استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت

معرفی ستاپ های پرایس اکشن به روش لنس بگز
آموزش معاملهگری با پرایس اکشن گامی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای است. در این روش، ماهیت حقیقی بازار درک میشود و علت اصلی حرکات قیمت مشخص خواهد شد.
در این راستا آقای لنس بگز گامهایی را برای بررسی گذشته بازار تدوین نموده تا با شناسایی حرکات گذشته و رصد حرکات لحظهای شمعهای حاضر، نسبت به شناسایی وضعیت بازار اقدام نمائیم و پیشبینی برای روند آتی بازار داشته باشیم.
با این روش میتوان ستاپهای معاملاتی را برای حرکات قیمت پیدا و مدیریت نمود که شامل فرصتهای معاملاتی کمخطر و با احتمال بالا است. از انواع این ستاپهای معاملاتی میتوان به ستاپ تست حمایت و مقاومت، ستاپ شکست ناموفق و انواع مختلف ستاپ پولبک اشاره نمود.
واژههاي كليدي: پرایس اکشن، ستاپهای معاملاتی، تست، پولبک، شکست ناموفق.
1- مقدمه
به منظور بررسی ستاپهای پرایس اکشن، در ابتدا ضروری است ساختار بازار مشخص گردد. ساختار بازار با تعیین حمایتها و مقاومتها در تایم فریم معاملاتی و یک تایم فریم بالاتر (ساختار) به دست میآید و سپس روند در حال حرکت داخل ساختار ارزیابی و شناسایی میشود.
روندها در یک دستهبندی کلی به روندهای صعودی، نزولی و خنثی تقسیمبندی میشوند. با مشخص کردن روند داخل ساختار، میدان نبرد مشخص میشود. در ادامه با بررسی ضعف و قدرت روند موجود، جهت احتمالی روند آینده را بررسی میکنیم و دائما این ارزیابی در روند بازار ادامه خواهد داشت.
برای موفقیت دائم در معاملهگری ضروری است که درصد معاملات موفق افزایش یابد که برای این منظور ضروری است به هر یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال مسلط بود و مانند یک پازل از هر کدام آنها در زمان و موقعیت مناسب استفاده نمود.
2- فرصتهای معاملاتی
یکی از نکات مهم در پرایس اکشن این است که بازارها در واقع حرکت قیمت نیستند و این تصمیمات معاملهگران در فضای ترس و طمع است که قیمت را به حرکت در میآورد. برای این منظور باید همسو با معاملهگران موفق شد، معاملهگرانی که تصمیمات درست و به موقع اتخاذ میکنند. در یک زمان قابلیت تشخیص رفتار معاملهگران راحتتر خواهد بود و آن زمانی است که فشار و استرس ناشی از ضرر معاملات به وجود میآید.
لذا روش کسب سود مستمر و دائم، شناسایی محدودهها و زمانهایی است که معاملهگران برای رهایی از استرس، تصمیمات معاملاتی میگیرند. موقیتهایی که آنها متوجه میشوند اشتباه کرده و مجبور به خروج از معاملات میشوند. لذا فرصتهای اصلی در معامله در شرایط مخالف ضعف و شناسایی معاملهگران به دام افتاده به دست میآید.
هدف اصلی، استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت معامله در جهت روند اصلی و مخالف ضعف در حرکات بازار است. استراتژی پرایس اکشن شناسایی روند ضعیف شده و معاملهگری در جهت عکس آن است.
3- ستاپهای معاملاتی لنس بگز
ستاپهای معاملاتی با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت و معاملهگران گرفتار به دست میآید. فرصتهای معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص میشوند.
در ادامه انواع این ستاپهای معاملاتی را معرفی میکنیم:
1- ستاپ تست حمایت و مقاومت
2- ستاپ شکست ناموفق
3- ستاپ پولبک بعد از شکست
4- ستاپ پولبک ساده در روند
5- ستاپ پولبک پیچیده در رون
4- ستاپ تست حمایت یا مقاومت (TST)
ستاپ حمایت و مقاومت در شرایطی ایجاد میشود که قیمت نمیتواند از محدوده حمایت و مقاومت عبور کند و این سطوح مهم حفظ میشوند. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومتهای تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد. در شکل 1 ستاپ تست حمایت یا مقاومت ارائه شده است.
در این ستاپ قیمت محدوده حمایت و مقاومت را تست میکند و حتی ممکن است اندکی به داخل آنها نفوذ نماید ولی از آن نمیتواند عبور کند.
معاملهگرانی که دیر هنگام وارد معامله شدهاند، با تست قیمت در محدوده مقاومت و یا حمایت، حد ضررهایشان فعال میشود و حرکت در جهت عکس را تقویت میکند.
شکل 1- ستاپ تست حمایت یا مقاومت
5- ستاپ شکست ناکام (ناموفق) (BOF)
در این ستاپ قیت یک سطح حمایت یا مقاومت را میشکند اما نمیتواند در موقعیت جدید تثبیت شود و مجدد به داخل محدوده فعلی باز میگردد.
شکل 2- ستاپ شکست ناموفق BOF
در شکل بالا مشاهده میشود که قیمت به محدوده حمایت و مقاومت نفوذ کرده و از آن عبور میکند، اما نمیتواند به صورت موفقیتآمیزی حرکت خود را ادامه دهد و مجدد به داخل محدوده باز میگردد. در این ستاپ تعدای از معاملهگران هنگام شکست قیمت وارد معامله شده، لیکن این بازار دارای توانایی کافی برای ادامه مسیر نمیباشد و برای ادامه مسیر در راه شکست ضعف نشان میدهد. عدم توانایی ادامه مسیر سبب میشود، معاملهگران ذکر شده به دام بیافتند و خروج آنها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد. هدف معاملاتی در این ستاپ ورود به بازار در هنگام بازگشت قیمت به محدوده حمایت و مقاومت است.
6- ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB)
در این ستاپ قیمت از یک محدوده حمایت و مقاومت عبور میکند، در سمت جدید قیمت پذیرش میشود و پولبک ضعیف در سطح جدید شکل میگیرد که نشان ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. در هر عبور قیمت از سطوح حمایت و مقاومت، حرکات قیمت را با دقت بررسی میکنیم تا نشانههای ضعف را مشاهده نمائیم. در صورت مشاهده ضعف در شکست به دنبال فرصت معاملاتی BOF خواهیم بود و در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB خواهیم بود. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپها میبایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود[10] خصوصا در محدوده قیمتهای عمدهفروشی LWP فراهم باشد.
در شکل 3 ستاپ پولبک بعد از شکست BPB ارائه شده است.
شکل 3- ستاپ پولبک بعد از شکست BPB
تعداد بسیاری از معاملهگران، همواره تمایل دارند در خلاف روند و ابتدای روندهای جدید وارد شوند اما زمانی که حمایت کافی از این معاملهگران صورت نگیرد، حرکت در مسیر پولبک با ضعف همراه خواهد بود و لذا فرصت معاملاتی BOF شکست خورده و فرصت معاملاتی BPB ایجاد خواهد شد.
7- ستاپ پولبک ساده در روند(BP)
این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبکهای ساده(اصلاح) در مسیر روند میباشد.
در یک دستهبندی کلی پولبکها به دو دسته تقسیم میشوند:
الف- پولبکهای ساده BP
ب- پولبکهای پیچیده که پولبک همراه با چند نوسان یا اصلاح زمانی طولانی مدت است.
زمانیکه انتظار ادامه روند کنونی بازار وجود دارد، میتوان با مشاهده ضعف در پولبکها و اصلاحهای موقت بازار به دنبال ستاپهای معاملاتی PB بود.
شکل 4- ستاپ پولبک ساده PB
مهمترین نکته تحلیل حرکات قیمتی و بازار این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت میکند. ما از این پولبکهای ضعیف برای یافتن معاملهگرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شدهاند و خروج آنها حرکت در مسر روند اصلی را تقویت میکند، استفاده میکنیم.
تحلیل کندل به کندل حرکات قیمت کمک میکند تا زمان پایان پولبکها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبکها را تقویت میکند، کف و سقف نوسان پیشین میباشد.
در شکل 5 اهمیت توجه به کف و سقف نوسانهای پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبکها را نمایان میکند، نشان داده شده است.
شکل 5- توجه به کف و سقف نوسانهای پیشین
8- ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)
این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبکهای پیچیده است که متشکل از چندین نوسان بوده و یا اصلاح زمانی و فرسایشی رخ میدهد. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده میتوان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB بود. وقوع PBهای ناموفق که هنوز قیمت در جهت روند حرکت نکرده، میتواند سبب فرصت CPB شود.
شکل 6- وقوع ستاپ معاملاتی اصلاحی با سه نوسان یا اصلاح زمانی
ستاپ CPB فرصتهای معاملاتی قویتر، مطمئنتر و با سود بیشتری نسبت به ستاپهای PB ایجاد مینماید.
9- نتیجهگیری
در این روش معاملاتی، نقاط قوت و ضعف بازار شناسایی شده و جهت احتمالی روند آینده بازار تعیین میشود. روند آتی بازار در مسیر قدرت و عکس مسیر ضعف آن حرکت میکند. روند در مسیری ادامه پیدا خواهد کرد که کمترین تنش و حداقل مقاومت برای آینده حرکتی آن وجود داشته باشد.
ستاپهای معاملاتی لنس بگز بر پایه همین الگو طراحی شده است. ارزیابی قدرت و ضعف در محدوده حمایتها و مقاومتها که گامهای اصلی حرکات قیمت را برای آینده شکل میدهد.
با شناسایی دقیق و به موقع هر یک از این حرکات میتوان معاملاتی با احتمال موفقیت بالا را طراحی نمود.
بررسی 5 استراتژی برتر بازار فارکس بر اساس سطوح حمایت و مقاومت
استفاده از یک برنامه مشخص به تریدر کمک میکند تا منظمتر و متمرکزتر عمل کند. بهترین استراتژی معامله، استراتژی است که به تریدر در پیدا کردن یک بینش مناسب نسبت به زمان یا مکان خرید یا فروش یک جفت ارز کمک کند. با این حال، هیچ استراتژی معاملاتی «بهترین» نیست و تمامی استراتژیهای معاملاتی فارکس به یک صورت عمل نمیکنند؛ برخی از آنها ممکن است در شرایط خاصی عملکرد بهتر یا ضعیفتری داشته باشند. علاوه بر این، چندین استراتژی معاملاتی وجود دارد و هر کدام باید جداگانه از نظر تکنیکال و فاندامنتال بررسی شود تا موفقیت خود را نشان دهد. لیست زیر شامل استراتژی های معاملاتی بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مهم است که به طور خاص برای بازار فارکس طراحی شده است.
استراتژی پرش معاملاتی (Bounce)
بسیاری از تریدرهای فارکس معتقدند سطوحی که در گذشته اهمیت داشتهاند، ممکن است در آینده نیز از اهمیت بالایی برخوردار باشند. این موضوع از این منطق پیروی میکند که اگر یک بازار تا سطح خاصی کاهش پیدا کرده و سپس بازگردد، این منطقه سطح حمایت خوبی، برای خرید خواهد بود. بنابراین، اگر جفت فارکس دوباره به آن سطح بازگردد، ممکن است نشان از یک فرصت معاملاتی خوب باشد.
استراتژی عدم توانایی ادامه دادن
مشابه با تجزیه و تحلیل سطوح حمایت، تریدرهای فارکس نیز سطوح مقاومت را تجزیه و تحلیل میکنند. سطح مقاومت نقطهای است که بازار از اوج قبلی خود بازگشته و حرکت نزولی پیش میگیرد. اگر یک بازار افزایشی سقوطی ناگهانی را تجربه کند، بسیاری این دیدگاه را خواهند داشت که قیمت تا حد زیادی افزایش خواهد یافت.
چنین استراتژیهایی، براساس سقف و کفهای قبلی در نمودار مدیریت ریسک را برای یک تریدر ساده میکند. به عنوان مثال، اگر به دنبال جهش از یک سطح باشید، حد ضرر باید پایینتر از کف قبلی باشد. اگر زمانی که بازار در نزدیکی سطح قبلی دچار تزلزل شد به دنبال فروش باشید، بسیاری از تریدرها حد ضرر خود را بالاتر از سقف قبلی قرار میدهند.
مثال بالا نشان میدهد که چطور بالاترین قیمت روز گذشته در جفت ارز AUD/USD، صبح روز بعد بازار دوبار اشتیاق خود را از دست داد.
استراتژی بریک اوت یا شکست مقاومتی (Breakout)
سطوح مقاومت و حمایت دائما در حال حرکت بوده و در هر دو جهت مستعد تغییر قیمتاند. اگر قیمت از سطوح حمایتی یا مقاومتی مهم فراتر رود، احتمال بریک اوت وجود دارد. بسیاری از تریدرها میتوانند تاثیرات این موضوع را در احساسات بازار به وضوح ببینند. قبل از این، زمانی که جفت ارز در اوج قیمتی قرار داشت، فروشندگان استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت وارد بازار شده و قیمت را کاهش دادند. اگر یک سقف قیمتی قدیمی شکسته و مقاومت خود را بشکند، تغییر واضحی در بازار رخ داده است.
تریدرها خوشحال خواهند بود که خرید خود را در محدوده قیمتی انجام میدهند که قبلا به نظر آنها گران بود. هنگامی که جهت بازار تغییر میکند، استراتژی معاملاتی بریک اوت اغلب یکی از اولین سیگنالها است. مثال زیر یک بریک اوت بزرگ را در نمودار روزانه جفت ارز EUR/USD نشان میدهند.
استراتژی بریک داون یا سقوط ناگهانی (breakdown)
این استراتژی از نظر عملکرد مشابه، اما در خلاف جهت استراتژی بریک اوت است. این استراتژی فارکس به گونهای طراحی شده که زمانی که بازار فارکس تا زیر سطح حمایت قبلی ریزش داشته باشد، حرکت خود را انجام دهد. بار دیگر، بسیاری از تریدرها میتوانند این تغییر را در احساسات بازار مشاهده کنند. ناگهان سطحی که خریداران از خرید خود خوشحال بودند، افت قیمتی پیدا کرده و اصطلاحا بازار میریزد.
مثال زیر جفت ارز USD/JPY را در نمودار ساعتی نشان میدهد. این نمودار مثال مهمی است زیرا نشان میدهد که در دنیای واقعی، حتی بهترین استراتژیهای معاملاتی فارکس همیشه عملکرد درستی ندارند. یک سیگنال نادرست (که توسط دایره مشخص شده است) قبل از یک سیگنال موثر (که با فلشهای سیاه مشخص شده است) وجود دارد که باعث شده بازار ریزش داشته باشد.
بیش خرید و بیش فروش
استراتژیهای معاملاتی فارکسی که تاکنون بررسی کردیم براساس الگوهای نموداری سطوح حمایت و مقاومت عمل میکردند. آخرین استراتژی ما رویکردی آمیخته با علم ریاضی دارد و از شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده میکند. وقتی شاخص قدرت نسبی بالای 70 درصد باشد، بیش خرید یا overbought را در بازار نشان میدهد. این روند ممکن است ادامه باشد و برای برخی تریدرها سیگنالی برای عقب نشینی بازار باشد.
بیش فروش یا oversold مربوط به زمانی است که شاخص قدرت نسبی به زیر 30 درصد برسد. تریدرها بازار را به دقت زیر نظر خواهند داشت و انتظار دارند که هر نقطه ضعفی از بین برود و بازار ریزش داشته باشد و از این ریزش به عنوان سیگنال خرید استفاده کنند.
در نمودار بالا برخی از سیگنالهای خرید و فروش ناشی از استراتژی بیش خرید و بیش فروش در نمودار روزانه جفت ارزEUR/USD را نشان میدهد.
جمع بندی
در این مقاله، 5 استراتژی محبوب فارکس بر اثر سطوح حمایت و مقاومت را بررسی کردیم. استراتژیهای معاملاتی، مبنای تجارت بازار فارکس را فراهم میکنند. پیروی از یک استراتژی کلی، به تعریف نوع ترید کمک میکند. برای توسعه یک استراتژی فارکس باید زمانی که دوست دارید معامله کنید و اندیکاتورهایی که بر آنها تسلط بیشتری دارید را انتخاب کنید. هنگامی که یک استراتژی را انتخاب کردید، میتوانید الگوهای موجود در بازار را شناسایی کرده و اثربخشی استراتژیهای خود را آزمایش کنید. دانش خود را در زمینه فارکس افزایش دهید، مقالات مختلف و استراتژیهای مختلف را در شرایطی بدون ریسک، مثل معاملات آزمایشی یا دمو، آزمایش کنید تا بهترین استراتژی را پیدا کنید.
معرفی استراتژی جامع معاملاتی فارکس
استراتژی جامع معاملاتی فارکس (Comprehensive Trading Strategy)
بسیاری از افراد در تحلیل تکنیکال استفاده از ابزار ها را به خوبی یاد گرفته اند و سپس به دنبال ساخت استراتژی رفته اند در حالی که هنوز 2 مسئله برای انها حل نشده باقی مانده است. اول نقاط ضعف هر یک از ابزارها را به درستی نمی شناسند و نمی دانند در چه شرایطی نمی شود به سیگنال های گرفته شده از فلان ابزار یا فلان تئوری اعتماد کرد. دوم آنکه نمی دانند هر یک از ابزارها یا تئوری های تحلیلی در کدام بخش از استراتژی شان باید جا داشته باشد. در واقع هنوز نمی دانند که هر ابزار دقیقا به چه دردی می خورد و چرا و چه زمان باید از آنها استفاده کنند.
امروز در این مقاله به شما Comprehensive Trading Strategy یا همان استراتژی جامع معاملاتی را آموزش میدهیم. این استراتژی را آقای مقراضی شخصا پایه نهادن و در معاملاتشان از آن استفاده می کنند و به دانشجوهایشان نیز تدریس می کنند. این مقاله را تا انتها بخوانید تا به خوبی درک کنید ایا هنوز می توان از اندیکاتورها در تحلیل استفاده کرد یا اندیکاتورها منسوخ شده اند؟
نقش پرایس اکشن در تحلیل چیست و آیا پرایس اکشن به تنهایی کافی هست؟ آموزش الیوت چقدر در تحلیل شما حیاتی هست و ایا فرقی می کند کدام مکتب الیوت را آموزش دیده باشید؟ شما تا پایان این مقاله جواب خیلی از سوالاتتان را خواهید گرفت و با استراتژی شخصی استاد مقراضی آشنا خواهید شد.
خب همانطور که می دانید ما از ابزار های مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده می کنیم. از تئوری امواج الیوت گرفته تا فیبوناچی اکسپنشن. از پرایس اکشن گرفته تا اسیلاتورهای مومنتومی و غیر مومنتومی. اینکه شما بدانید چه زمانی باید از فیبو اکسپنشن استفاده کنید و یا چه زمانی باید به الیوت نگاه کنید و مثلا دنبال "نقطه ورود گرفتن" از الیوت نباشید، خیلی در ساخت یک استراتژی جامع معاملاتی کمکتان می کند.
ساخت استراتژی مثل غذا پختن می ماند. شما باید بدانید چه چیزی را با چه چیزی ترکیب کنید و هر کدام را چه زمانی استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت در غذا بریزید تا یک غذای خوشمزه در بیاد.
کل پروسه ی ترید کردن 5 گام دارد .
گام اول : تشخیص روند اصلی بازار
گام اول این هست که بفهمیم روند اصلی بازار به کدام سمت است. حال ما برای فهمیدن همین موضوع که اکثریت بازار خریدار هستند یا فروشنده ، ابزار های مختلفی داریم.
یکی از ابزار ها استفاده از تئوری امواج میجر و اینترمدیت ها است . شما با استفاده از این تئوری می توانید روند اصلی بازار را بشناسید و متوجه شوید که آیا الان در یک روند پیشرو هستید یا بازار مشغول استراحت هست.
یکی دیگر از ابزارهایی که داریم استفاده از تئوری الیوت است. از الیوت نیز استفاده می کنیم تا بفهمیم کجای موج هستیم و روند غالب ما کدام سمت است. به عنوان مثال اگر در موج 3 صعودی هستیم، خیالمان راحت است که یک حرکت پرفشار صعودی داریم. اما اگر در انتهای موج 5 هستیم، متوجه می شویم که الان دیگر وقت خرید نیست و بعد از این بازار قرار است استراحت بکند.
گاها بعضی افراد به اشتباه با الیوت به دنبال نقطه ورود می گردن. نقطه ورود برای گام های بعدی است و در آن جا از ابزار های دیگری استفاده می کنیم.
برای فهم این موضوع که روند اصلی بازار به چه سمت است، از بحث فاندامنتال هم می توانیم استفاده کنیم.
مثلا هنگامی که بانک مرکزی آمریکا سیاست هایی را در پیش می گیرد که منجر به تضعیف دلار می شود، متوجه می شویم که روند غالب دلار نزولی است و کاملا حرکت اشتباهی است اگر در جفت ارزهایی که USD ارز پایه آن است خرید داشته باشیم.
در گام 1 همچنین قدرت ارزها را نیز بررسی می کنیم . قدرت ارزها به ما می گوید که به عنوان مثال EUR در حال ضعیف شدن و CAD در حال قوی شدن است . پس اگر این دو را کنار هم بگذاریم ، یک EURCAD نزولی خوب خواهیم داشت.
حال این قدرت ارزها رو به 2 شکل می توانیم بررسی کنیم. یکی از روش ها این است که از سایت هایی مثل FINVIZ استفاده کنیم که اسکنرهایی دارند و حرکت متقابل ارزها نسبت به همدیگر را رصد می کنند. راه دیگر این است که در پلتفرم هایی همانند تریدینگ ویو که شاخص ارزها را نشان می دهد ، نمودار هر شاخص ارز را جداگانه تحلیل کنیم.
به عنوان مثال در صورتی که شاخص USD ریزشی بود و شاخص CAD صعودی، روی جفت ارز USDCAD پوزیشن خرید نمی گیریم.
به طور خلاصه گام 1 تحلیل گری درست راجع به این است که روند کلی و غالب بازار به کدام سمت است و ابزار هایی که برای فهم آن استفاده می کنیم تئوری امواج الیوت ، تئوری میجر اینترمدیت، بحث فاندامنتال و بحث قدرت ارزها و تحلیل شاخص های ارزی است و نتیجه ای که از همه ی آن ها می گیریم این است که بازار در نهایت به کدام سمت حرکت خواهد کرد.
گام دوم : تشخیص نقاط حمایت و مقاومت
حالا جهت حرکت اصلی بازار را متوجه شدیم، بیاید بازار را همچون یک قطار در نظر بگیریم. ما در گام قبل فهمیدیم این قطار به کدام سمت می رود، حالا باید ایستگاه های آن را مشخص کنیم تا در ایستگاه مناسب سوار موج شویم و سود خوبی را کسب کنیم. احتمالا فهمیده اید یکی از اشتباهاتی که تازه واردها انجام می دهند این است که بدون در نظر گرفتن ایستگاهها سعی می کنند هر موقع که لپ تاپ شان را روشن کردند و نشستند پای بازار، حتما معامله ای انجام دهند. به این صورت آنها در زمانی که قطار در ایستگاه نیست قصد سوار شدن دارند و با اینکار فقط به خودشان آسیب می زنند و پول های زیادی را در بازار ضرر می کنند.
در تحلیل پرایس اکشن این ایستگاه ها را PRZ می نامند یا همان نقاط بازگشتی کلیدی. در تکنیکال کلاسیک و به زبان عامیانه نیز به آنها مناطق حمایتی مقاومتی می گویند.
مهم نیست چه اسمی روی آن بگذاریم، فقط باید توجه کنیم که وقتی بازار یک سطح مهم را از دست بدهد تا سطح بعدی حرکت می کند. همانند قطاری که وقتی از یک ایستگاه رد می شود تا ایستگاه بعدی حرکت می کند. و وظیفه ما تریدرها پیدا کردن این ایستگاه ها ( سطوح مهم و کلیدی) روی هر نمودار است. برای این کار از چندین ابزار می توانیم استفاده کنیم:
ابتدا به نمودار خالی نگاه میکنیم تا تشخیص بدهیم قیمت کجا ها برای چندین بار گیر کرده است. این منطقه های حمایت مقاومت و سطوحی که بازار به آنها واکنش نشان میدهد هم می توانند به صورت افقی باشند و هم می توانند به صورت خط روند یا حتی کانال باشند.
الگوهای کلاسیک مثل مثلث، هد اند شولدر و مستطیل هم در واقع همین مفهوم را بررسی می کنند. مثلا در الگوی مثلث افزایشی شما یک منطقه مقاومتی دارید که بازار بارها زیر آن نوسان می کند تا نهایتا می تواند خط بالای مثلث را بشکند و صعود کند. پس آن خط می تواند یکی از ایستگاههای ما باشد. اما ایستگاهها درجه اعتبار مختلفی دارند که جلوتر راجع به آنها صحبت میکنیم.
توجه کنید که در این مرحله هنوز از اندیکاتور و اسیلاتور استفاده نکرده ایم. گاها بعضی افراد به اشتباه تحلیل را کلا با اندیکاتور شروع می کنند.
استفاده از پیوت لاین ها هم در این مرحله به ما کمک شایانی می کنند.
میانگین های متحرک یا همان موینگ اوریج ها را که می شناسید؟ این ابزارها به شدت کاربردی هستند و یکی از کاربردهایشان همین است که در پیدا کردن مناطق PRZ به کمک ما می آیند.
انواع فیبوناچی ها نیز در این گام به کمک ما می آیند.
پس در گام 2 ما به بررسی پرایس اکشن و به مفهوم این که بازار چطور به مناطق حمایتی مقاومتی خودش واکنش نشان می دهد، می پردازیم و در عین حال از الگوهای کلاسیک، پیوت لاین ها، فیبوناچی ها و میانگین های متحرک استفاده می کنیم. ( البته استفاده از هر یک از این ابزارها قلق خاص خودش را دارد که در این مقاله نمی گنجند)
در پایان گام دو باید دقت کنیم که تعداد حمایت ها و مقاومت ها روی شکل زیاد هستند. پیوت ها هم همینطور و تازه ما کلی مووینگ اوریج های مختلف می توانیم رسم کنیم. پس باید بتوانیم مناطقی را که این ابزارها روی هم یا به شدت نزدیک هم می افتند را به عنوان مناطق با اعتبار بالا شناسایی کنیم و از ایستگاههای کوچک سر راه صرف نظر کنیم.
گام سوم : بررسی اعتبار نقاط حمایت و مقاومت
حالا که روند اصلی بازار را می دانیم و ایستگاه های مهم را نیز شناسایی کرده ایم، در گام 3 به دنبال موقعیت معاملاتی می گردیم. یادتان باشد موقعیت معاملاتی صرفا زمانی رخ می دهد که بازار به یکی از ایستگاه ها برسد. پس اگر قیمت بین دو ایستگاه یا سطوح حمایت مقاومتی باشد باید فعلا صبر کنیم.
در این گام لازم است به اسیلاتورها توجه کنیم . شاید شما هم شنیده باشید که بعضی از افراد ناشی می گویند اسیلاتورها قدیمی و منسوخ شده هستند، این مشکل را عموما کسانی دارند که نمی دانند جای صحیح استفاده از اسیلاتورها اینجاست. اگر زودتر در هر یک از گام های قبلی از اسیلاتورها استفاده کرده باشید صد در صد به خطا می روند اما حالا و در نقطه مناسب ما از آنها استفاده می کنیم تا انرژی بازار را بسنجیم. ما دنبال این هستیم که ببینیم آیا بازار که به این ایستگاه خاص رسیده، توانایی شکستن این منطقه و ادامه دادن مسیرش را دارد یا خیر. برای این منظور باید انرژی بازار را اندازه گیری کرد و چه ابزاری بهتر از اسیلاتورها. سیگنال هایی از جمله:
واگرایی ها
ورود به مناطق بیش خرید یا فروش
شکست خط سیگنال stochastic
شکسته شدن خط روند روی اسیلاتورها
اینها فقط نمونه هایی از سیگنال هایی هستند که شما می توانید به موقع از اسیلاتورها بگیرید تا به شما کمک کنند در درک بهتر اینکه آیا بازار به روند خودش ادامه خواهد داد یا از این ایستگاه برخواهد گشت. البته هم زمان با اندازه گیری انرژی بازار باید اعتبار منطقه مقاومتی پیش رو را هم در ذهن داشته باشید.
پس به طور خلاصه وقتی مناطق حمایت مقاومت را به درستی مشخص کردیم ، قیمت که به این مناطق می رسد برای این که بفهمیم ایا این منطقه شکسته می شود یا خیر ، نگاه به انرژی بازار و اعتبار آن منطقه مقاومتی می کنیم.
در این گام به شکل کندل ها هم نگاه می کنیم. بحث کندل شناسی ژاپنی دقیقا اینجا به کار می آید.
اجازه بدهید یک مثال بزنم تا تمام آن چیزی که توضیح دادیم را در کنار هم به کار ببریم. به عنوان مثال فرض کنید:
گام 1: از لحاظ تئوری های گام 1، متوجه میشویم هم اکنون در انتهای یک روند صعودی هستیم، گام 2: هم زمان می بینیم بازار نزدیک یک منطقه مقاومتی با اعتبار بالا که قبلا شناسایی کرده بودیم می شود.
گام 3: انرژی بازار را چک می کنیم و میبینیم که انرژی به شدت کاهش یافته و تازه یک کندل نزولی با سایه ی بزرگ ( engulfing نزولی) نیز شکل گرفته.
حالا به نظر شما با تمام این نشانه ها، ما باید آماده پوزیشن فروش بشویم یا موقعیت خرید؟
دقت کنید ما هرگز فقط بخاطر یه کندل engulfing نزولی یا فقط بخاطر یه واگرایی معامله نمی کنیم، بلکه زمانی این سیگنالها برایمان مهم می شود که اولا در منطقه درست با اعتبار بالا اتفاق بیوفتند و ثانیه هم پوشانی چندین سیگنال را با همدیگر مشاهده کنیم.
برای نقطه ورود دقیق می توانیم به یک تایم فریم پایین تر نیز برویم تا جزئیات بیشتری را ببینیم.
گام چهارم : مدیریت ریسک، کلید اصلی موفقیت در معامله گری
با برسی تمام موارد قبلی به گام 4 می رسیم. در این مرحله کلید اصلی موفقیت نهفته است و آن چیزی نیست جز مدیریک ریسک. باید حساب کنیم که استاپ لاس و تیک پرافیت را کجا می خواهیم قرار بدهیم که این خودش داستان مفصلی دارد. پیدا کردن جای مناسب برای حد ضرر خودش یک هنر است که مقاله جداگانه ای می طلبد.
بعد از پیدا کردن حد سود و حد ضرر، باید محاسبه کنیم که آیا نسبت 1:3 رعایت شده است؟ ( اگر شما یک تریدر حرفه ای هستید که درصد بالایی از معاملاتتان با سود بسته می شود می توانید نسبت ساده تری از 3:1 را انتخاب کنید ولی برای تازهکارها شدیدا توصیه می کنیم که به این نسبت پایبند باشند).
پس در این مرحله باید اول حساب کنیم که آیا استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت اصلا ارزش ریسک کردن دارد؟ سپس حجم معامله را در همین گام به دست می آوریم. برای محاسبه حجم معامله باید میزان ریسک معامله را دخیل کرد یعنی هرچه ریسک معامله بیشتر باشد، طبق فرمول، حجم معامله کاهش می یابد.
پس در گام 4 تمامی محاسبات مدیریت ریسک را انجام می دهیم و فقط درصورتی که نسبت ریسک به ریوارد و دیگر موارد به خوبی رعایت شده بودند وارد معامله می شویم. بعد از آن باید به مدیریت پوزیشن پرداخت، مدیریت استاپ لاس و جابجا کردن آن نیز از سایر موارد مهم در گام 4 هست.
گام پنجم: روانشناسی معاملات و مدیریت احساسات
فراموش نکنید برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق شما هم اکنون یک استراتژی خوب در اختیار دارید اما دو چیز را هرگز فراموش نکنید:
مدیریت احساسات و روانشناسی بخش بزرگی از معامله هستند که باید حتما با کمک استاد راهنمای خود کاملا به آنها مسلط شوید وگرنه اگر بخواهید احساساتی معامله کنید نهایتا ضرر بزرگی خواهید کرد.
توضیحات بالا اسلوب کلی این استراتژی هست و مسلما در عمل و اجرا ریزه کاری های بی شماری وجود دارند که هر یک از آنها می توانند روی درصد موفقیت یا عدم موفقیت شما به شدت تاثیر گذار باشند. پس توصیه ما این هست که حتما در کلاس های عملی شرکت کنید تا اساتید ما بتوانند تمرینات و تحلیل های شما را ببینند و به شما ایرادات ریز کارتان را بگویند. شاید ایرادی که به شما صدها یا حتی هزاران دلار ضرر بزند و ماهها طول بکشید تا شما کشفشان کنید، در یک یا دو ماه جلسه رفع اشکال توسط اساتید ما برطرف شوند و شما کلی پول و زمان جلو بیفتید.
برای شرکت در دوره کامل رسیدن به درآمد از بورس و یادگیری استراتژی فوق، روی دکمه زیر کلیک کنید.
ثبت نام دوره کامل رسیدن به درآمد در بورس
اگر فکر می کنید قبلا کامل آموزش دیده اید و الان فقط نیاز به چند جلسه رفع اشکال دارید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
ثبت نام کلاسهای رفع اشکال
پس به طور خلاصه در استراتژی جامع معاملاتی شما 4 مورد مهم را یاد میگیرید:
آموزش تحلیل تکنیکال کلاسیک، الگوها و اندیکاتورها
آموزش پرایس اکشن و کندل شناسی و روانشناسی بازار
آموزش تئوری الیوت به صورت کاربردی
آموزش الگوهای هارمونیک و نسبت های مهم فیبوناچی
مطالب دیگری هم هستند که به شدت به صحت تحلیل شما کمک می کنند که یاد خواهید گرفت، مثلا:
آموزش استفاده از چنگال اندروز و پیوت لاین ها
آموزش تکنیک های مدیریت ریسک
آموزش مدیریت پوزیشن، تعیین بهترین نقطه برای استاپ لاس و تیک پرافیت و جابجایی آنها
آموزش تحلیل زمانی، واگرایی زمانی و غیره
آموزش سرمایه گذاری ارزشی، فاندامنتال
استراتژی معاملاتی بین سطوح حمایت(Support) و مقاومت (Resistance)
سطوح حمایت و مقاومت سطوح قیمت افقی هستند که به طور معمول خطوط افزایش قیمتی را به سایر خطوط افزایش قیمت یا خطوط کاهشی را به خطوط کاهشی دیگر متصل می کنند ، و سطوح افقی را در نمودار قیمت تشکیل می دهند.
سطح حمایت یا مقاومت زمانی شکل می گیرد که عملکرد قیمت بازار معکوس شود و جهت را تغییر دهد و یک قله یا فرورفتگی (نقطه چرخشیswing point ) در بازار ایجاد کند. سطح پشتیبانی و مقاومت می تواند محدوده معاملات را مانند آنچه در نمودار زیر مشاهده می شود ، جدا کند و همچنین می تواند در بازارهای رونددار ( trending) به عنوان ریتریس مارکت ظاهر شود و نقاط چرخشی یا سوینگ (swing) را نشان دهد.
قیمت اغلب با این سطوح حمایت و مقاومت در ارتباط است ، به عبارت دیگر ، آنها تمایل دارند که شامل حرکت قیمت باشند ، البته تا زمانی که قیمت از میان آنها عبور کند.
در نمودار زیر نمونه ای از سطح حمایت و مقاومت حاوی قیمت در محدوده معاملات را مشاهده می کنیم. محدوده معاملاتی محدوده ای است که قیمت بین سطوح حمایت و مقاومت به صورت خطی موازی مانند نمونه ای که در زیر می بینیم قرار می گیرد (قیمت بین سطح حمایت و مقاومت در یک محدوده معاملاتی در نوسان است).
توجه داشته باشید که در نمودار زیر ، قیمت در نهایت شکسته و از محدوده معاملاتی خارج شده و از سطح مقاومت بالاتر رفته است ، سپس هنگامی که به پایین برگشت و سطح مقاومت قدیمی را آزمایش کرد ، پس از آن قیمت همان محدوده را حفظ کرد و به عنوان حمایت (support) عمل کرد …
مسیر اصلی دیگری که توسط سطوح حمایت و مقاومت در بازار ایجاد شده است موجب شکل دهی نقاط چرخشی در روند می شوند.
در یک روند بازار ، موجب ایجاد ریتریس در روند می شود و این ریتریسمنت (retracement) موجب ایجاد نقطه چرخشی (swing point) در بازار می شود ، که در روند صعودی مانند قله و در روند نزولی مانند یک فرورفتگی یا دره به نظر می رسد.
در روند صعودی ، قله های قدیمی تمایل دارند که پس از گذر شکسته شدن افزایشی قیمت ، به عنوان پشتیبانی (support) عمل کنند و سپس دوباره بازگردند و آن ها را آزمایش کنند. در روند نزولی ، برعکس است؛ پس از گذر شکسته شدن کاهشی قیمت از آنها ، فرورفتگی های قدیمی به عنوان مقاومت (resistance) عمل می کنند و برای تست آنها دوباره به عقب بر می گردند.
در اینجا مثالی نشان داده شده است که بازار نقاط چرخشی قبلی (پشتیبانی) را در روند نزولی آزمایش می کند ، توجه داشته باشید که با بازگشت بازار به منظور تست سطح پشتیبانی (support) قدیمی ، پس از آن ، سطح به عنوان مقاومت (resistance) جدید رفتار می کند و اغلب قیمت را حفظ می کند. این عاقلانه است که به محض بازگشت و تست نقاط چرخشی قبلی ، به دنبال یک نقطه ورود باشید (به سیگنال فروش پین بار (pin bar) در نمودار زیر دقت کنید) ، زیرا به احتمال زیاد در این سطوح ، روند از سر گرفته می شود و ریسک پایین / پاداش بالا احتمالی را ایجاد می کند :
نحوه معامله به سبک پرایس اکشن (price action) از طریق سیگنال های سطوح پشتیبانی (support) و مقاومت (resistance)
سطوح پشتیبانی و مقاومت “بهترین دوست” معامله گران یا تریدرهایی هستند که از شیوه ی معامله گری پرایس اکشن (price action) استفاده می کنند. هنگامی که یک سیگنال ورود پرایس اکشن در سطح کلیدی از پشتیبانی یا مقاومت تشکیل می شود ، به احتمال زیاد می تواند یک سناریوی ورودی مناسب باشد. سطح کلیدی به شما یک “مانع” می دهد تا ضرر خود را متوقف کنید و از آنجا که شانس زیادی برای تبدیل شدن به یک نقطه برگشت در بازار دارد ، معمولاً یک نسبت پاداش ریسک خوب در سطوح کلیدی پشتیبانی و مقاومت در بازار شکل می گیرد.
سیگنال ورودی پرایس اکشن ، مانند سیگنال پین بار (pin bar) یا موارد دیگر ، «تأییدیه ای» را در اختیار ما قرار می دهند که در واقع ممکن است قیمت از سطح کلیدی پشتیبانی یا مقاومت فاصله بگیرد.
در نمودار نمونه ی زیر ، ما یک سطح کلیدی از مقاومت و یک استراتژی جعلی (fakey ) نزولی را مشاهده می کنیم که در آن شکل گرفته است. از آنجا که این استراتژی جعلی نشان دهنده برگشت یا ریورسال (reversal) شدید و شکست اشتباه مقاومت کلیدی است ، احتمال زیادی وجود دارد که قیمت با توجه به سیگنال پایین بیاید …
نمودار بعدی نحوه معامله پرایس اکشن از طریق سطح پشتیبانی در روند صعودی را نشان می دهد. توجه داشته باشید که هنگامی که ما یک سیگنال خرید پین بار(pin bar) واضح به دست آوردیم ، در واقع دو سیگنال پین بار در این مورد ، روند صعودی آماده از سرگیری است و از سطح پشتیبانی کلیدی به میزان قابل توجهی بالاتر رفته است.
مثال نمودار بعدی به ما نشان می دهد که چگونه بعضی اوقات در بازارهای دارای روند ، یک سطح چرخشی قبلی به عنوان یک سطح پشتیبانی یا مقاومت جدید عمل می کند و سطح مناسبی را برای توجه ما به سیگنال های ورودی پرایس اکشن ایجاد می کند.
در این حالت ، روند در حال صعود است و چرخش افزایشی قبلی در روند صعودی سرانجام “پس از شکسته شدن قیمت بالاتر از آن” ، به سطح حمایت رسیده است. می توانیم ببینیم که وقتی برای بار دوم قیمت بازگشت تا دوباره آزمایش کند ، یک سیگنال پین بار(pin bar) ورودی خوب تشکیل داد تا بازار را تصاحب کند و دوباره از طریق یک سطح برخورد یا تلاقی در بازار مجدداً صعود کند.
سرانجام آخرین نمودار مورد نظر ما نمودار جالبی است. به چرخش کاهشی که در روند نزولی در سمت چپ نمودار رخ داده است توجه کنید. شما می توانید ببینید که چگونه این سطح تا ماه های بعد باقی مانده است ، حتی پس از تغییر روند از کاهش به افزایش. این سطح در ابتدا به عنوان سطح مقاومت عمل می کرد پس از آن که قیمت از طریق آن به سمت پایین شکسته شد ، اما به محض شکسته شدن سطح مقاومت ، ما یک شکل گیری صعودی داشتیم و پس از آن ، همان سطح به عنوان پشتیبانی عمل کرد ، و این همان جایی است که سیگنال کمبو پین بار (pin bar combo) جعلی را در نمودار زیر مشاهده می کنیم :
نکاتی درباره سطوح حمایت (Support) و مقاومت (Resistance)
خود را با تلاش برای ترسیم تمامی سطوح کوچک در نمودارها خسته نکنید. به دنبال یافتن سطح نمودارهای کلیدی روزانه ، همان طور که در مثال های بالا نشان دادیم باشید ، زیرا این ها مهم ترین موارد هستند.
خطوط افقی پشتیبانی یا مقاومتی که شما ترسیم می کنید ، همیشه به طور دقیق به بالا یا پایین بار ها یا میله هایی که با آن اتصال استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت دارند نمی رسند. اگر گاهی اوقات ، خطوط کمی پایین تر یا بالاتر از نقطه ی اصلی باشند اشکالی ندارد. نکته مهمی که باید بدانید این است که این یک علم دقیق نیست ، بلکه یک مهارت و یک هنر است که در طی آموزش ، تجربه و زمان می توانید در آن پیشرفت کنید.
وقتی در مورد یک سیگنال ورودی پرایس اکشن شک دارید ، از خود بپرسید که آیا این در سطح کلیدی پشتیبانی یا مقاومت است یا خیر. اگر در سطح کلیدی پشتیبانی یا مقاومت نباشد ، بهتر است از این سیگنال گذر کنید.
استراتژی معاملاتی قیمت مانند پین بار (pin bar) ، جعلی (fakey) یا استراتژی اینساید بار (inside bar ) ، در صورت ایجاد سطح حمایت یا مقاومت در بازار شانس بیشتری برای موفقیت ایجاد می کند.
حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال
توجه به خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار زیادی در بورس دارد. این خطوط ارائه دهنده نقاط اتصال مهمی هستند که در آنها نیروهای عرضه و تقاضا به هم میرسند. حمایت ها و مقاومت ها به دو دسته داینامیک (Dynamics) و استاتیک (Static) تقسیم می شوند که در این مقاله به توضیح آن ها خواهیم پرداخت.
محتوی این مقاله توسط گروه آموزش کالج تی بورس تهیه گردیده است و برای علاقه مندان به آموزش ارز دیجیتال ، پروتیم آکادمی آینده آنرا بازنویسی و بازنشر نموده است .
تاثیر عرضه و تقاضا بر شکل گیری مقاومت و حمایت
فرق چندانی نمی کند که تحلیلگری تازه کار یا حرفه ای در بورس باشید. تعیین سطوح حمایت و مقاومت جزو ابتدایی ترین و در عین حال مهم ترین مباحث تحلیل تکنیکال .technical analysis در دوره آموزش ارز دیجیتال است. در بازارهای اقتصادی و مالی ، قیمت ها توسط عرضه و تقاضا هدایت می شوند . عرضه با کاهش قیمت ها، فروشندگان و فروش هم ردیف است؛ تقاضا، با افزایش قیمت ها، خریداران و خرید هم ردیف است. هرگاه تقاضا افزایش یابد قیمت ها بالا می روند و هر گاه عرضه افزایش یابد قیمت ها پائین می آیند.
محدوده حمایتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که در آن خریدار به صورت پرقدرت ظاهر می شود و فروشنده نیز ضعیف می شود. در محدوده حمایت، تقاضا برای سهم افزایش می یابد و از کاهش بیشتر قیمت سهم جلوگیری می شود.
محدوده مقاومتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که برعکس محدوده ی حمایتی فروشنده به صورت پرقدرت ظاهر می شود و همگام با آن ضعف خریدار در سهم وجود دارد. اعتقاد براین است که در این هنگام به دلیل افزایش عرضه ها و عدم تقاضای قوی در بازار قیمت سهم کاهش می یابد و روند افزایش قیمت متوقف می شود. به طور کلی سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال دارای دو جنس استاتیک و داینامیک است.
حمایت و مقاومت استاتیک
به سطوحی گفته می شود که در هر شرایطی مقدار ریالی آن ثابت بوده و وابسته به زمان نیست به بیان دیگر سطوح استاتیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق افتاده اند و دارای سابقه تاریخی هستند.
ساده ترین حالت حمایت و مقاومت استاتیک، همان حالت افقی آنهاست که خط مقاومت مماس بر بالاترین قیمت کندل پیوت سقف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از صعودی به نزولی تغییر می کند) و خط حمایت مماس بر پایین ترین قیمت کندل پیوت کف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از نزولی به صعودی تغیییر می کند) است. لازم به ذکر است در رسم حمایت و مقاومت سایه ها (shadow) را نیز لحاظ می کنیم.
حمایت و مقاومت داینامیک
به سطوحی گفته می شود که در زمان های مختلف تغییر می کند. به بیان دیگر سطوح داینامیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق نیفتاده اند و دارای سابقه تاریخی نیستند پس باتوجه به شرایط مختلف مقدار ریالی آنها متفاوت است. به عنوان مثال تصویر زیر یک روند صعودی را نشان می دهد. که مقاومت ها در قالب کانال صعودی نمایش داده شده اند. مشاهده می شود این اعداد فقط یک بار تکرار شده اند به همین دلیل به این سطوح داینامیک می گویند.
حمایت داینامیک را نشان می دهد که در قالب یک کانال صعودی مشخص گردیده است. و تفاوت های حمایت داینامیک و استاتیک را بیشتر ملموس می کند.
طریقهی رسم مقاومت داینامیک به این شکل است. که سقف های قیمتی را به هم وصل می کنیم و برای رسم آن همین عمل را با متصل کردن کف های قیمتی انجام می دهیم. لازم به ذکر است حمایت های روند صعودی و مقاومت های روند نزولی از اعتبار کمتری برخوردارند.
تفاوت حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال
مقوله زمان در این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد. حمایت و مقاومت استاتیک ثابت بوده و در طول زمان همواره مقدار ثابتی است. اما حالت داینامیک آن با توجه به زمان و شرایط مختلف مقادیر متفاوتی را نشان میدهد. حمایت و مقاومت تاریخی و افقی از مصادیق استاتیک هستند. حمایت و مقاومت خطوط روند از نوع داینامیک هستند.
نتیجه گیری
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک جزء اساسی موفقیت در بازار سرمایه است. اگرچه گاهی اوقات تعیین خطوط دقیق حمایت و مقاومت مشکل است. اما با استفاده از آنها توانایی تحلیل و پیشبینی به شدت بهبود مییابد. اگر قیمت یک ارز دیجیتال به یک سطح مهم نزدیک شود. باید آنرا به عنوان یک هشدار برای تغییر روند تلقی نمود. شکسته شدن یک سطح حمایت و مقاومت نشانهی تغییر رابطهی بین عرضه و تقاضا است.
یکی از قویترین استراتژی های معاملاتی خرید. خرید در سطوح بالایی است. روشی که مورد استفاده و تاکید بزرگان بازار سرمایه همچون نیکلاس دارواس، ویلیام اونیل و… است. طبق این استراتژی هنگامی که سهم از گذشتهی قیمتی خود عبور میکند. میتوان صعودهای خوبی را برای سهم مورد نظر پیش بینی کرد. به عبارت دیگر عبور از خط مقاومت و غلبهی تقاضا بر عرضه در این نقطهی مهم، نوید آیندهای روشن خواهد بود.