انواع الگوهای بازگشتی

منظور از الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که در مقالههای قبلی اشاره کردیم، تحلیل تکنیکال یکی از بهترین ابزارهای تحلیل سهام در بازار بورس بوده که سرمایهگذاران با استفاده از این ابزار این امکان را برای خود ایجاد میکنند که زمان مناسب برای سرمایهگذاری در نمادهای مختلف بورسی را کشف کنند. یعنی با استفاده از تحلیل تکنیکال و ابزارهایی که در آن وجود دارد شما میتوانید نقاط ورود و خروج از سهم را پیشبینی کرده و در این فرآیند به سود معقول و ایدهآلی دست پیدا کنید. در این میان قصد داریم در حوزه الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال صحبت کنیم. الگوی سروشانه به نوعی در راستای الگوی قیمتی سهام است و بین سهامداران از ارزش خاصی برخوردار است. برای آشنایی با این الگو در فرآیند تحلیل تکنیکال، با ما همراه باشید.
معرفی الگوی سر و شانه در بورس و انواع آن
الگوی سروشانه در تحلیل تکنیکال جزو الگوهای برگشتی است. الگوهای برگشتی بیشتر از این جهت شناخته شده هستند که روند قیمت در آنها بعد از تشکیل الگو تغییر جهت خواهد داد. الگوی سروشانه از نظر ظاهری از سه قله تشکیل شده است که دو قله بیرونی در آن با هم برابر و قله وسط از قلههای کناره بلندتر است. در فرایند تحلیل تکنیکال سرمایهگذاران با استفاده از الگوی سر و شانه قادر هستند که روند تغییر بازار از نظر قیمتی را پیشبینی نمایند. این الگو به عنوان یکی از محبوبترین و قابل اعتمادترین الگوهای برگشتی در پروسه تحلیل سهام به شمار میآید و سرمایهگذاران همیشه از این ابزار در تحلیلهای خود استفاده میکنند. شما با استفاده از این سهم میتوانید به این نتیجه مهم برسید که سهم با روند صعودی یا نزولی رو به پایان است یا خیر؟!
طی تجربه و الگوهایی که در نمودار سهمهای مختلف شکل گرفته، الگوی سروشانه زمانی پدید میآید که قیمت سهم به سقف خود رسیده باشد و در ادامه به کف آخرین حرکت صعودی خود برگردد، بعد قیمت از سقف قبلی بالاتر رفته تا دماغه لازم را بسازد و در ادامه به کف اولیه خود برمیگردد و در نهایت قیمت برای بار آخر حالت صعودی به خود گرفته و به ارتفاع قله اول میرسد و روند نزولی را در پیش میگیرد. برای اطلاع از انواع الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال لازم است بدانید که به صورت کلی ما دو نوع الگوی سروشانه سقف و کف داریم که در ادامه به بررسی و ارزیابی دقیقتر آنها میپردازیم.
الگوی سر و شانه سقف
این الگو معمولا زمانی شکل میگیرد که نمودار سهم در پایان یک حرکت صعودی باشد و منجر به تغییر جهت بازار و کاهش قیمت سهم میشود. در این نوع از الگوی سر و شانه ما با سه قله طرف هستیم. همانطور که حدس میزنید ارتفاع قله وسط به مراتب بیشتر از ارتفاع قلههای کناری است که به اصطلاح به قله وسط همان سر الگو نیز گفته میشود. برای درک بیشتر از شکل این الگو در نمودار به تصویر زیر توجه نمایید:
زمانی که شما برای انجام معاملات یک سهم حاظر بودید و این الگو را در نمودار سهم یافتید، باید صبر داشته باشید که خط گردن مطابق تصویر شکسته شود. در این روند طی تجربه بهتر است که این شکست با قدرت بیشتری همراه باشد. زمانی که خط گردن با یک حرکت سریع و فوری و با قدرت زیاد، قیمت سهم شکست و شما به عنوان یک سرمایهگذار از این موقعیت جا مانده باشید بهتر است که منتظر حرکت برگشتی نمودار یا همان پولبک باشید و در این موقعیت وارد سهم شوید. در این میان یک نکته بسیار مهم وجود دارد که باید توجه داشته باشید که بین شانه چپ و سر یک واگرایی را تشخیص دهید چون همین واگرایی یک تایید قوی برای تشکیل الگوی سروشانه سقف است.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید خط گردن در الگوی سروشانه سقف داری یک شیب ملایم است دقت داشته باشید که در برخی موارد این خط بدون شیب و افقی درمیآید. این دو حالت آنچنان هم با هم متفاوت نیستند. فقط به این نکته توجه داشته باشید که اگر این خط گردن در الگوی سروشانه سقف دارای شیب منفی بود نشاندهنده این است که بازار ضعیف عمل میکند و در همین راستا شانه راست ضعیفی در الگو شکل خواهد گرفت. در این موقعیت شما به عنوان یک سهامدار به منظور سیگنال خروج یا فروش سهم باید صبر بیشتری داشته باشید چون در خط گردن با شیب منفی این سیگنال کمی دیرتر از معمول نمایش داده میشود. حال در نقطه مقابل این حالتی که اشاره شد، خط گردن صعودی در الگوی سروشانه سقف، نشاندهنده بازار قوی و موقعیت خیلی بهتر است.
تشخیص حد سودوزیان در الگوی سر و شانه سقف
همانطور که از تصویر پایین پیداست حد زیان الگو، بالای شانه راست جای دارد. توجه داشته باشید که بنا به عرضه و تقاضا ممکن است الگوی سر و شانهای به وجود بیاید که ارتفاع شانه راست به سر نزدیک باشد که در این موقعیت شما به عنوان تحلیلگر میتوانید حد زیان خود را بالای ناحیه سر الگو قرار دهید تا با استفاده از این روش حد زیان را مطمعنتر پیشبینی نمایید.
حال اگر برای به دست آوردن حد سود کافی است که فاصله یا ارتفاع ناحیه سر الگو تا خط گردن را اندازهگیری نمایید و در ادامه از نقطهای که خط گردن شکسته شده است به سمت پایین اعمال نمایید. برای درک بهتر از این تحلیل و شکل ظاهری آن در الگو به تصویر زیر توجه نمایید:
الگوی سر و شانه کف
نام دیگری که برای این الگو درنظر گرفته شده است، الگوی معکوس بوده چرا که نکات ذکر شده در بخشهای قبلی در خصوص حد سودوزیان در الگوی سروشانه سقف نیز در این الگو صادق است. الگوی سر و شانه کف با یک حرکت نزولی در روند نمودار سهم شکل میگیرد که درنهایت باعث تغییر حرکت بازار به سمت بالا خواهد شد. طبق تصویر زیر مشاهده میکنید که شکل ظاهری این الگو از سه کف تشکیل شده است که ارتفاع کف میانی نسبت به طرفین بیشتر بوده و در این بخش هم به اصطلاح این قله میانی سر الگو را شکل داده است. برای آشنایی بیشتر با شکل ظاهری الگوی سر و شانه کف به تصویر زیر دقت نمایید:
در صورتی که شما یک معاملهگر مسلط به دانش تحلیل تکنیکال باشید با توجه به نمودار سهم باید بدانید که با تشکیل الگوی سروشانه سقف باید منتظر شکست خط گردن باشید. مانند حالت قبلی هر مقدار که شکست خط گردن با قدرت بیشتری شکل بگیرد در نهایت موقعیت بهتری فراهم میشود. باز اگر این شکست به وجود آمد و شما امکان ورود به سهم را نداشتید میتوانید در آینده منتظر شرایط پولبک باشید تا در آن نقطه به راحتی بتوانید وارد پوزیشن خرید شوید.
تشخیص حد سودوزیان در الگوی سر و شانه کف
در این الگو شما باید توجه داشته باشید که حد زیان به صورت معمول در ناحیه زیر شانه راست قرار میگیرد. شایان ذکر است که برای پیش بینی حد زیان مطمعنتر میتواند زیرقسمت سر الگو را درنظر داشته باشید البته به این اصل هم دقت داشته باشید که فاصله شانه راست از سر خیلی زیاد نباشد. برای تشخیص حد سود در این الگوی سر و شانه باید بگوییم که به فاصله سر تا خط گردن دقت داشته باشید که باید از نقطهای که خط گردن شکسته میشود، به سمت بالا اعمال کنیم. به همین منظور برای درک بهتر به تصویر زیر دقت نمایید:
تفاوت الگوی سر و شانه سقف و کف در چیست؟
در الگوی سر و شانه کف شما باید توجه کنید که فرایند شکسته شدن خط گردن برای کامل شدن الگو یک امر ضروری است و همچنین روشهای به دست آوردن قیمتهای هدف همانند الگوی سر و شانه سقف است. در این میان یک تفاوتی که ممکن انواع الگوهای بازگشتی است به چشم بیاید این است که در الگوی سروشانه کف تمایل بیشتری به منظور حرکت بازگشتی به سمت گردن وجود دارد که بعد از روند نزولی در قیمت سهم به وجود میآید.
یک راه مناسب برای اشاره به این تفاوت وجود دارد و آن هم این که هر بازار با تجریه یک رکود یا سکون قابلیت این را دارد که نزول کند. در این میان کم شدن تقاضا از جانب سرمایهگذاران برای هدایت بازار به سمت شرایط نوزولی اکتفا میکند. به این اصل هم توجه کامل داشته باشید که هیچ بازاری بعد از تجربه یک سکون نمیتواند یک دفعه صعود را تجربه کند. قیمتها تنها در صورت برتری یافتن تقاضا بر عرضه و هجوم بیشتر خریداران نسبت به فروشندگان میتوانند صعود کند.
سخن آخر
همانطور که در بخش ابتدایی اشاره کردیم، تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از بازوان قدرتمند در زمینه تحلیل سهم در بازار بورس به شمار میآید، در این میان شما به عنوان یک سرمایهگذار یا سهامدار میتوانید با بهره گرفتن از روشهایی مانند الگوی سر و شانه، نقط یا پوزیشن مناسب برای خریدوفروش سهم را پیشبینی نمایید. الگوی سر و شانه در الگوهای بازگشتی مورد بررسی قرار میگیرد که طی تجربه این الگو از محبوبیت و اعتبار زیادی بین تحلیلگران برخوردار است. شما با استفاده از این الگو در معاملات خود قادر هستید که در شرایط مناسب بهترین تصمیمات سرمایهگذاری در این زمینه را اتخاذ نمایید.
انواع الگوهای سه کندلی در بازار بورس
در مقالههای قبل درمورد ” الگوهای شمعی تک کندلی و دو کندلی” و استفاده آن در بازار بورس صحبت کردیم. هر انواع الگوهای بازگشتی مبحث الگوهای تک شمعی و الگوهای دو شمعی طی دو مقاله توسط تیم تهیه محتوای رشد مستمر ارائه گردید. در این مقاله می خواهیم دربارهی الگوهای سه کندلی در بازار بورس توضیحاتی را خدمت شما ارائه کنیم. آموزش مبحث الگوهای شمعی یکی از مباحث پایهای جهت ورود به بازار بورس می باشد که لازم است فرد در این زمینه متبحر گردد.
1. الگوهای تک شمعی
2. الگوهای دو شمعی
3. الگوهای سه شمعی
همانطور که از نام این الگوهای شمعی مشخص است جهت شناسایی الگوهای سه کندلی نیاز به وجود سه کندل می باشد که با توجه به رابطهی این دو کندل با همدیگر و شرایط روند بازار بورس نامگذاری می شوند. از جملهی این الگوهای سه کندلی می توان به الگوهای زیر اشاره کرد:
1-3- الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)
یکی از الگوهای سه کندلی، الگوی ستاره صبحگاهی است. این الگوی بازگشتی در کف بازار شکل می گیرد و باعث تغییر جهت بازار می گردد. برای شکل گیری این الگو احتیاج به حداقل سه شمع می باشد. اولین شمع نزولی و سپس یک ستاره در قعر نمودار شکل می گیرد و بعد از آن یک شمع صعودی که باعث تغییر جهت بازار می گردد دیده می شود. شمع ستاره بیانگر دودلی و عدم تصمیم گیری خریداران و فروشندگان می باشد. اگر بین این شمع ها گپ و فاصله وجود داشته باشد بر اعتبار این الگو افزوده می شود. نمایی از الگوی صبحگاهی را در نماد ثنوسا در تایم فریم روزانه در شکل زیر به نمایش درآمده است.
الگوی صبحگاهی را در نماد ثنوسا
2-3- الگوی ستاره انواع الگوهای بازگشتی عصرگاهی (شامگاهی) (Evening Star)
الگوی ستاره عصرگاهی نیز یک الگوی بازگشتی می باشد. با این تفاوت که در سقف بازار شکل می گیرد و باعث تغییر جهت بازار از صعودی به نزولی می گردد. برای شکل گیری این الگو نیز احتیاج به حداقل سه شمع می باشد. اولین شمع صعودی و سپس یک ستاره در قله نمودار شکل می گیرد. و بعد از آن یک شمع نزولی که باعث تغییر جهت بازار می گردد دیده می شود. این الگو بیانگر دودلی و عدم تصمیم گیری خریداران و فروشندگان می باشد. اگر بین این شمع ها گپ و فاصله وجود داشته باشد بر اعتبار این الگو افزوده می شود.
نکات قابل توجه در این الگو:
اگر بین شمع اول و دوم و همچنین بین شمع دوم و سوم گپ وجود داشته باشد بر اعتبار این الگو افزوده می شود. و هر چه میزان این گپ بیشتر شود بر میزان اعتبار آن افزوده می شود.
هر چه بدنه شمع سوم در بدنه شمع اول بیشتر نفوذ کند بر اعتبار این الگو افزوده می شود.
هر چه میزان حجم معاملات در شمع اول کمتر و در شمع سوم زیادتر باشد بر اعتبار این الگو افزوده می شود.
اگر به جای شمع ستاره، حالت دوجی به خود بگیرد، قدرت الگو افزایش خواهد یافت.
نمایی از الگوی ستاره عصرگاهی در نماد ثنوسا در تایم فریم روزانه را در شکل زیر می بینید.
الگوی عصرگاهی در نماد ثنوسا
3-3- الگوی بچه رها شده (Abandoned Baby Pattern)
الگوی بچه رهاشده یکی از انواع الگوهای ترکیبی سه شمعی می باشد. تشکیل این الگو در بازار بندرت رخ می دهد. پس از روند صعودی یا نزولی و بعد از تشکیل شمع صعودی قوی یا نزولی قوی تا شمع بعدی شکافی صعودی تشکیل می شود. نحوه ی بسته شدن شمع بعدی معمولا به صورت ستاره یا دوجی است با بسته شدن بدنه ی شمع سوم که به صورت نزولی یا صعودی رخ می دهد، اخطاری مبنی بر اتمام روند قبلی و شروع روند جدید صادر می گردد. به عبارت دیگر در دو الگوی ستاره صبحگاهی و شامگاهی چنانچه شمع وسطی با فاصله باز شود در این حالت به این الگوها می توان الگوی بچه رها شده اطلاق نمود. پس این الگوی بازگشتی را می توان در انتهای دو روند صعودی و نزولی بازار مشاهده نمود. وجه تسمیه این الگو نیز از فاصله ای که بین کندل های طرفین با شمع وسطی ایجاد شده است، نشات می گیرد.
4-3- الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
یکی دیگر از الگوهای بازگشتی، الگوی سه کلاغ سیاه می باشد که در انتهای یک روند صعودی شکل می گیرد یا می تواند پس از یک دوره رکود در میانه روند نزولی تشکیل شود و منجر به تداوم روند نزولی قبلی شود. در این الگو بعد از یک روند صعودی به سه کندل نزولی بر می خوریم که بدنه شان داخل هم فرو رفته است. سقف کندل ها نیز پله پله پایینتر رفته است اندازه کندل ها نباید به ترتیب کوچک تر شود وگرنه نشانگر اصابت قیمت با یک سد حرکتی خواهد بود.
الگوی سه کلاغ سیاه در نماد ثنوسا در تایم فریم روزانه در شکل زیر به نمایش درآمده است.
5-3- الگوی سه سرباز سفیدپوش (Three Advancing White Soldiers)
یکی دیگر از الگوهای بازگشتی می باشد که در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد یا می تواند پس از یک دوره رونق در میانه روند صعودی شکل گیرد و منجر به تداوم روند صعودی قبلی شود. این الگو شامل سه کندل متوالی با بدنهای بلند میباشد که کندل دوم در بدنه کندل قبلی باز میشود و در بالای همان کندل بسته میشود. و کندل سوم نیز به همین صورت در بدنه کندل دوم باز و در بالای بدنه کندل دوم بسته میشود. این کندلها نباید دارای سایهای بلند باشند همچنین مورد ایدهآل این است که هر کندل در بدنه کندل قبلی باز شود.
در شکل زیر الگوی سه سرباز سفید پوش را در نماد کترام در تایم فریم روزانه مشاهده می کنید.
الگوی سه سرباز سفید پوش را در نماد کترام
6-3- الگوی برج سقف (Tower Tops)
الگوی برج سقف، یک الگوی بازگشتی است. این الگو در روند صعودی پس از چند کندل بزرگ صعودی پدیدار می شود. قیمت پس از یک دوره که بالا می رود، سپس سرعت آن کم انواع الگوهای بازگشتی شده و آرام آرام شروع به نزول می کند. در این الگو پس از شمع های صعودی بلند چند کندل با بدنه کوتاه یا دوجی شکل می گیرد و سپس بازار شروع به نزول می کند. شکل کلی این الگو مانند عدد 8 است.
در شکل زیر الگوی برج سقف را در نماد خساپا در تایم فریم روزانه مشاهده می کنید.
الگوی برج سقف را در نماد خساپا
7-3- الگوی برج کف (Tower Bottoms)
این الگو نیز یک الگوی بازگشتی در انتهای یک روند نزولی می باشد. الگوی برج کف در قعر نمودار ایجاد می شود. بعد از یک یا چند شمع بزرگ سیاه، بازار کمی آرام می شود و از سرعت روند نزولی بازار کاسته می شود. پس از تغییر روند بازار و تشکیل کندل های با بدنه کوچک یا دوجی یک یا چند شمع بزرگ صعودی شکل می گیرد که نتیجه آن تشکیل الگوی برج کف می باشد. شمع های بلند دو طرف آن یک برج کف را تشکیل می دهند. شکل کلی این الگو مانند عدد 7 است.
در شکل زیر الگوی برج کف را در نماد بترانس در تایم فریم روزانه مشاهده می کنید.
الگوی برج کف در نماد بترانس
در صورتیکه تمایل دارید راجع به تحلیل حجم معاملات سهام در بورس بیشتر بدانید میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
اقدامک:
به نمودارهای مختلف سهامتان سر بزنید و الگوهای شمعی ذکر شده را مورد بررسی قرار دهید. سعی کنید الگوهای شمعی را در نمودارها پیدا کنید و عملکرد الگوها را مورد بررسی قرار دهید. آیا الگوها درست عمل کردهاند یا اعتبار خود را از دست دادهاند؟
امیدوارم مطالب ارائه شده برایتان مفید بوده باشد و مورد توجه تان قرار گرفته باشد.
خوشحال خواهیم شد که نظراتتان را نسبت به مطالب سایت، با ما در میان بگذارید.
الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک بخش مهمی از تحلیل تکنیکال هستند که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم آنها را مشاهده نمود.الگوهای کلاسیک میتوانند به عنوان سیگنالی برای پیش بینی و یا ورودوخروج معامله گر مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلي الگوهای کلاسیک به دودسته بازگشتی و ادامه دهنده تقسيم ميشوند.الگو بازگشتی زمانی رخ میدهد که در محدوده قیمتی ازانتهای روند فروشندها بر خریداران قالب میشوند که قیمت توان گذر از آن محدوده را ندارد و قیمت شروع به اصلاح میکند،و بااستفاده از قوانین الگوها می توان میزان کاهش قیمت را پیش بینی کرد. برای اطمینان از تغییر روند از واگرایی اندیکاتورهای (مکدی_ار اس ای)کمک می گیریم که مهر تایید بر الگوهاهستند. الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو جزء بازگشتی ها هستند. در الگو ادامه دهنده روندها بعد از افزایش قیمت تصمیم به استراحت میگیرند که برای مدت زمانی در همان محدوده ها نوسان کنند که بعد از گذشت زمان خریدار و فروشنده بر سر یک قیمت همنظر میشوند و در نهایت به مسیر قبلی خود ادامه می دهند . الگو پرچم،مثلث ،کنج در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار ميگيرند.
الگوی سر و شانه: اين الگو در تايم فريمهای مختلفی تشکيل ميشوند، ولي بيشترين استفاده در تايم روزانه است.اين الگو يکی از الگوهای برگشتی کلاسيک بهحساب ميآيد. زمانی که قیمت بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا و گپ معاملاتی يا به همراه يک کندل قوی اين خط را رد کند و طی 3روز متوالی قیمت پایینتر از آن بسته شود بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.گاهی اوقات قیمت بعد از خارج شدن دوباره خط گردن را لمس میکند که اصلاحا به آن پولبک می گویند. هدف قيمتی اول از شانه تا خط گردن و هدف دوم به اندازه فاصله سر تا خط گردن می باشد. نکته ای که حائز اهمیت است اینکه هر چه شانه چپ و راست ازنظر بازه زمانی و تغییرات قیمتی به هم نزدیکتر باشند الگو اعتبار بیشتری دارد ، و همچنین صاف بودن خط گردن به اعتبار الگو می افزاید .
الگوی سقف دوقلو: اين الگو نيز همانند الگوی سرشانه يک الگوی بازگشتی است. سقف دوقلو يک سيگنال نزولي در بازار است . برای تایید الگو حتما از واگرایی در اندیکاتور مکدی در قله دوم کمک میگیریم و در صورت عبور از خط گردن با حجم بالا و تثبیت قیمت در پایینتر از آن میگوییم سقف دوقلو شکل گرفته است .هدف قيمتی بهاندازه فاصله سقف الگو تا خط گردن می باشد.
الگوی کف دوقلو:الگو کف دوقلو الگو باز گشتی ونشانه شروع روند صعودی در بازار تلقی می شود که حتما برای تایید الگو بایستی نمودار قیمت را با اندیکاتورها ترکیب کنیم . برای ورود به معامله در صورت مشاهده این الگو به دو صورت بای لیمیت و بای استاپ میتوان عمل کرد که این دو پوزیشن به استراتژی معاملاتی هر فرد بستگی دارد.
الگوی پرچم: اين الگو يکی از الگوهای ادامهدهنده در تحليل تکنيکال است. تشکيل این الگو پس از يکروند پرقدرت شکل می گیرد که موجب استراحت و تجديدقوا به منظور ادامه روند اصلی ميشود.ولی در بعضی مواقع باعث تغيير روند در يک سهم خواهد شد مثلا زمانی که سهم وارد الگو شده و بهصورت عکس از الگو خارج شود، باعث تغيير روند ميشود. باید در نظر داشت که به هیچ عنوان قبل از شکست خط و تثبیت آن در جهت ادامه روند ،تصمیم به معامله نمیگیریم . هدف قيمتی اول به حد فاصل سقف و کف ، هدف دوم بهاندازه پایه پرچم می باشد .
در تصویر زیر، سمت چپ الگوی پرچم و سمت راست الگوی مثلث را مشاهده می کنید:
الگوی مثلث :اين الگو یکی از الگوهای ادامهدهنده است ،ولی می تواند بصورت الگو بازگشتی هم عمل کند . تغييرات قيمت در مثلث متقارن به این صورت هست که سقف ها پایین تر از سقف قبلی و کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. ولی در مثلث نامتقارن تغییرات قیمت در سقف باهم برابر است ولی هر چه به کنج مثلث نزدیک می شویم کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. معمولا شکست های مثلث در مقاومت رخ می دهند که مي توان انتظار داشت به اندازه قاعده اولين حرکت داخل مثلث درجهت بالا به روند خود ادامه دهد نکته ای که لازم است بدانیم اینکه هیچگاه مجاز به معامله در داخل مثلث نیستیم ما منتظریم تا شکست رخ دهد ،که دراین صورت هست تصمیم به معامله میگیریم .
همچنین چنانچه یک مستطیل مانند شکل زیر تشکیل شود، الگوی مستطیل شکل میگیرد:
الگوی کنج:این الگو مانند سایر الگوها دو نوع صعودی و نزولی دارد که بعد از شکست هرکدام از ضلع ها صعودی یا نزولی بودن آن مشخص می شود. معمولا این الگو را در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می دهند. این الگو از دو خط روند همگرا تشکیل می شود که در آخر همدیگر را قطع میکنند. هرچه به انتها نزدیک میشویم فشردگی قیمت بیشتر می شود و به نسبت حجم آن کاهش میابد وانتظار می رود هنگام وقوع شکست ضلع بالا حجم آن افزایش چشمگیری داشته باشد آن زمان است که از شکل گیری این الگو اطمینان حاصل می شود که تصمیم به معامله میگیریم .
کندل چکش چیست؟ + الگوی چکش وارونه، اعتبار و تایید
کندل چکش یکی از محبوبترین الگوهای بازگشتی Candlestick است که نسبت به الگوی چکش معکوس یا وارونه سیگنال معتبرتری صادر میکند. تشکیل الگوی تک کندلی Hammer در انتهای یک روند نزولی، میتواند بیانگر شروع یک روند صعودی باشد. اگر شما هم جزء علاقهمندان معامله بر اساس پرایس اکشن هستید قطعا آشنایی با الگوهای کندل استیک جزء قدمهای اولیه برای شماست. تمامی این الگوها در ظاهر چیزی جزء یک تعریف ساده نیستند اما اگر با مفاهیم آن آشنا شوید به درک انواع الگوهای بازگشتی مطلوبی از احساسات تریدرها و روانشناسی بازار خواهید رسید. برای مثال اگر یک کندل شامل بدنهای کوتاه و سایه پایینی بلند باشد به آن کندل چکش میگوییم. در ادامه مفاهیمی از همین تعریف ساده را خدمت شما تشریح میکنیم تا متوجه شوید که آموزش تحلیل تکنیکال نیازمند درک عمیق اصول و مفاهیم است نه صرفا یادگیری تعاریف. خواهشا خط به خط این مقاله را با دقت مطالعه بفرمایید.
کندل چیست؟
همانطور که در مقالات قبلی گفته شد 3 نوع نمودار معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد: خطی، میلهای و شمعی. کندلها به عنوان اجزاء تشکیلدهنده نمودارهای شمعی – ژاپنی، شامل 4 داده قیمتی “Close, Open, High, Low Price” هستند. شکل زیر مفهوم کندلها را نشان میدهد که شامل بدنه (Body) و سایه (Shadow) است. تفاوت در طول بدنه و سایه به همراه رنگ بدنه کندلها، باعث شکلگیری الگوهای مختلف Candlestick میشود. در واقع اگر مفهوم Candle را بدرستی درک کنید حتی نیازی به یادگیری انواع الگوهای کندل استیک ندارید! چرا که الگوهای مختلف صرفا بیانگر ویژگیها و مفاهیم کندل ها هستند.
کندل چکش (Hammer) چیست؟
کندل چکش یکی از معروفترین الگوهای بازگشتی صعودی است. بدینصورت که تشکیل آن در انتهای یک روند نزولی میتواند نوید اتمام روند نزولی و شروع رشد قیمت باشد. دقت بفرمایید که الگوی Hammer باید در انتهای یک روند نزولی شکل بگیرد. مشخصات ظاهری این الگو به صورت زیر است:
- بدنه کندل کوچک است.
- سایه پایینی بلند است. (حداقل 2 تا 3 برابر بدنه کندل)
- سایه بالایی خیلی کوتاه است یا اصلا وجود ندارد.
- رنگ بدنه میتواند هم سبز باشد هم قرمز. (کندل چکش قرمز قدرت برگشتی کمتری دارد)
دلیل نامگذاری آن به “چکش – Hammer” بخاطر شکل ظاهری آن است که دقیقا تداعی کننده یک چکش واقعی است!
مفهوم الگوی کندل استیک چکش
بلند بودن سایه پایینی بیانگر این نکته است که فروشندگان در طول بازار تلاش میکنند در قیمتهای پایینتری اقدام به فروش کنند. اما نزدیک بودن قیمت پایانی به قیمت آغازین نشان میدهد که این تلاش ناموفق بوده و خریداران با معامله در قیمتهایی نزدیک به قیمت آغازین، قدرت بیشتر خود را نشان میدهند. در واقع تریدرها به کاهش بیشتر قیمت اعتقادی ندارند و امیدوارند این نقطه به عنوان کف حمایتی باشد.
سوال: الگوی چکش در روند صعودی بیانگر این نکته است که تریدرها به افزایش بیشتر قیمت اعتقادی ندارد؛ دقیقا برعکس مفهوم کندل چکش در روند نزولی! چرا؟! پاسخ این پرسش در درک صحیح Candle است که در ادامه همین مقاله خدمت شما ارائه میشود اما قبل از مطالعه خودتان تحلیل کنید.
اعتبار و تایید الگوی Hammer
- رنگ بدنه از اهمیت چندانی برخوردار نیست! در واقع بدنه کندل چکش هم میتواند سبز باشد هم قرمز! اما بدنه سبز بیانگر قدرت بیشتر این الگوی بازگشتی است. کندل Hammer با سایه پایینی بلندتر به همراه رنگ بدنه سبز، سیگنال صعودی قویتری صادر میکند.
- تشکیل کندل چکش در کف و حوالی محدوده حمایتی باعث افزایش اعتبار و دقت این الگو میشود.
- افزایش حجم معاملات هنگام تشکیل این الگو میتواند بر اعتبار آن بیفزاید. در این شرایط احتمال بازگشت روند نزولی قوت بیشتری میگیرد.
- هنگام مشاهده الگوی چکش منتظر بمانید تا کندل بعدی شکل بگیرد. اگر با قیمتی بالاتر از قیمت پایانی کندل چکش بسته شود تاییدکننده آن خواهد بود. در واقع اگر قیمتها بعد از الگوی چکش، گارد صعودی نگیرند این الگو فاقد اعتبار خواهد بود.
تذکر: دوباره یادآوری میکنیم که الگوی Hammer بایستی در انتهای روند نزولی (Downtrend) مشاهده شود در غیر اینصورت فاقد اعتبار به عنوان الگوی برگشتی صعودی است.
نکته: حتی در صورت تایید الگوهای کندل استیک، بهتر است از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال مثل خط روند و سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتور و… کمک گرفت. در واقع هیچ کدام از الگوهای Candlestick توانایی تعیین هدف قیمتی (Target) را ندارند و صرفا میتوانند به عنوان سیگنال خرید و فروش مورد استفاده قرار بگیرند. بنابراین استفاده از سایر ابزارهای تحلیلی در کنار این الگوها ضروری است.
انواع کندل چکش
مدنظر داشته باشید که چیزی به اسم “کندل چکش صعودی و یا نزولی” نداریم! این تعاریف در واقع ترجمههای غلطی از مقالات انگلیسی (Bullish – Bearish Hammer) هستند که در سایتهای فارسی درج شده است! بعضی مقالات انگلیسی عبارت Bearish Hammer را به عنوان نامگذاری الگوی “Hanging Man” درنظر گرفتهاند که این مترادفسازی هم درست نیست. بهتر است خودتان را درگیر این نامگذاریها نکنید. بنابراین کندل چکش هیچ انواع خاصی ندارد!
تذکر: اگر کندل چکش در انتهای روند صعودی تشکیل شود اسم این الگو “Hanging Man” خواهد بود نه “Hammer” و یا “Bearish Hammer”. در ادامه به تفاوت این دو الگو بیشتر خواهیم پرداخت.
تفاوت کندل چکش و مرد به دار آویخته
همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید هیچ تفاوت ظاهری بین کندل چکش (Hammer) و مرد به دار آویخته (Hanging Man) وجود ندارد! حتی هیچ اجباری به سبز یا قرمز بودن رنگ بدنه کندل وجود ندارد. البته کندل چکش سبز و Hanging Man قرمز از قدرت بیشتری برخوردار هستند ولی لزومی در کار نیست. هر دو جزء الگوهای بازگشتی CandleStick هستند اما تفاوت اصلی در روند قیمتی قبل از شکلگیری آنهاست. در واقع الگوی Hammer در انتهای روند نزولی و Hanging Man در انتهای روند صعودی تشکیل میشوند. بنابراین کندل چکش یک الگوی بازگشتی صعودی و Hanging Man یک الگوی بازگشتی نزولی است.
کندل چکش سبز در روند صعودی، همان الگوی Hanging Man است که قدرت بازگشتی کمتری نسبت به بدنه قرمز دارد. دقت بفرمایید فریب رنگ بدنه سبز آنرا نخورید! این الگو هم برگشتی نزولی است.
میتوانید به این پرسش پاسخ دهید که چرا الگوی چکش و مرد اعدامی با شکل ظاهری یکسان، سیگنال کاملا متفاوت و دقیقا عکس یکدیگر (یکی صعودی و دیگری نزولی) صادر میکنند؟! در واقع چرا اولی بیانگر غلبه قدرت خریداران بر فروشندگان است و دومی بیانگر قدرت بیشتر فروشندگان نسبت به خریداران؟! در مقالهای جداگانه به مفهوم الگوی کندل استیک Hanging Man و پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت.
نکته: کندل دوجی سنجاقک از نظر مشخصات ظاهری و نوع سیگنال مشابه الگوی چکش است. تنها تفاوت کوچکی در بدنه Candle دارند. در واقع دوجی سنجاقک تقریبا فاقد بدنه است اما Hammer میتواند بدنه کوچکی داشته باشد.
کندل چکش معکوس (Inverted Hammer)
الگوی چکش معکوس یا وارونه بدینصورت است که سایه بالایی کندل دو تا سه برابر بدنه شمع است و سایه پایینی طول بسیار کوتاهی دارد. الگوی چکش وارونه نیز در انتهای روند نزولی شکل میگیرد و جزء الگوهای برگشتی صعودی است. دقت بفرمایید کندل Inverted Hammer اعتبار کمتری نسبت به الگوی Hammer دارد و سیگنالهای قابل اعتمادی صادر نمیکند! همچنین کندل چکش قرمز معکوس کمترین قدرت را بین الگوهای چکش دارد.
تفاوت الگوی چکش وارونه و ستاره ثاقب
کندل Shooting Star (ستاره ثاقب) از نظر مشخصات ظاهری دقیقا مشابه الگوی Inverted Hammer است. تنها فرق بین چکش معکوس و ستاره ثاقب این است که کندل Shooting Star به عنوان یک الگوی برگشتی نزولی، در انتهای روند صعودی شکل میگیرد. اما چکش وارونه در انتهای روند نزولی، بیانگر شروع صعود قیمتهاست.
اهمیت تایم فریم در الگوهای کندل استیک
در مقالات قبلی به اهمیت انتخاب تایم فریم مناسب در تحلیل تکنیکال پرداختیم. اگر جزء تریدرهای پرایس اکشن هستید قطعا استفاده از مولتی تایم فریم باعث افزایش دقت و اعتبار بیشتر تحلیل شما میشود. در چارت M30 هر کندل بیانگر اطلاعات قیمتی 30 دقیقه قبل و در نمودار H1 (1 ساعته) هر کندل شامل اطلاعات قیمتی 1 ساعت قبل است. بنابراین ترکیب هر 2 کندل در نمودار M30 بیانگر 1 کندل در چارت H1 است.
اهمیت این موضوع ساده زمانی مشخص میشود که 2 کندل کنار یکدیگر نشاندهنده هیچ الگوی خاصی نباشند اما با ترکیب آنها در قالب 1 کندل، یک الگوی Candlestick خواهیم داشت! بنابراین تحلیل همزمان نمودار در تایم فریم بالاتر میتواند باعث تشخیص الگوهای کندل استیکی شود که شاید در چارت اصلی قابل مشاهده نباشد.
یک نکته دیگر در بطن مفاهیم پاراگراف قبلی وجود دارد! بخاطر دارید ابتدای این مقاله به شما گفتم “اگر مفهوم کندلها را درک کنید دیگر نیازی به دانستن الگوهای Candlestick ندارید” این نکته در اینجا کاملا مشهود است. وقتی چند کندل را کنار یکدیگر مشاهده میکنید باید توانایی تشخیص و استخراج الگوهای شمعی – ژاپنی از دل آنها را داشته باشید! البته آشنایی با الگوهای مشهور و پرکاربرد میتواند باعث افزایش سرعت تحلیل شما شود اما از تحلیل مفاهیم موجود در این الگوها غافل نشوید!
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث الگوهای کندل استیک را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون الگوهای کندل استیک در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
صفر تا صد الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال از جمله مباحث مهمی است که متأسفانه در بسیاری از موارد به درستی فهم نمیشود. بسیاری گمان میکنند که در تحلیل تکنیکال صرف به دنبال شکلگیری الگوهای قیمتی روی چارت باشند. این در حالی است که الگوهای قیمت صرفاً یک ابزار یا به تعبیر بهتر نشانههایی هستند که به کمک آن میتوان روندها را پیشبینی کرد. در همین راستا در این مقاله قصد داریم به معرفی الگوی فنجان و دسته بپردازیم. الگویی به دلایل شباهت شکل ظاهری آن به فنجان دسته دار، نامگذاری شده است و البته در بین تحلیلگران تکنیکال به نام الگوی کاپ نیز شناخته میشود. برای آشنایی کامل با الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال تا انتها با ما همراه باشید.
منظور از الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوهای قیمتی به صورت کلی در دو دسته تقسیمبندی میشوند که عبارتاند از:
- الگوهای ادامه دهنده: نشاندهنده تداوم روندها در نمودار قیمت هستند.
- الگوهای بازگشتی: نشاندهنده تغییر جهت روندها در نمودار قیمت هستند.
الگوی فنجان و دسته در زمره الگوهای ادامه دهنده قرار میگیرد. نکته بسیار مهم آن است که این الگوی قیمتی صرفاً در روندها صعودی به وجود میآید و به نوعی میتوان آن را سیگنال مثبت و صعودی برای قیمت در نظر گرفت. اما اجازه دهید ببینیم که ماجرا از چه قرار است؟
تصور کنید که یک قیمت یک دارایی روند صعودی به خود گرفته است. پس از مدتی این روند تغییر میکند و سهم وارد یک روند نزولی میشود. اما توان فروشندگان به حدی نیست که سهم را وارد یک روند نزولی سنگین کنند. این خریداران هستند که پس از مدتی مجدداً ابتکار عمل را در دست میگیرند و دارایی را از روند نزولی خارجی میکنند. به همین دلیل روند نزولی چندان تداوم پیدا نمیکند و مجدداً دارایی به روند صعودی خود باز میگردد. در جریان این فعل و انفعالات، بدنه الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال شکل میگیرد. به یک فنجان که نگاه کنید، بدنه آن تقریباً شکلی شبیه حرف U انگلیسی دارد.
اما داستان الگوی فنجان و دسته در همین جا به پایان نمیرسد. معمولاً زمانی که روند نزولی سهم به طور کامل جبران میشود و سهم به سطح قیمت قبل از روند نزولی میرسد، بار دیگر یک نوسان کوتاه نزولی در سهم رخ میدهد. اما این بار خیلی سریعتر از قبل به مدار صعودی برمیگردد. در جریان این اتفاق نیز دسته الگوی کاپ شکل میگیرد. پس از آن سهم وارد یک روند صعودی میشود. به این ترتیب الگوی فنجان و دسته در نمودار خود را نشان میدهد.
نکات طلایی در خصوص الگوی فنجان و دسته
درباره هر الگوی قیمتی مجموعهای از نکات وجود دارد که اصطلاحاً از آنها به فوت کوزهگری در تحلیلگری یاد میشود. یک تحلیلگر زمانی میتواند به نتایج مناسبی از تحلیلهای خود دست پیدا کند که آشنایی کاملی با این نکات داشته باشد. در همین راستا مهمترین نکاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، عبارتاند از:
1. قدرت بالای خریداران در شکلگیری الگوی کاپ مؤثر است
یکی از مهمترین نکاتی که باید در مورد الگوی کاپ مورد توجه قرار بگیرد، قدرت بالای خریداران است که اجازه نمیدهند فروشندگان روندهای نزولی شدیدی را سهم ایجاد کنند. معمولاً از زمانی که بدنه فنجان در این الگو شکل میگیرد، صرفاً تعداد محدودی کندل نزولی شکل میگیرد و تضعیف کندلهای نزولی در نمودار از همان ابتدای کار آشکار میشود. یک نشانه بسیار مهم برای پیشبینی شکلگیری الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال، همین قدرت بالای خریداران است.
2. تشخیص بهترین زمان برای ورود به سهم با استفاده از الگوی کاپ بسیار مهم است
نکته طلایی دیگر که در خصوص الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال مورد توجه قرار بگیرد، تشخیص زمان مناسب برای ورود به سهم است. اساساً در خصوص هر الگوی قیمت در تحلیل تکنیکال باید به این سؤال پاسخ داده شود که در صورت مشاهده آن روی نمودار، چه زمان باید از سهم خارج شویم یا به آن وارد شویم؟ درباره الگوی فنجان و دسته بسیاری از کارشناسان تحلیل تکنیکال معتقدند که بهترین زمان برای ورود به سهم، وقتی است که بدنه فنجان به طول کامل و نیمی از دسته فنجان نیز شکل گرفته است.
البته گروهی نیز معتقدند که باید صبر کرد که دسته فنجان نیز به طور کامل شکل بگیرد و بعد وارد سهم شد. دیدگاه دوم کمی محتاطانه است و از طرفی این امکان وجود دارد که آن زمان دیگر برای ورود به سهم دیر شده باشد. با این وجود تصمیم نهایی کاملاً شخصی است و بسته به استراتژی معاملاتی و میزان ریسکپذیری شخصی باید در این خصوص تصمیمگیری شود.
3. نشانههایی که برای شکلگیری الگوی فنجان و دسته قوی را بشناسیم
هر الگوی قیمت بسته به اجزای تشکیلدهندهاش سیگنالهای قوی یا ضعیفی صادر میکند. یک تحلیلگر باید بتواند با در نظر گرفتن جنبههای مختلف آن تشخیص دهد که یک الگو چه میزان قدرتمند است. در خصوص الگوی فنجان و دسته با توجه به نمودار قیمت باید به نکات زیر را بررسی کرد:
- الگوهایی که دارای کفه فنجان گردتری دارند، سیگنالهای قویتری به حساب میآیند.
- اگر کفه فنجان حالت نوک تیز داشت، توصیه میکنیم که از ورود به سهم اجتناب کنید.
- فنجانهایی که عمق زیادی پیدا میکنند، سیگنال ضعیفی به شمار میروند. نکته اول در خصوص قدرت خریداران را بار دیگر مرور کنید تا متوجه علت این مسئله شوید.
- در جریان روند نزولی در الگو فنجان و دسته، حجم معاملات کاهشی و در روند صعودی باید حجم معاملاتی افزایشی باشد تا الگوی قدرتمندی شکل بگیرد.
- اعتبار الگوی کاپ در شرایطی بالا است که نقدینگی بالایی در بازار وجود داشته باشد.
4. انتخاب تایم فریم مناسب برای شناسایی الگوی فنجان و دسته ضروری است
برخی از الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال هستند که در مدت زمان کوتاهی شکل میگیرند. اما در مقابل هستند الگوهایی که تشکیل آنها ممکن است حتی چند سال به طور بینجامد. الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال در ردیف الگوهایی قرار دارد که شکلگیری آن معمولاً زمانبر است.
گاهی اوقات حتی حدود 5 سال نیز زمان برای شکلگیری کامل آن زمان نیاز است. اما معمولاً در مدت زمان یک ماه تا یک سال این الگو در نمودار شکل میگیرد. به همین دلیل در انتخاب تایم فریم مناسب برای تشخیص این الگوی قیمتی در نمودار باید حتماً مدت زمان مناسب را در نظر بگیرید.
5. این الگو نباید به تنهایی مبنای تصمیمگیری قرار بگیرد
یکی از مهمترین اشتباهاتی که معمولاً تحلیلگران تازه کار مرتکب میشوند، این است که صرفاً با مشاهده الگوهای قیمتی دست به اقدام میزنند. الگوهای قیمتی هرچقدر هم که به صورت کامل و با تمام نشانههای ذکر شده شکل بگیرند، نباید به عنوان تنها فاکتور برای تصمیمگیری در خرید و فروش سهام در نظر گرفته شوند.
باید توجه داشته باشید که حتماً سایر ابزارها از قبیل اندیکاتورها در کنار تشخیص الگوها مورد بررسی قرار بگیرند. در صورتی که نشانههای متعددی بر تأیید الگوی قیمت حکایت داشتند، حال وقت تصمیمگیری و رسیدن به نتیجه نهایی است.
سؤالات متداول
1. الگوی فنجان و دسته چه سیگنالی صادر میکند؟
این الگو سیگنال صعودی صادر میکند و معمولا در روندهای صعودی نیز تشکیل میشود.
2. حد زیان در الگوی کاپ را چگونه انتخاب کنیم؟
معمولا حد زیان الگوی کاپ باید کمی بالاتر از پایینترین نقطه دسته فنجان در نظر گرفته شود.
3. الگوی کاپ معمولا در چه بازی زمانی شکل میگیرد؟
معمولا این الگو در تایم فریمهای یک ماه تا یک سال در نمودار ایجاد میشود. البته در برخی مواقع زمان بیشتری نیز به طول میانجامد.
کلام پایانی
در این مقاله به معرفی الگوی فنجان و دسته پرداختیم. با استفاده از الگوی کاپ در تحلیل تکنیکال میتوانید سیگنالهای صعودی نسبتاً قدرتمندی را در تایم فریمهای بلندمدت دریافت کنید که بسیار ارزشمند هستند. همانطور که مشاهده کردید، مفاهیم پیرامون الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال چندان پیچیده نیستند. اما آنچه که اهمیت پیدا میکنند، مهارت در تشخیص به موقع و استفاده صحیح از آنها است. این مهم به دست نمیآید مگر با انجام تمرینهای عملی متعدد که یک تحلیلگر زیر نظر مدرس متخصص پشت سر بگذارد.