست خود کنید. بک تست به تنهایی استراتژی های ترید مقاوم و قدرتمندی نمی سازد. اما مطمئناً به شما کمک می کند تا برخی ایده های خود را آزمایش کنید و ضربان بازار را حس کنید.
شرایط بازار تغییر می کند. اگر در صدد بهبود معاملات خود هستید، باید خود را بر این تغییرات منطبق سازید. عموماً، بهتر است که کورکورانه به داده ها اعتماد نکنید. عقل و منطق میتوانند در هنگام ارزیابی نتایج، ابزار مفیدی باشند.