مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات

معاملهگر، علاوه برداشتن توانایی تحلیل گری، باید ازلحاظ خصوصیات شخصیتی نیز فردی متعادل باشد؛ یعنی یک معامله گر حرفهای باید حد وسط ریسکپذیری و ریسک گریزی، یا حد وسط ترس و بیباکی را داشته باشد. معامله گر حرفهای یک انسان کامل است؛ زیرا ترس، طمع، شجاعت، پذیرش و … خود را میشناسد و آن را متعادل نگاه میدارد. منبع
ترس و طمع در روانشناسی معامله گر + | معامله گر خوب و بد
آیا تجربه معامله گری یا به اصطلاح ترید کردن در بازار های مالی را دارید؟ مطمئنم کسانی که تو پیج من هستند خیلی بیشتر از مردم عادی در مورد بارار های مالی میدونند ولی آیا فقط دونستن کافیه ؟ برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب دربازار های مالی باشی حتما نیاز داری بتونی اون بازار و عوامل موثر بر سود سازی اش را خوب بشناسی و هم اینکه بتونی روند ها را توی بازار را به درستی تشخیص بدی توی بازار های مالی به این دو دانش و مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین می گویند مطمئن باش برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب بشی نیاز داری که هر چه قدر می تونی در این دوتا مهارت عالی بشی.
معاملهگر، علاوه برداشتن توانایی تحلیل گری، باید ازلحاظ خصوصیات شخصیتی نیز فردی متعادل باشد؛ یعنی یک معامله گر حرفهای باید حد وسط ریسکپذیری و ریسک گریزی، یا حد وسط ترس و بیباکی را داشته باشد. معامله گر حرفهای یک انسان کامل است؛ زیرا ترس، طمع، شجاعت، پذیرش و … خود را میشناسد و آن را متعادل نگاه میدارد. منبع
حلقه گمشده در روانشناسی معامله گر
شاید فکر کنی من میرم دو سه تا کتاب میخوانم و این مهارت هارو کسب میکنم و حتما میتونم بزنم تو دل بازار بورس کریپتو و میلیاردر بشم ولی باید بهت بگم که اشتباه میکنی تو این وسط یه حلقه گمشده داری . اونم طرز فکر به عنوان یک تحلیلگر است .این که تحلیل کردن و سود و ضرر کردن چه احساسی در تو ایجاد میکنه؟ چطور میتونی این احساسات رو کنترل کنی؟ و چه قدر سریع میتونی از این حالت احساسی خارج بشی و قدام درست رو انجام بدی این ها خیلی نکات مهمی هستش .
باور کن خیلی ها که خیلی هم زیاد تحلیل تکنیکال میدونند هر روز دارن تو مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات بازار ضرر می دهند صرفا به این خاطر که احساسی میشوند و خیلی زود یا خیلی دیر کاری رو که باید را انجام می دهند و شکست پشت شکست و ترس پشت ترس و این احساسات در ان ها تشدید می شود و کم کم فکر می کنند که دیگه هیچ جوره نمی توانند ار پس این بازار بربیان و با چند شکست از بازار خارج می شوند
تفاوت بین معامله گر خوب و بد
باور کنید فرق معامله گر خوب و بد این نیست که چقدر خوب می توانند اندیکاتور های تحلیل تکنیکال رو استفاده کنند بلکه در این هست که فارغ از احساس استراتژی که برای معامله گری خودشان ساختند رو دنبال کنند اگه جواب داد ادامه اش می دهند اگر جواب نداد یه استراتژی بهتر پیدا میکنند معامله گر های خوب هیچ وقت تسلیم نمی شوند یک معامله گر خوب خیلی سریع فکر میکند و خیلی سریع تر عکس العمل نشان میده و هرجا که استراتژی اش بهش فرمان خروج میده اماده است که چه با سود و چه با ضرر از آن معامله خارج بشه.
برای این کار معامله گر نیاز به حضور ذهن و تمرکز دارند و اجاره نمیده که احساسات جلوی باز کردن یا بستن معامله اش را بگیره ، دو نوع احساس خطر احتمال در معامله گر ایجاد بشه و حرفه اش را به خطر بیاندازه یکی اش ترس و دیگری طمع
ترس و طمع در معامله گر
خیلی طبیعی وقتی یک معامله گر یک خبر بد راجب سهامش میشنود دچار ترس میشه ولی گاهی معامله گر ها واکنش های افراطی نشان میدهند به محض شنیدن خبر معامله را در ضرر می بندند و تا مدت ها ریسک نمی کنند تا اب ها از اسیاب بیوفته ولی دقیقا وقتی که آب ها از اسیاب بیوفته و ترس از بین رفت متوجه میشن قیمتی که الان اون ارز توش قرار داره قیمت بدتری نسبت به قبل است درسته که جلوی ضرر را گرفته باشن ولی از اون طزف ممکنه جلو سود خودشان هم گرفته باشند.
معامله گر ها دقیقا باید بدونند که از چی میترسند ودقیقا باید بدونند چی ترسناک و چی نیست این دونستن باید قبل از اخبار بد باشه نه وسط خبر های بد وقتی که معامله گر از قبل میدونه که چه نوع خبری چه واکنشی را در پی دارد زود تر از بقیه اقدام لازم را انجام میده و اگر هم داره بر اساس ترس عمل میکنه اون ترس یک ترس عاقلانه اس نه یک ترس هیجانی.
برای مثال خبر میاد که چین که بیشترین تعداد ماینر ها را توی دنیا داره یک سری ممنوعیت هایی برای بیت کوین اعمال کرده که این واقعا یک خبر بد محسوب میشه یک معامله گر خوب قطعا بعد از شنیدن این خبر معاملات خرید خودشو میبنده و اگه خیلی زرنگ باشه معاملات سل باز میکنه یعنی معامله گر میتونه پیش بینی کنه که این خبر چه قدر ممکنه مردم و سایر معامله گر ها رو احساسی کنه و زود تر از بقیه اقدام میکنه.
واکنش احساسی در تغییر قیمت
برای مثال وقتی کلی خبر بد برای بیت کوین اومد اتش اش دامن همه رمز ارز هارو گرفت از جمله ارز تتا رو گرفت معامله گر خوب میدونه که این رمز ارز نه فلسفه اش با بیت کوین یکی هست نه جوزه کاربردی اش. کلی هم اخبار خوب داشته و قراره نسخه سوم شبکه اش این ماه لانچ بشه خب همبن ارز هم به خاطر واکنش احساسی مردم دنیا ریخت ولی برید خودتون چک کنید ببینید که بیت کوین بعد از این همه اخبار هنوز نزدیکی کف سی هزار دلاره ولی تتا بعد از یک ریزش تا کف چهار دلار الان 220 درصد رشد کردهT،بچه ها ترس یهو میاد ولی اگاهی کم کم اگه به عنوان یک تریدر اگاهی تو بالا ببری و زودتر از دیگران افدام کنی معامله گر بهتری هستی.
اما طمع یک جمله قدیمی داریم که میگه آزمند همیشه نیازمنده . ساده ترین شکل طمع در بازار این است که معامله گر در معامله ای که توش برد داشته و تو سود هست رو نمیبنده و ان قدر منتظر می مونه که روند عوض میشه و کل سودشو از دست میده یا حتی میره تو ضرر غلبه بر طمع کار اسونی نیست معامله گر های طماع فقط یکم بیشتر میخوان و این یکم تمومی نداره و ثروتمند ها هم گاهی توی این تله می افتن به خاطر همینه اکثرا مشاور های بی احساسی را استخدام می کنند که بهشون تذکر بده یک معامله گر باید نسبت به این حس غریزی خودش به آگاهی برسه و یا تفکر منطقی به کارش ادامه بده نه با هوا و حوس.
3 توصیه طلایی در روانشناسی معامله گر
میخوام به عنوان کسی که سال ها در بازار های مالی مختلف معامله گری کردم یک سری توصیه بهتون بکنم تویی که داری معامله گری رو یاد میگیری باید یک سری اصول و قوانین برای خودت داشته باشی که وقتی از لحاظ روانی شرایط برات بهرانی میشه به همون اصول تکیه کنید
- وارد معامله نشو مگر اینکه حد ضرر و حد سودتو تعیین کرده باشی
- زمان ورود و خروج از معامله رو هم تعیین کن. این طور نباشه که هر وقت بیکاری وارد معامله بشی باید دقیقا بدونی که کی وارد معامله بشی و کی خارج بشی این ورود و خروج را هم میشه تحلیل تکنیکال به ما بگه هم اخبار
- خیلی خوبه که برای سود و ضرر روزانه و هفتگی ات یه حدی رو تعیین کنی. وقتی که یک روز خوبی رو داشتی و سود گرفتی خب پولتو بکش بیرون و از بقیه روزت لذت ببر و اگر ضرر به حدی رسید که تعیین کردید از خونه بزن بیرون و خودت و مشغول یک کار دیگه کن که فراموشش کنی خیلی ها بعد از ضرر احساسی مسوند و زیسک های بزرگ بر میدارند و تصمیم های غلط می گیرند و نتیجه اش میشه باخت و باخت
من در اینجا هستم تا تو در دنیای مالی احساس تنهایی نکنی دوست خوبم قدر خودتو بدون اموزش ببین وبینهایت خودت باش
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال و بنیادین یعنی چه ؟
برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب دربازار های مالی باشی حتما نیاز داری بتونی اون بازار و عوامل موثر بر سود سازی اش را خوب بشناسی و هم اینکه بتونی روند ها را توی بازار را به درستی تشخیص بدی توی بازار های مالی به این دو دانش و مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین می گویند .
چه فرقی بین معامله گر خوب و بد هست ؟
فرق معامله گر خوب و بد این نیست که چقدر خوب می توانند اندیکاتور های تحلیل تکنیکال رو استفاده کنند بلکه در این هست که فارغ از احساس استراتژی که برای معامله گری خودشان ساختند رو دنبال کنند اگه جواب داد ادامه اش می دهند اگر جواب نداد یه استراتژی بهتر پیدا میکنند معامله گر های خوب هیچ وقت تسلیم نمی شوند .
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد
زمانی که از مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال صحبت می شود، منظور همان مدیریت ریسک، اصل سرمایه و سبد ارز دیجیتال است. هر یک از مواردی که در بالا گفته شد می تواند اثر بسیار مهمی در مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارز دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه در بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند، شاید تابحال برای فعالیت های مختلف مربی داشته اید، مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد به شما می آموزد چگونه در مسیر ارزدیجیتال قدم بردارید.
مدیریت سرمایه، یک استراتژی مالی است که هدفش مطمئن شدن از حداکثر کارایی سرمایه در درون شرکت ها است. به عبارت دیگر، مدیریت سرمایه یعنی مدیریت پول.
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت.
محتوای این مقاله
ارکان اصلی مدیریت سرمایه
برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای وجود دارند:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید.
وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد.
بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود.
بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد.
در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است.
این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند.
نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند.
محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است.
این نسبت که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه امری کاملا شخصی است و با توجه به شخصیت، روحیات و اهداف شما میتواند متفاوت باشد.
سن شما، میزان سرمایه شما، تعیین اهداف و زمان رسیدن به اهدافی که برای خود مشخص میکنید، همگی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه نقش دارد.
مدیریت سرمایه، علمی است که نه تنها به بقای سرمایه شما کمک خواهد کرد، بلکه اگر به نحو درست مدیریت شود قطعا باعث افزایش سرمایه شما نیز خواهد شد. پس هر شخصی باید سرمایه خود را در جهت درست مدیریت کند که با توجه به مدلهای سرمایهگذاری شخص، بازدهی سرمایه او میتواند متفاوت باشد.
اصلیترین هدف مدیریت سرمایه بقای سرمایه است کسب سود و افزایش سرمایه در ادامه اهیمت خواهد داشت.
چرا مدیریت سرمایه مهم است؟
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند.
هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت ثروت را به خوبی فرا بگیرید.
یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود.
در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست.
علاوه براین مدیریت سرمایه صرفا مخصوص کسانی که قصد سرمایهگذاری مستقیم دارند، نیست. افرادی که قصد سرمایهگذاری غیر مستقیم نیز دارند بهتر است با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شوند.
انواع مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه در هولد
بهتر است بیشترین میزان سرمایه خود را در بازار ارزهای دیجیتال به هولد کردن اختصاص دهید.
به همین دلیل، منطقی است که 80 درصد کل دارایی خود را به هولد کردن ارزهای دیجیتالی که ارزشمند هستند و آینده خوبی را برای آنها متصورند، تخصیص دهید و برای بازه ای بلند مدت (بیشتر از یک سال) از آن چشم پوشی کنید.
مدیریت سرمایه در اسپات و فیوچرز
با 20 درصد باقی مانده مجازید کمی بیشتر ریسک کرده و آن را برای ترید استفاده کنید.
اما مدیریت سرمایه در ترید نیز قوانین خاص خود را دارد که باید به آن توجه کنید. فرض می کنیم 20% صد میلیون تومان ما، همان 20 میلیون تومان است و ما این 20 میلیون را دوباره یک دارایی 100% به حساب می آوریم و آن را مجدداً به یک 80 درصد برای معاملات اسپات و 20 درصد مجزا برای معاملات فیوچرز تقسیم می کنیم.
شما را با قانون 20-80 آشنا کردیم که قانونی عمومی است و برای حوزه های مختلف جواب می دهد.
استراتژی خرید و فروش پله ای چیست؟
خرید پله ای به زبان ساده یعنی اینکه خرید سهام در چند مرحله و با فواصل زمانی یا در قیمتهای متفاوت انجام گیرد.
گاهی اوقات برخی سرمایهگذاران زمانی که از پتانسیل رشد یک سهم آگاهی دارند اما از وضعیت کوتاه مدت آن اطمینان ندارد، خریدهای خود را به بخشهای مختلف تقسیم میکنند.
خرید و فروش پله ای روشی است که معاملهگران موفق برای کمتر ضرر کردن وبیشتر سود کردن بهکار میبرند و ریسک معامله را بسیار پایین میآورد.
و به این معنی است که با سرمایهای که برای هر سهمی مدنظر داریم بهصورت منطقی و معقول برخورد کنیم و به صورت پله ای و در نزدیکی کفهای قیمتی سهام، اقدام به خرید و بهصورت پله ای و درنزدیکی سقفهای قیمتی اقدام به فروش کنیم.
بازار همیشه بر یک روال نمیماند و نباید انتظار بازار همیشه مثبت را داشته باشیم و بالاخره بعد هر صعودی، نزولی وجود دارد و بعد هر نزولی هم صعودی است.
مهم این است که استراتژی معاملاتی داشته باشیم که متناسب با ریسکپذیری خود، با خرید و فروش پله ای مناسبی که انجام میدهیم ضررهایمان را به حداقل رسانده و سود خوبی نیز کسب کنیم.
در آن صورت دیگر بازار منفی، نهتنها ناامید کننده و ناراحت کننده برایمان بهنظر نخواهد رسید بلکه جذاب نیز هست.
اینکه در کفهای قیمتی سهام را بخریم مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات و در نزدیکی های سقف آن را بفروشیم مطلب کاملاً درستی است که بارها آن را شنیدهایم.
مهم تشخیص مناسب کفها و سقفهای قیمتی سهام است، تا ضررها را کاهش و سودها را افزایش دهیم.
مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد
کادر آموزشی همیار کریپتو، با تجربه چند ساله حضور در فضای کسب و کار دیجیتال که پیش نیاز شناخت عمیق بنیادین پروژه های حوزه ارزهای دیجیتال است و سالها فعالیت در معامله گری بازارهای مالی و ترید تکنیکال، به ارایه دوره های کاملا کاربردی و با هدف کسب سود حداکثری، مشغول به ارایه خدمات به علاقمندان این حوزه به صورت حضوری و آنلاین می باشد.
همین طور که پیش تر گفتیم مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد کسی است که به شما کمک می کند در بازار کریپتو درست قدم بردارید.
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد.
در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
روانشناسی بازارهای مالی|آموزش روانشناسی معاملات و بررسی رفتار سرمایه گذاران
یک تیم معامله گری علاوه بر استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی های مختلف نیازمند یک ذهن بسیار آرام میباشد تا در مواقع ضروری بتواند بهترین تصمیم را برای کار خود در نظر بگیرید . برای یاد گیری بازار های مالی نیازمند مفاهیم مهمی از جمله تحلیل تکنیکال – تحلیل فاندامنتال و. هستید تا درک نسبی از این بازارها بدست بیاورید. یکی از مهم ترین این مفاهیم نوع تفکر و نگرش بین معاملگران مبتدی و حرفه ای میباشد که در حوزه ( روانشناسی بازار های مالی ) قرار گرفته.
روانشناسی بازار های مالی به احساسات معاملگران حین معامله اشاره دارد. احساساتی نظیر : طمع – ترس – خودشیفتگی، مواردی هستند که رفتار بازارهای مالی را تشکیل میدهند.
پیشنهاد مطالعه: فارکس چیست
روانشناسی بازارهای مالی، رفتار کلی بازار رو براساس احساسات و شناختی خود مورد برسی قرار میدهد. دنیای معاملگری محیطی مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات است که اساساً متفاوت با تمام موقعیت های اجتماعی است که در آن بزرگ میشویم. به همین جهت است که مهارت ها و تربیت مبتنی بر زندگی اجتماعی نه تنها در بازار کارایی ندارند و خود به عنوان موانع بزرگ در برابر موفقیت محسوب میشوند.
اهمیت روانشناسی بازارهای مالی
در بازارهای مالی، کنترل احساسات و رعایت اصول روانشناسی بازار از یکسو و کم ارزش و نادیده گرفتن این موارد در سوی دیگر، مرز میان موفقیت و شکست شمارو تعیین میکند.
۸۰ درصد موفقیت در معامله گری به موضوعات روانشناختی و ۲۰ درصد به روش تحلیل فرد باز می گردد. بر این اساس ممکن است فردی با داشتن اطلاعاتی متوسط از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی ولی با تسلط بر موضوعات روانشناختی بتواند درآمد کسب کند و بر عکس شخص دیگری با در اختیار داشتن یک استراتژی بسیار کارآمد که بارها آزموده شده و در دراز مدت و عملکرد مثبت آن مورد تایید قرار گرفته و به دلیل نداشتن کنترل روانی لازم در نهایت بازنده باشد.
از لحاظ روانی ساختن سودهای کلان، خوشحالی مفرط، حس قدرتمندی و احساس دیگری که از تصور این سودهای رویایی به شما دست می دهد، بسیار خطرناک اند هر چند احتمال کسب این سودها وجود دارد، اما اینکه احتمال رخداد آنها در عمل واقعا چقدر است موضوع دیگری است.
فاکتورهای روانشناختی متعددی هستند که در میزان صحت ارزیابی شما از پتانسیل حرکت بازار در یک جهت خاص تاثیر دارد یکی از آنها این است که خود را از این توهم که یک یا چند معامله می تواند تمام آرزوهای مالی شما را برآورده کنند رها کنید. حداقل زیانی که این توهم می تواند داشته باشد آن است که مانع از این شود که یاد بگیرید چگونه دیدگاه بیطرفانه ای از بازار داشته باشید.
البته اگر قصد آن را دارید که خود را به این توهم ها بسپارید و در نتیجه اطلاعات بازار را طوری فیلتر کنید که همواره با توهم های شما سازگار باشد ممکن است دیگر فراگیری مهارت بیطرفی برای شناسایی حرکات بازار ضروری نباشد چون به احتمال زیاد به زودی دیگر پولی برای معامله نخواهید داشت!!
از منظر روانشناختی، محیط بازار فاقد نقطه شروع و پایان است و لذا فاقد ساختار زمانی مشخص است. منظور از این حرف این است که برای هر معامله گر بازی فقط زمانی آغاز می شود که وارد معامله شود و تنها زمانی به پایان می رسد که از معامله خارج شود و مسلما این زمانها ربطی به زمان های باز یا بسته بودن بازار ندارد.
شما این آزادی را دارید که ساختار زمانی بازی را هر طور که مایل هستید در ذهن خود تعریف کنید. یعنی می توانید هر وقت خواستید وارد معامله شوید و هر وقت به این مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات نتیجه رسیدید که کافی است، اقدام مناسب برای اتمام بازی را انجام دهید و از معامله خارج شوید.
تصمیم گیری در این فضا، از نقطه نظر روانشناختی کار آسانی نیست.
در حین ورود به معامله، تمام باورهای ذهنی شما در مورد مسائلی چون فرصت در برابر تهدید، احساس جامانده از بقیه، نیاز به یک چیز مطمئن، اشتباه نکردن و از همه مهمتر، امکان بردن سودهای کلان، دست به کار میشوند. در حین خروج نیز تعاریف ذهنی شما از طمع، زیان، شکست و غیره نقشآفرین هستند و ذهن شما را درگیر این مسائل است. با توجه به این موارد و همچنین در نظر گرفتن پتانسیل سودهای کلان، به راحتی میتوان درک کرد که چرا برای اغلب معامله گران، ورود به معامله خیلی آسان تر از خروج از معامله است.
این موضوعات روانی منحصر به فرد به بازار ربطی ندارند، چون بازار همیشه بی طرف است. مهمتر از آن اینکه باورهایتان در مورد ضرر، اشتباه کردن، شکست و کنترل پذیری معمولاً مستقل از اراده آگاهانه شما عمل میکنند. برای درک این موضوع کافی است آخرین باری را به یاد بیاورید که یک موقعیت مناسب برای کسب سود را پیدا کردید ولی ترس از اشتباه کردن، شکست خوردن یا غیره آنچنان بر شما چیره شد که دست به معامله نزدید.
به هر اندازه که این موضوعات بخشی از ساختار ذهنی شما شده باشند، به همان اندازه درک شما از تحرکات بازار، تصمیماتی که میگیرید و توانایی شما در اجرای آن تصمیمات را تحت تاثیر خود خواهند داشت.
ماهیت محیط معاملگری از نظر روانشناختی
برخلاف ساختار فعالیت های اجتماعی به یک شروع، پایان و قواعد مشخص و محکمی دارند که رفتار شما را هدایت میکنند، محیط بازار بیشتر شبیه به یک رودخانه بسیار طولانی است که همیشه در جریان است و ابتدا، انتها و ساختار مشخصی ندارد. هرچه شما به داخل آب پرید و کمی آن طرفتر تغییر جهت بدهد. یعنی ممکن است جایی که شما به آب می زنید مسیر رودخانه رو به شمال باشد ولی کمی دورتر بدون اینکه متوجه شوید مسیر حرکت رودخانه رو به جنوب برود.
بازار فاقد ساختار است و برای بازی قانون پیش پای شما نمی گذارد و باید تمام قواعد بازی را خودتان تهیه کنید و در این کار آزادی عمل بسیار زیادی هم دارید.
اما مشکل روانشناختی بزرگی که مانع این کار میشود این است که اگر برای خود قواعد و مقررات وضع کنید و بهر طبق آنها بازی کنید مجبور میشوید مسئولیت بی قید و شرط فعالیتهای خود و نتایج آنها را بپذیرید. از این رو دیگر نمیتوانید مسئولیت را به گردن بازار بیندازید و خود را به قربانی دسیسههای بازار محسوب می کنید.
منضبط شدن و ایجاد ساختار برای معاملات یکی از راهحلهای روشنی است که میتواند بسیاری از مشکلات روانشناختی را که معامله گر روی سر خود را وارد می کند، برطرف کند. اما این کار مستلزم عبور از خط قرمزهای روانشناختی و پاگذاشتن به قهرمان مسئولیتپذیری و جوابگویی به خود است.
مشاهده بیشتر: دوره آموزش جامع فارکس ، جامع ترین آموزش فارکس و بورس جهانی
عوامل متعددی وجود دارند که بر کنترل احساسات یا مسائل روانشناختی بازارهای مالی نقش دارند.
در متن پایین قصد داریم به عواملی که بر کنترل احساست نقش دارند بپردازیم
عوامل موثر بر کنترل احساسات
موامل موثر بر احساست حین معامله تاثیر بسزایی در عملکرد و نتیجه معامله معاملگران دارد
خودشناسی ، صبر ، ریسک پذیری ، مسئولیت پذیری ، مهمترین عنوان هایی میباشد که میتواند باعث شود مدیریت احساسات خوبی هنگام معامله کردن داشته باشید.
رعایت عوامل نام برده شده حین معامله میتواند نتیجه مثبتی در دراز مدت به همراه داشته باشد .
در متن پایین قصد داریم به هریک از این عوامل نام برده شده بپردازیم.
خودشناسی
شناخت خود دقیقا همان شناخت بازار میتواند باشد.
تصمیمات اکثرمعاملگران منجر به حرکت قیمت ها میشوند. اگر نیرویهای موثر بر رفتار خود را نشناسید چطور میتوانید رفتار جمعی معاملگران دیگر که باعث ایجاد روندها میشود رو درک کنید؟
هنگامی که بتوانید رفتار های خود را بشناسید و مسئولیت کامل کارهایی را که آگاهانه و ناآگاهانه صورت گرفته را بپذیرید و چارچوب منظمی از قوانین برای کارهایی که میتوانید انجام دهید داشتید، به این نقطه میرسید که میتوانید رفتار های اکثریت معاملگران را درک کنید.
پیشنهاد مطالعه: آموزش کار با متاتریدر
نحوه معاملات و رفتار افراد معیاری بر شناخت شخصیتی آنها میتواند باشد.با برسی دقیق به رفتار معاملگران حین معامله میتوان به شناخت شخصیتی هر فرد پی برد . برسی این رفتار ها در مسیر خودشناسی قرار دارد و معاملگران بازار میتواند در این مسیر با برسی دقیق شخیصت مخصوص به خود معامله های خود را در مسیر بهتر هدایت کنند.
یکی از مهمترین مفاهیمی که باید عمیقا به آن توجه کنیم مفهوم صبر است. در بازارهای مالی به جرأت می توانیم بگوییم صبر عامل انتقال ثروت است.
وارن بافت، ثروتمندترین سرمایه گذار بورس نیویورک، جمله معروفی در خصوص با مقوله صبر در بازارهای مالی دارد با مضمون، بورس محل انتقال ثروت از افراد عجول به افراد صبور است !
اگر تحلیل درستی بر روی سهمی دارید ، صبر میتواند باعث شود در بهترین نقطه خریدار و یا فروشنده باشید فقط باید صبر کنید تا زمان مناسب فرا برسد.
پیشنهاد مطالعه: اندیکاتورها و اسیلاتورها
ریسک پذیری
خیلی از معاملهگران فکر میکنند همین که آنها وارد فعالیت ریسک پذیر معاملهگری شدند، به این معنی است که ریسک را نیز پذیرفته اند . این فرضیه به هیچ وجه درست نیست.
ریسک پذیری به این معناست که بدون هیچ درد و رنجی مسئولیت تمام نتایج حاصل از یک معامله را بپذیریم. یعنی اینکه بیاموزیم نسبت به از دست دادن موقعیت ، پول و اشتباه کردن به هیچ وجه باعث نشود که دچار این شود از جریان بازار دور شویم.
نباید بدون درنظر گرفتن ریسک معامله ای که انجام میدهیم وارد معامله ای شویم زیرا ترس از نتایج حاصله میتواند روی عملکرد ما تاثیر بسیار زیادی داشته باشد.
پیشنهاد مطالعه: اسپرد (SPREAD) در فارکس
اگر شما ریسک را مانند یک حرفه ای پذیرفته باشید دیگر بازار برای شما تهدید آمیز نخواهد بود. اگر چیزی تهدید آمیز نباشد پس از ترسی هم در مورد آن وجود ندارد. اگر با مکانیزم مناسب به تحلیل می پردازید دیگر از بی فکر عمل کردن خود نمی ترسید در نتیجه احتیاج به کنترل شخصی ندارید.
تنها کسانی این چرخه را می شکنند و در نهایت از پس کار برمی آیند که با آغوش باز به استقبال ریسک و مسئولیت می روند.
فقط معاملگران برتر هستند که قبل از ورود به معامله ریسک خود را محاسبه میکنند و با کمال میل هرچه نتیجه شد آن را می پذیرند.
دربازرهای مالی ضرر کردن جزو جدانشدنی از این بازارمیباشد اما با این تفاوت که میتوانید آن را مدیریت کنید تا درمجموع برنده باشید.
با رعایت درست مدریت سرمایه ( Money Management ) میتوانید تا حد زیادی استرس از دست دادن سرمایه خود را کنترل کنید.
مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری تابع و محصول خویشتن پذیری است در درجه خویشتن پذیری خود را میتوانید به این صورت اندازه بگیرید که ببینید پس از انجام کاری که بعداً متوجه اشتباه بودن آن می شوید چه احساسی نسبت به خودتان دارید. هر چقدر منفی تر در مورد خودتان فکر کنید، تمایل شما برای فرار از مسئولیت و فرار از سرزنش های سخت گیرانه خودتان بیشتر میشود و ترس بیشتری از تکرار اشتباهات خود پیدا می کنید. برعکس هر چقدر بیشتر خویشتن پذیری بالاتری نسبت به خود داشته باشید، بیشتر به افکار مثبت راجب خودتان رو می آورید و بجای ایجاد ترس در درون خود، سعی کنید با دیدگاهی مثبت، راجع به خودتان رو می آورید به جای ایجاد ترس در درون خود سعی می کنید با دیدگاه مثبت تجارب و درسهایی مفیدی از تجربه شکست به دست آورید. هر چقدر بیشتر خویشتن پذیر باشید، یادگیری برای شما راحت تر است، چون دیگر لازم نیست از برخی اطلاعات فرار کنید.
فرق بین معملگران موفق و ناموفق در نوع تفکر و نگرش آنها میباشد.
در واقع معاملگران موفق به ساختار ذهنی دست پیدا کردند که بتوانند بدون ترس ازدست دادن پول و خودشیفتگی پس از موفقیت هایی که کسب کرده اند معامله کنند.
هنگامی که بتوانید مسئولیت نتیاج حاصل از معاملات خود را بپذیرید میتوانید عملکرد مناسبی نسبت به موقعیتی که دارید داشته باشید.
نتیجه
تمامی نکاتی که پیش تر برای شما گفته شد ، زمانی کاربرد دارند دارند که شما مباحث تحلیلی در بازار مالی را فرا گرفته باشید و با ترکیب نکات بیان شده بتوانید در این بازار همواره سود ده باشید.
مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات
وبینار روانشناسی معاملات توسط امیرحسین بردبار در بروکر آمارکتس
چرا باید از استراتژي هاي چندگانه استفاده کرد؟
معامله گران بازار فارکس معمولا ترجیح میدھند با یک استراتژی واحد کار کنند. بعید است این معامله گران بدانند که استفاده از یک سیستم واحد
درک تاثیر زمان در معامله
بحث اثر گذاری زمان در ترید یکی از بحث ھای طولانی است .ولی من با قطعیت به شـما مـی گـویم که زمان در انجام معاملات
تنها الگوی فراکتال در بازار
شاید شما چیزھایی در مورد فراکتال ھا قبل از یادگیری فارکس شنیده باشید. اما چیزی که الان میخواھم به شما نشان دھم آن فراکتالی نیست
حقیقت درباره روندها
از شما میخواھم نگاھی به تصویر پایین بیاندازید، و تصور کنید که میخواھیـد جھـت حرکـت احتمـالی بازار را تعیین کنید. آیا به فکرتان می رسید
بازی سرگرم کننده بده بستان برای هیچ
متاسفانه معامله در فارکس چندان ھم ساده نیست. بدست آوردن پول از این بازار نیازمند اینست کـه شما عمیقا به تفکر در مورد نحوه عملکرد
چهار ترفند براي اینکه درعمل تبدیل به یک نخبه شوید
به تازگی مصاحبه اي دیدم از جاش وازکین ( Josh Waitzkin ) که با تیم فریس ( Tim Ferriss ) مصاحبه کرده بود. جاش زمانی
چیزهایی که معامله گران می توانند از یک قمار باز حرفه اي یاد بگیرند
کتی هولبرت یک قمار باز حرفه اي است که پول بسیاري از بازیهاي بلک جک، پوکرو اسلات در طی سالهاي متمادي بدست آورده است. (
زمانی که با یک معامله ازدواج می کنید، چه اتفاقی میافتد؟
زمانی که معامله گري میکنید، عنوان کسب و کاري درآن هستید تصمیم گیري است. هر روز باید تصمیم بگیرید که: چه چیزي را معامله کنید،
چه چیزي باعث ایجاد معامله گري به خاطر ترس از از دست دادن موقعیت هاي معاملاتی میشود؟
در هر زمانی از روز، هزاران بازار وجود دارد که منتظر شماهستند.صدها هزار نمودار در بیست و چهار ساعت شبانه روز و 5 روز هفته