پلن یا استراتژی معاملاتی

همان طور که آقای وارن بافت، اسطوره ی سرمایه گذاری آمریکایی نیز به آن اشاره می کند، استراتژی معاملاتی باید حتما به صورت دستنویس باشد و حتما در یک کاغذ 2*2 کوچک جا شود! این موضوع به این دلیل است که بازار های مالی به قدر کافی پیچیده هستند و ما اگر بخواهیم به دنبال یافتن پلن های معاملاتی پیچیده و فضایی باشیم، مطمئنا فعالیت در این محیط را فقط برای خودمان سخت تر و دشوار تر کرده ایم. وارن بافت
معرفی ستاپ های پرایس اکشن به روش لنس بگز
آموزش معاملهگری با پرایس اکشن گامی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای است. در این روش، ماهیت حقیقی بازار درک میشود و علت اصلی حرکات قیمت مشخص خواهد شد.
در این راستا آقای لنس بگز گامهایی را برای بررسی گذشته بازار تدوین نموده تا با شناسایی حرکات گذشته و رصد حرکات لحظهای شمعهای حاضر، نسبت به شناسایی وضعیت بازار اقدام نمائیم و پیشبینی برای روند آتی بازار داشته باشیم.
با این روش میتوان ستاپهای معاملاتی را برای حرکات قیمت پیدا و مدیریت نمود که شامل فرصتهای معاملاتی کمخطر و با احتمال بالا است. از انواع این ستاپهای معاملاتی میتوان به ستاپ تست حمایت و مقاومت، ستاپ شکست ناموفق و انواع مختلف ستاپ پولبک اشاره نمود.
واژههاي كليدي: پرایس اکشن، ستاپهای معاملاتی، تست، پولبک، شکست ناموفق.
1- مقدمه
به منظور بررسی ستاپهای پرایس اکشن، در ابتدا ضروری است ساختار بازار مشخص گردد. ساختار بازار با تعیین حمایتها و مقاومتها در تایم فریم معاملاتی و یک تایم فریم بالاتر (ساختار) به دست میآید و سپس روند در حال حرکت داخل ساختار ارزیابی و شناسایی میشود.
روندها در یک دستهبندی کلی به روندهای صعودی، نزولی و خنثی تقسیمبندی میشوند. با مشخص کردن روند داخل ساختار، میدان نبرد مشخص میشود. در ادامه با بررسی ضعف و قدرت روند موجود، جهت احتمالی روند آینده را بررسی میکنیم و دائما این ارزیابی در روند بازار ادامه خواهد داشت.
برای موفقیت دائم در معاملهگری ضروری است که درصد معاملات موفق افزایش یابد که برای این منظور ضروری است به هر یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال مسلط بود و مانند یک پازل از هر کدام آنها در زمان و موقعیت مناسب استفاده نمود.
2- فرصتهای معاملاتی
یکی از نکات مهم در پرایس اکشن این است که بازارها در واقع حرکت قیمت نیستند و این تصمیمات معاملهگران در فضای ترس و طمع است که قیمت را به حرکت در میآورد. برای این منظور باید همسو با معاملهگران موفق شد، معاملهگرانی که تصمیمات درست و به موقع اتخاذ میکنند. در یک زمان قابلیت تشخیص رفتار معاملهگران راحتتر خواهد بود و آن زمانی است که فشار و استرس ناشی از ضرر معاملات به وجود میآید.
لذا روش کسب سود مستمر و دائم، شناسایی محدودهها و زمانهایی است که معاملهگران برای رهایی از استرس، تصمیمات معاملاتی میگیرند. موقیتهایی که آنها متوجه میشوند اشتباه کرده و مجبور به خروج از معاملات میشوند. لذا فرصتهای اصلی در معامله در شرایط مخالف ضعف و شناسایی معاملهگران به دام افتاده به دست میآید.
هدف اصلی، معامله در جهت روند اصلی و مخالف ضعف در حرکات بازار است. استراتژی پرایس اکشن شناسایی روند ضعیف شده و معاملهگری در جهت عکس آن است.
3- ستاپهای معاملاتی لنس بگز
ستاپهای معاملاتی با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت و معاملهگران گرفتار به دست میآید. فرصتهای معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص میشوند.
در ادامه انواع این ستاپهای معاملاتی را معرفی میکنیم:
1- ستاپ تست حمایت و مقاومت
2- ستاپ شکست ناموفق
3- ستاپ پولبک بعد از شکست
4- ستاپ پولبک ساده در روند
5- ستاپ پولبک پیچیده در رون
4- ستاپ تست حمایت یا مقاومت (TST)
ستاپ حمایت و مقاومت در شرایطی ایجاد میشود که قیمت نمیتواند از محدوده حمایت و مقاومت عبور کند و این سطوح مهم حفظ میشوند. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومتهای تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد. در شکل 1 ستاپ تست حمایت یا مقاومت ارائه شده است.
در این ستاپ قیمت محدوده حمایت و مقاومت را تست میکند و حتی ممکن است اندکی به داخل آنها نفوذ نماید ولی از آن نمیتواند عبور کند.
معاملهگرانی که دیر هنگام وارد معامله شدهاند، با تست قیمت در محدوده مقاومت و یا حمایت، حد ضررهایشان فعال میشود و حرکت در جهت عکس را تقویت میکند.
شکل 1- ستاپ تست حمایت یا مقاومت
5- ستاپ شکست ناکام (ناموفق) (BOF)
در این ستاپ قیت یک سطح حمایت یا مقاومت را میشکند اما نمیتواند در موقعیت جدید تثبیت شود و مجدد به داخل محدوده فعلی باز میگردد.
شکل 2- ستاپ شکست ناموفق BOF
در شکل بالا مشاهده میشود که قیمت به محدوده حمایت و مقاومت نفوذ کرده و از آن عبور میکند، اما نمیتواند به صورت موفقیتآمیزی حرکت خود را ادامه دهد و مجدد به داخل محدوده باز میگردد. در این ستاپ تعدای از معاملهگران هنگام شکست قیمت وارد معامله شده، لیکن این بازار دارای توانایی کافی برای ادامه مسیر نمیباشد و برای ادامه مسیر در راه شکست ضعف نشان میدهد. عدم توانایی ادامه مسیر سبب میشود، معاملهگران ذکر شده به دام بیافتند و خروج آنها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد. هدف معاملاتی در این ستاپ ورود به بازار در هنگام بازگشت قیمت به محدوده حمایت و مقاومت است.
6- ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB)
در این ستاپ قیمت از یک محدوده حمایت و مقاومت عبور میکند، در سمت جدید قیمت پذیرش میشود و پولبک ضعیف در سطح جدید شکل میگیرد که نشان ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. در هر عبور قیمت از سطوح حمایت و مقاومت، حرکات قیمت را با دقت بررسی میکنیم تا نشانههای ضعف را مشاهده نمائیم. در صورت مشاهده ضعف در شکست به دنبال فرصت معاملاتی BOF خواهیم بود و در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB خواهیم بود. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپها میبایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود[10] خصوصا در محدوده قیمتهای عمدهفروشی LWP فراهم باشد.
در شکل 3 ستاپ پولبک بعد از شکست BPB ارائه شده است.
شکل 3- ستاپ پولبک بعد از شکست BPB
تعداد بسیاری از معاملهگران، همواره تمایل دارند در خلاف روند و ابتدای روندهای جدید وارد شوند اما زمانی که حمایت کافی از این معاملهگران صورت نگیرد، حرکت در مسیر پولبک با ضعف همراه خواهد بود و لذا فرصت معاملاتی BOF شکست خورده و فرصت معاملاتی BPB ایجاد خواهد شد.
7- ستاپ پولبک ساده در روند(BP)
این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبکهای ساده(اصلاح) در مسیر روند میباشد.
در یک دستهبندی کلی پولبکها به دو دسته تقسیم میشوند:
الف- پولبکهای ساده BP
ب- پولبکهای پیچیده که پولبک همراه با چند نوسان یا اصلاح زمانی طولانی مدت است.
زمانیکه انتظار ادامه روند کنونی بازار وجود دارد، میتوان با مشاهده ضعف در پولبکها و اصلاحهای موقت بازار به دنبال ستاپهای معاملاتی PB بود.
شکل 4- ستاپ پولبک ساده PB
مهمترین نکته تحلیل حرکات قیمتی و بازار این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت میکند. ما از این پولبکهای ضعیف برای یافتن معاملهگرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شدهاند و خروج آنها حرکت در مسر روند اصلی را تقویت میکند، استفاده میکنیم.
تحلیل کندل به کندل حرکات قیمت کمک میکند تا زمان پایان پولبکها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبکها را تقویت میکند، کف و سقف نوسان پیشین میباشد.
در شکل 5 اهمیت توجه به کف و سقف نوسانهای پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبکها را نمایان میکند، نشان داده شده است.
شکل 5- توجه به کف و سقف نوسانهای پیشین
8- ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)
این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبکهای پیچیده است که متشکل از چندین نوسان بوده و یا اصلاح زمانی و فرسایشی رخ میدهد. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده میتوان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB بود. وقوع PBهای ناموفق که هنوز قیمت در جهت روند حرکت نکرده، میتواند سبب فرصت CPB شود.
شکل 6- وقوع ستاپ معاملاتی اصلاحی با سه نوسان یا اصلاح زمانی
ستاپ CPB فرصتهای معاملاتی قویتر، مطمئنتر و با سود بیشتری نسبت به ستاپهای PB ایجاد مینماید.
9- نتیجهگیری
در این روش معاملاتی، نقاط قوت و ضعف بازار شناسایی شده و جهت احتمالی روند آینده بازار تعیین میشود. روند آتی بازار در مسیر قدرت و عکس مسیر ضعف آن حرکت میکند. روند در مسیری ادامه پیدا خواهد کرد که کمترین تنش و حداقل مقاومت برای آینده حرکتی آن وجود داشته باشد.
ستاپهای معاملاتی لنس بگز بر پایه همین الگو طراحی شده است. ارزیابی قدرت و ضعف در محدوده حمایتها و مقاومتها که گامهای اصلی حرکات قیمت را برای آینده شکل میدهد.
با شناسایی دقیق و به موقع هر یک از این حرکات میتوان معاملاتی با احتمال موفقیت بالا را طراحی نمود.
معامله گر فارکس یا قمار باز | 5 دلیل که ثابت میکند فارکس قمار نیست
پس از پلن یا استراتژی معاملاتی مدتی کار به عنوان معامله گر در فارکس ، چندین بار با یک سوال پرتکرار مواجه شدهام. “آیا معاملات فارکس دقیقاً مانند قمار نیست”؟ قبل از اینکه این سوال را کاملاً رد کنم و توضیح دهم که چرا آنها کاملاً متفاوت هستند، بگذارید ابتدا توضیح دهم که چه نکتهای در این سوال وجود دارد
تریدر فارکس یا قمار باز ؟
باید بگویم که هنگام باز کردن هر موقعیتی در فارکس، درصدی از قمار وجود دارد. هیچ متخصصی، صرف نظر از مدت زمانی که در حال معامله و تحلیل بازار فارکس هست، نمیتواند به طور کامل به شما بگوید که دلار آمریکا امروز بازار در چه جهتی حرکت خواهد کرد. ابزارهای زیادی وجود دارد که میتواند برای کمک به شما در تصمیم گیری علمیتر و منطقیتر مورد استفاده قرار گیرد، اما وقتی متخصصان فارکس به شما میگویند که این موارد را کشف کردهاند گول آنها را نخورید. در واقع، این یک منطق ریاضی ساده است. اگر آنها روزانه درآمد خوبی دارند، چرا آنها میلیاردر نیستند؟ اگر آنها واقعاً رمز حذف ریسک فارکس را میدانستند، وقت خود را برای تبدیل کردن شما به یک معامله گر فارکس تلف نمیکردند. حتی در معاملات آنها نیز، میزان مشخصی از قمار وجود دارد.
هیچ کس “راز فارکس” را نمیداند. میدانید چرا ؟ چون چنین چیزی وجود ندارد. شما میتوانید با تمام اندیکاتورهای تکنیکال آشنا شوید، از شب تا صبح تجزیه و تحلیل فاندامنتال را مطالعه کنید، ولی هنوز هم میزانی ریسک هنگام معاملات فارکس شما وجود دارد و هنوز هم با میزان مشخصی از قمار مواجه خواهید شد.
با این وجود، یک قمارباز به جز مواقعی که کارتهای خود و حریفش را بشمارد یا ترفند دیگری برای افزایش شانس به نفع خود بکار ببرد، قبول دارد که شانس پیروزی یا مشخص نمیباشد یا کمی به نفع حریف میباشد. از طرف دیگر، یک معاملهگر فارکس تقریباً همیشه سعی دارد از نوعی استراتژی استفاده کند تا شانس پیروزی خود را افزایش دهد . یک معاملهگر فارکس هرگز نمیداند معاملهای که در حال حاضر انجام میدهد سود ده خواهد بود یا نه، اما به هر دلیلی انتظار دارد که با گذشت زمان تعداد زیادی از معاملاتش به طور کلی سودآور باشد. این تفاوت اساسی بین معاملات فارکس و قمار است، البته به استثنای آن معاملهگران کمیاب فارکس که به طور تصادفی فقط برای سرگرمی خود معامله میکنند و قبول دارند که قمار میکنند.
درصد بسیار زیادی از معاملهگران فارکس (در حدود 72٪ از معامله گران خرد که توسط کارگزاران فارکس در اتحادیه اروپا گزارش شده است) در نهایت میزان ضررهایشان بیش از میزان سودهایشان است، نه به این دلیل که آنها قمار میکنند، بلکه به دلیل اینکه اطلاعات کافی در مورد اینکه چگونه صبر کنند تا شانس پیروزی در معاملات به نفع آنها باشد را ندارند. دقیقا به همین دلیل، بسیار مهم است که هنگام افتتاح اولین حساب معاملاتی فارکس باید حساب دمو باز کنید و یا فقط از پولی استفاده کنید که توانایی از دست دادن آن را دارید. آن را پول تعطیلات بنامید و آن را برای حساب فارکس خود تعیین کنید و با این واقعیت روبرو شوید که ممکن است آن را از دست بدهید.
اگر هنوز در حال خواندن این مطلب هستید، میدانید که اگر چه ریسک زیادی در فارکس وجود دارد، پتانسیل سود دهی زیادی هم وجود دارد که نمیتوانید از آن چشم پوشی کنید. پتانسیل کسب درآمد در معاملات فارکس مانند سایر بازارهای جهانی تقریباً بیپایان است. با اینکه مقایسه قمار با معاملات فارکس کاملا بیاساس نیست، اما همچنان نادرست است. در زیر لیستی از پنج ویژگی که این دو شغل را از یکدیگر متمایز میکند آورده شده است.
حجم معاملات در بازار فارکس
قبل از اینکه وارد مسایل اخلاقی، مسائل حقوقی و مشروعیت شویم، بگذارید ابتدا روی انگیزه افراد از قماربازی یا معاملات فارکس بپردازیم. طبیعتا این انگیزه کسب درآمد است. مطلقا هیچ مقایسهای بین مقدار پولی که روزانه در بازار فارکس معامله میشود با فضای قماربازی وجود ندارد. در پلن یا استراتژی معاملاتی واقع، من هیچ فعالیتی را نمیشناسم (ممکن است چند مورد استثنا هم وجود داشته باشد) که روزانه پول زیادی را اداره کنند. بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، روزانه بیش از 6 تریلیون دلار در بازار فارکس معامله میشود. من نمیتوانم آمار دقیقی از میزان پول روزانه که در کازینوها جابجا میشود پیدا کنم، اما مطمئن هستم که این اعداد قابل مقایسه با یکدیگر نیستند.
بازیگران بازار فارکس
بازار فارکس توسط بزرگترین و مهمترین موسسات مالی جهان پشتیبانی میشود. درست است که معامله گران با بانکها معامله نمیکنند، بلکه در بازار خرده فروشی معامله میکنند، با این وجود، همین واقعیت که بازار توسط چنین سازمانی پشتیبانی میشود، از مشروعیت بسیار بالاتری نسبت به دنیای قمار برخوردار است. در حالی که قمار در جبهه حقوقی همیشه با چالش روبرو است، فارکس مانند سایر بازارها از جمله سهام یا کامودیتیها مشروع است. بنابراین، اگر شما علاقهمند هستید که پولی که با سختی به دست آوردهاید را مصرف کنید و روی آن ریسک کنید، آیا بهتر نیست مکانی را انتخاب کنید که میدانید قانون و اخلاق در جبهه شماست؟
فارکس شانسی نیست
با اینکه عامل ریسک در معاملات فارکس وجود دارد، هنگام باز کردن موقعیت شما کاملا هم در تاریکی محض نیستید. دوره های آموزشی مختلفی وجود دارد که وقت و منابع زیادی را صرف تلاش برای از بین بردن هرچه بیشتر این خطر میکنند. فارغ از اینکه معتقد به تجزیه و تحلیل تکنیکال باشید و جمله معروف “روند دوست شماست” را سرلوحه خود قرار داده باشید یا اینکه به صورت جدی به اخبار فارکس توجه کنید و با اعتقاد به رویکرد فاندامنتال معامله کنید، فارکس شانس نیست. شما میتوانید روزها قبل از آغاز معامله، بازار فارکس را مشاهده و تجزیه و تحلیل کنید و همچنین ارز مورد نظر برای خرید را کاملاً زیر نظر داشته باشید و فقط در این صورت، براساس مطالعات خود، معامله کنید. من کاملاً مطمئن هستم که چنین ابزاری در دنیای قمار وجود ندارد، همین موضوع سرمایه شما را در دست شانس یا سرنوشت قرار میدهد. در هر صورت من نمیخواهم پولی را که به سختی به دست آوردهام به دستان شانس بسپارم. شما چطور؟
خداحافظی با احساسات
همانطور که همه ما میدانیم یکی از مسائل اصلی در مورد قمار این است که باعث اعتیاد میشود. اگر یک ثانیه به این موضوع فکر کنیم، خواهیم فهمید که دلیل این امر این است که افراد اجازه میدهند احساساتشان کنترل آنها را در دست بگیرد. مردم قدم در کازینوها میگذارند و چیزی جز تمایل به درآمدزایی ندارند. هنگامی که آنها نمیتوانند این خواسته را برآورده کنند، دوباره تلاش میکنند و طولی نمیکشد که همه پول خود را از دست میدهند. که این امر معمولاً آنها را به قماربیشتر و اغلب جسورانهتر میکشاند. البته این موضوع در معاملات فارکس هم یک مشکل بزرگ است. از طرف دیگر، اولین قانونی که هر معاملهگر میداند این است که احساسات خود را از معامله خارج کند و هدفمند و علمی معامله کند. اهداف معاملاتی خود را تعیین کنید و به آنها پایبند باشد. این کار کمک میکند تا در هنگام ضرر کردن از معاملات بیش اندازه پرهیز کنید، همینطور اجازه نمیدهد تا حرص و طمع شما را در هنگام سودآوری تسخیر کند. با این حال، سوال واضح این است که “آیا واقعاً میتوان احساسات خود را از معاملات خارج کنیم؟ ” همین موضوع باعث تاکید من بر مطلب بعدی هست: از استراتژیهای معاملاتی استفاده کنید.
داشتن استراتژی معاملاتی
درصد بسیار بالایی از معاملهگران در نهایت متضرر میشوند و اگر از من سوال کنید که چرا این اتفاق میفتد، من به شما میگویم به این دلیل است که معاملات آنها کورکورانه و بدون استراتژی میباشد. این بزرگترین اشتباهی است که یک معاملهگر میتواند مرتکب شود. قبل از اینکه یک سنت معامله کنید، باید در مورد اهداف و محدودیتهای معاملاتی خود تصمیم جدی بگیرید. هنگامی که این تصمیمات را گرفتید، باید آنها را با استفاده از بستر معاملاتی خود اجرا کنید. از حد ضرر استفاده کنید تا جلوی احساسات و صدای درونی خود را بگیرید. زیرا این صدا مدام به شما میگوید در موقعیت متضرر شده باقی بمانید زیرا در نهایت قیمت باید به نقطه ی ورود برگردد. از حد سود استفاده کنید تا مانع از این شود که حرص و طمع که جزیی از طبیعت انسان است، به شما بگوید از موقعیت سودده خود خارج نشوید زیرا افزایش ارزش پول شما همچنان ادامه خواهد یافت. ضررهای خود را متوقف کنید. سود خود را بر اساس استراتژیهای معاملاتی برداشت کنید نه احساسات ضعیف انسانی.
شما معامله گر هستید یا قمار باز ؟
برای اینکه متوجه شوید آیا شما در بازار فارکس معامله میکنید یا قمار ، این سوالات را از خود بپرسید:
- آیا شما یک استراتژی معاملاتی دارید که با دلیل ادعا میکنید در بازار به شما برتری زیادی میدهد؟
- آیا شما بیش از 2٪ از حساب خود را در یک معامله به خطر میاندازید؟
- آیا با پولی معامله میکنید که توانایی از دست دادن آن را ندارید؟
- آیا شما به امید معاملات بزرگتر بعدی موقعیتهای در زیان خود را تحمل میکنید؟
اگر جواب شما به سوالات بالا بله میباشد، به احتمال خیلی زیاد شما در مقایسه با متخصصانی که با احتیاط بیشتری به معاملات خود میپردازند در بازار فارکس قمار میکنید.
قماربازان کاری را که انجام میدهند به عنوان یک تجارت نمیدانند. در عوض، آنها با تعصبی خطرناک به سمت فارکس میروند. اما اینجا دقیقاً جایی است که معاملهگری فارکس میتواند با قمار متفاوت باشد. معاملهگران میتوانند از روش اثبات شدهای مانند معاملات پرایس اکشن استفاده کنند تا در بازار در مقایسه با معاملهگران آماتور برتری نسبی کسب کنند.
بیشتر قماربازها بر اساس امید عمل میکنند. به امید پیروزی بعدی و امیدواری اینکه بتوانند ضررهایی را که متحمل شدهاند را جبران کنند. وقتی معاملهگران فارکس بر اساس امید معامله کنند ناخودآگاه به وادی خطرناکی قدم میگذارند.
تغییر را آغاز کنید
درک اینکه شما مثل یک قمارباز معامله میکنید موضوع دردناکی است، اما با شروع اصلاح رفتار خود مانند همان کارهایی که در تجارت یا شغل خود انجام میدهید، میتوانید بر آن غلبه کنید. همه مشاغل دارای یک طرح تجاری مشخص هستند و تجارت شما نیز نباید تفاوتی داشته باشد. برنامه کاری شما باید شامل عناصر زیر باشد:
- درک اینکه شما به چه میزان باید در هر معامله ریسک کنید
- قوانین ورود و خروج از موقعیتها
- قوانین مدیریت موقعیتهای باز
- زمانهایی که باید بازار را رصد کنید
واقعبین بودن در مورد آنچه میتواند از برنامه معاملاتی شما حاصل شود ضروری است. معاملهگری در بازار فارکس میتواند به طور مداوم برای شما درآمدزایی داشته باشد. اما اگر در حال باز کردن یک حساب 1000 دلاری هستید، بعید است که در آینده نزدیک یک میلیون دلار درآمد کسب کنید و کار خود را ترک کنید.
علاوه بر این، هر شغلی باید سابقه پول بدست آمده و از دست رفته را داشته باشد. شغل شما نیز باید دارای چنین کتاب یا دفترچه یادداشتی باشد. شما باید در دفتر یادداشت خودکلیه موارد مانند معاملات انجام شده و نتایج از جمله سود و زیان و نحوه مدیریت موقعیت را ذخیره کنید.
مثل یک حرفه ای عمل کنید
معاملهگران حرفهای بازارها را به عنوان یک بازی یا مکانی برای پذیرش ریسکهای بزرگ نمیدانند. معامله گران حرفهای میدانند که معاملات فارکس تماماً مربوط به مدیریت ریسک است. شروع به ساخت ذهنیت درست از بازار کنید و در مدیریت ریسک خود حرفهای شوید. استفاده از اهرم های بالا در معاملاتی که ریسک بالایی به شما تحمیل میکنند و میتواند حساب شما را از بین ببرند را متوقف کنید. در عوض بر روی تکنیکهای مدیریت سرمایه و این موضوع تمرکز کنید که چگونه میتوانید نقاط ضعف خود را پوشش دهید در حالی که از پتانسیلهای خود به نحو احسن استفاده میکنید.
سخن آخر
درست است که بیشتر معامله گران خرد فارکس به مرور زمان ضرر میکنند. با این حال، اقلیت قابل توجهی وجود دارد که با گذشت زمان درآمد کسب میکنند. هیچ قماربازی وجود ندارد که در درازمدت درآمد کسب کند، به استثنای بازیکنان حرفهای پوکر. اینها در واقع قمارباز نیستند زیرا آنها کارت میشمارند و از استراتژیهای مدیریت سرمایه مبتنی بر مدلهای ریاضی استفاده میکنند، همان روشی که معاملهگران حرفهای فارکس انجام میدهند. معامله گران حرفهای فارکس هستند که سالانه در طول سال درآمد کسب میکنند، اما هیچ بازیکن حرفهای دستگاه اسلاتی را نمیتوانید پیدا کنید که بتواند همان کار را انجام دهد.
نکته کلیدی در جلوگیری از تبدیل شدن به یک قمارباز فارکس، مطالعه استراتژیهای مختلف معاملاتی، آزمایش مجدد آنها در طول چندین سال دادههای تاریخی قیمت و یادگیری اینکه چه چیزی مفید است و چه چیزی مفید نیست و تلاش برای درک دلیل آن میباشد.
نظم و انضباط در معامله گری تنها راه سودآوری در بازارهای مالی
اگر در حال خواندن این مطلب هستید. و در ارتباط با آن عنوان هایی را در مرورگر خود سرچ کرده اید، مطمئنا با بازار های مالی آشنایی دارید. و به دنبال آن هستید که در هنگام معامله گری، نظم و انضباط داشته باشید. بازار بورس، بازار ارز های دیجیتال، بازار آتی کالا و یا بازار پلن یا استراتژی معاملاتی فارکس، از جمله ی این مارکت های مالی محبوب و البته فوق العاده تخصصی هستند.
برای مثال شاید شما هم در میان خانواده ی خودتان فردی را بشناسید که در یک یا چند مورد از این بازار های مالی فعالیت دارد. البته باید ذکر کنیم که این مارکت ها امروزه به صورت فوق العاده فراگیر تری در میان مردم جای گرفته اند. و به احتمال زیاد خود شما هم در یک یا چند مورد از این بازار ها فعالیت دارید. اما آن چه که اغلب در میان مردم رواج بیشتری دارد، دید نادرست به این مارکت ها می باشد. مثلا افرادی که آماتور هستند و تجربه ی زیادی در حیطه ی معامله گری و ترید کردن ندارند، گمان می کنند که هرکسی که بتواند وارد این عرصه بشود، مسلما به درآمد بسیار خوب و بی نظیری می رسد. و بدون شک پس از چند سال فعالیت، حتما به یک میلیاردر تبدیل خواهد شد.
واقعیت دنیای معامله گری چیست؟
اما باید بیان کنیم که متاسفانه و یا شاید خوشبختانه، این موضوع حقیقت ندارد. و لزوما هر کسی که وارد این بازار های مالی بشود، بعد از مدتی به یک معامله گر و یا تریدر خوبی تبدیل نخواهد شد. تا به حال کتاب های بسیار بسیار زیادی در ارتباط با این زمینه، یعنی موانع کسب سود و عوامل ایجاد ضرر در صورت حساب های معاملاتی تریدر ها نوشته شده است. علاوه بر این کتاب ها، سمینار های بسیار مختلف و گوناگونی نیز توسط افراد خبره ی این حوزه برگزار شده تا دید معامله گران را نسبت به ذهنیت اشتباهی که از ترید داشتند تغییر دهند.
اگر بخواهیم تنها دلیل ایجاد ضرر در این بازار را برای شما بیان کنیم، و بیان کنیم که چرا در این بازی طاقت فرسا بر طبق آمار رسمی، تنها 2 درصد معامله گران برنده می شوند و همه ی 98 درصد دیگر در این بازی از بین می روند. می توانیم بگوییم که اصلی ترین منشا این اتفاق به مبحث نظم و انضباط در معامله گری مربوط می شود. ما امروز قصد داریم به بررسی مفهوم نظم در ترید بپردازیم و آن را برای شما شرح دهیم. به یاد داشته باشید که خواندن کتاب های تحلیل تکنیکال بازار های مالی و انواع روش های کسب سود از این بازار، تنها 30 درصد معامله گری را تشکیل می دهند و بخش اعظم باقی آن، توسط روان شناسی بازار و مفهوم نظم و انضباط در معامله گری تشکیل داده می شود.
نظم در معامله گری به چه معناست؟
شاید بهتر باشد که برای بیان چیستی مفهوم نظم در بازار های مالی و دنیای معامله گری، ابتدا بی نظمی در این بازار را شرح دهیم. تا به حال در زندگی روزمره برای همه ی ما پیش آمده است که انجام کاری را بار ها و بار ها به تعویق انداخته ایم و هر بار برای انجام ندادن وظیفه یا کاری که به ما محول شده بوده است، به دنبال آوردن بهانه برای خود و اطرافیانمان بوده ایم.
بدون شک و تا حد بسیار دقیقی می توان گفت که بی نظمی های معامله گری نیز اصالتا از بی نظمی های زندگی روزمره ی ما منتج می شوند. برای مثال یکی از مهم ترین دلایلی که باعث بستن پوزیشن های درون سود معامله گران می شود، صبر بسیار کم و دست پاچه شدن در هنگام ترید است. به عنوان نمونه برای همه ی ما پیش آمده است که مثلا در خیابان و پشت فرمان ماشین بوده ایم و به دلیل عدم تمرکز کافی بر روی رانندگی، گاهی کنترل خود را از دست داده ایم و دچار دست پاچگی شده ایم! این مورد خود می تواند خودش باعث مهم ترین دلایل بی نظمی تریدر ها در بازار های مالی بشود.
پس با این تفاسیر می توان نظم در بازار های مالی را در چند خط به صورت زیر تعریف کرد:
“مفهوم نظم و انضباط در هر بازار مالی مانند بازار بورس ایران، بازار فارکس و یا حتی بازار ارز های دیجیتال را می توان رفتار درست معامله گر در تمام وضعیت های ترید و یا فراغت از ترید دانست. به این صورت که چه در هنگامی که تریدر پشت مانیتور خود در حال ترید کردن است و یا چه در زمانی که ترید باز ندارد و در حال تماشا کردن یا Watch کردن بازار است، باید از اصولی مرتبط به هم و منسجم برای کار خود پیروی کند. این اصول همگی به او کمک می کنند تا بدون وحشت (Panic)، به گذراندن وقت در بازار بپردازد و با استراتژی مختص خودش، نسبت های ریسک به ریوارد خوبی را پیدا و پوزیشن های معاملاتی خوبی را برای خودش باز کند.”
چه مواردی نظم در معامله گری را مختل می کنند؟
به طور کلی می توان گفت هر آن چه که باعث از بین رفتن نظم یک معامله گر، در هنگام فعالیت در بازار و یا حتی اوقات خارج از آن می شود، عواملی مانند: ترس از دست دادن موقعیت های معاملاتی، ترس جا ماندن از بقیه ی معامله گران و از روند های رالی قدرتمند، پایبند نبودن به سیستم معاملاتی خود (استراتژی شخصی)، یاد نداشتن موقعیت های معاملاتی گذشته ی خود و… می باشند.
افراد بزرگی در حیطه ی معامله گری در بازار های مالی دنیا مانند مارک داگلاس، که اتفاقا نویسنده ی کتاب هایی مانند “معامله گر منضبط” و دیگر کتاب ها نیز هستند، همیشه به این موضوع اشاره می کنند که تریدر باید در زمان معامله، خود را به صورت یک ربات فرض کند و از خوشحال شدن از ایجاد سود و یا ناراحت شدن هنگام بستن پوزیشن معاملاتی با زیان، خودداری کند.
این موضوع شاید به دلیل این که ما انسان های توانایی کنار گذاری کامل احساسات خود را نداریم، تا حدی نادرست و غلط باشد. اما تا حد زیادی نیز قضیه ی مهم و معتبری است. به عبارت دیگر یکی از مهم ترین دلایلی که نظم معامله گر و انضباط کاری او را در هنگام ترید و معامله خدشه دار می کند، این موضوع است که معامله گر احساسی رفتار می کند، و بدتر از آن نیز این است او بر طبق احساسات خود و نه بر طبق دلایل منطقی موجود در استراتژی شخصی خودش تصمیم می گیرد.
پس می توان نتیجه گرفت برای پایبند بودن به استراتژی معاملاتی و رفتار کردن در چارچوب های موجود برای خود (Line Walking)، باید احساسات خود در هنگام ترید را تا حد زیادی سرکوب کنیم و به آن ها اجازه ندهیم تا بتوانند بر مغز و یا قدرت انتخاب و تصمیم گیری ما مسلط شوند.
مهم ترین عامل ایجاد انضباط در میان معامله گران چیست؟
همان طور که از ابتدای این مقاله تا به حال بار ها به آن نیز اشاره کرده ایم، داشتن یک استراتژی مختص خود و نه کپی برداری شده از دیگران و یا وبسایت های گوناگون، و پیروی بر اساس آن، می تواند تا حد زیادی از ما یک تریدر منضبط بسازد؛ البته قبل از اینکه بخواهیم به وسیله ی قوانین موجود در استراتژی و پلن معاملاتی خود، به کار خودمان نظم بدهیم، باید دقت کنیم که در ابتدا اصلا چه تعریفی از یک استراتژی درست داریم؟
چند خط بالاتر اشاره کردیم که قبل از پیروی کردن بر اساس استراتژی، باید توجه داشته باشیم که این پلن معاملاتی، باید نتیجه ی ترید های ما بر روی حساب های دمو (آزمایشی) و به مدت 6 ماه الی یک سال باشد. اگر بخواهیم از استراتژی کسی پیروی کنیم، این موضوع مطمئنا نمی تواند نظم در ما را هنگام فعالیت در بازار افزایش دهد. چون به دلایل مختلف، ما با این استراتژی احساس صمیمت و اعتماد نمی کنیم و چون مدام به این موضوع فکر می کنیم که این پلن برای دوستمان یا یک وبسایت است، مسلما اعتمادی هم نیز به آن نخواهیم داشت.
همان طور که آقای وارن بافت، اسطوره ی سرمایه گذاری آمریکایی نیز به آن اشاره می کند، استراتژی معاملاتی باید حتما به صورت دستنویس باشد و حتما در یک کاغذ 2*2 کوچک جا شود! این موضوع به این دلیل است که بازار های مالی به قدر کافی پیچیده هستند و ما اگر بخواهیم به دنبال یافتن پلن های معاملاتی پیچیده و فضایی باشیم، مطمئنا فعالیت در این محیط را فقط برای خودمان سخت تر و دشوار تر کرده ایم.
وارن بافت
سخن آخر در مورد نظم و انضباط در معامله گری:
فعالیت در بازار های مالی و کسب سود های ریالی و دلاری، می تواند برای هر کسی لذت بخش باشد. اما نکته ای که کمتر به آن توجه شده است، این موضوع است که این تنها بخشی از ماجراست و روی دیگر ترید کردن، کسب ضرر های بزرگ و کوچک نیز هست. مهم ترین و البته اصلی ترین هدفی که یک تریدر می تواند برای خودش در نظر بگیرد، داشتن برآیند مثبت در معاملات است؛ این موضوع به منزله ی آن است که داشتن موقعیت های با ضرر، بخشی از ترید هستند و غیر ممکن است بتوانیم معامله گری را پیدا کنیم که تمامی موقعیت های خود را با سود ببندد.
بنابر این ما تنها باید سعی کنیم برآیند مثبتی در حساب خود داشته باشیم. به طوری که سود های حاصل شده، از مقدار ضرر ها بیشتر باشند. از نظر بسیاری از تریدر های بزرگ دنیا، داشتن یک پلن معاملاتی که بتواند تا 55 الی 60 درصد مواقع را درست پیش بینی کند، یک مزیت بزرگ برای تریدر محسوب می شود و او در زمره ی معامله گران موفق قرار می گیرد. رسیدن به یک استراتژی دقیق و حساب شده نیز جز با داشتن نظم و انضباط در این بازار حاصل نمی شود! پس به شما توصیه می کنیم قبل از آن که بخواهید در حوزه ی معامله گری جلوتر بروید و پیش روی کنید، سعی کنید تا فرد منظمی در این حیطه باشید.
آموزش مدیریت سرمایه
برای ورود به بازار سرمایه فقط داشتن پول و دانش تکنیکال کافی نیست، همونطور که میدونید باید بتونید از پولتون پول بسازید و اگر دانش کافی در این زمینه نداشته باشید به طور حتم همه سرمایه خودتون رو از دست میدین. برای این که بتونید در بازار سود خوبی برداشت کنید ۳ مورد زیر رو باید بتونید درک کنید و بکار بگیرید:
هر کدوم از این ۳ مورد رو رعایت نکنیم مطمئنا ضررهای زیادی رو به سرمایمون وارد میکنیم. پس واقعا دونستن هر کدوم از این موارد رو برای شمایی که میخواین وارد این حرفه بشین ضروری میدونم.
آنچه در این مقاله میخوانید :
طراحی سیستم مدیریت سرمایه
شاید خیلیا فکر کنن دانش تحلیل تکنیکال برای کسب سود از این بازار کافی باشه اما اگر نتونین سرمایتون رو مدیریت کنین و ندونین چقدر از سرمایتون رو وارد معامله کنین بازم اشتباه بزرگی کردین و همینطور روانشناسی بازار که البته و خوشبختانه برای این مورد میتونید از اندیکاتورها و سایتهای زیادی کمک بگیرید.
اصلیترین هدف مدیریت سرمایه کم کردن ضرر و افزایش سود هست. یعنی بتونیم در معاملات اشتباه ضرر کمتر و در معاملات درست سود زیادی داشته باشیم. با داشتن مدیریت درست روی سرمایه خودمون نه تنها سرمایمون رو حفظ میکنیم بلکه سودهای خوبی میتونیم بدست بیاریم. ولی اینو یادتون باشه که اولویت حفظ سرمایست.
برای داشتن مدیریت درست سرمایه، یک سری قوانین رو باید رعایت کنیم:
- ضرر هامون رو محدود کنیم.
- حجم معاملات رو معقول و استاندارد انتخاب کنیم.
- نسبت سود به ضرر رو حتما رعایت کنیم.
- به حجم معامله موقعی که تو ضرر هست اضافه نکنیم.
- حد ضرر رو قبل از باز کردن معامله مشخص کنیم.
- حد ضرر روزانه، هفتگی و ماهانه رو برای خودمون مشخص کنیم.
حالا با توجه به نکات بالا باید یک سیستم مدیریتی خوب برای سرمایمون طراحی کنیم. و فقط بهش به جنبه تئوری نگاه نکنیم چون داشتن یک سیستم مدیریت سرمایه برای یک تریدر موفق واجب و ضروری هست.
اندرو بیلی، رئیس بانک مرکزی انگلیس اظهار داشت: «فقط در صورتی رمزارز خریداری کنید که آماده از دست دادن تمام پول خود باشید.»
برای طراحی این سیستم موارد زیر رو باید لحاظ کنیم:
- استراتژی ورود به معامله
- استراتژی تعیین حد ضرر اولیه
- مشخص کردن حجم معامله
- مشخص کردن معاملههای دو یا چند قسمتی
- استراتژی خروج از معامله
- رعایت نسبت سود به ضرر
- استراتژی جابجایی حد ضرر
- استراتژی سیستم هرمی
در ادامه هر کدام از موارد را بررسی خواهیم کرد:
استراتژی ورود به معامله
قبل از این که معامله رو باز کنیم حتما باید بدونیم چرا و با چه قیمتی میخوایم وارد معامله بشیم. یعنی باید استراتژی داشته باشیم.
استراتژی حد ضرر اولیه
بازم قبل از باز کردن معامله باید بدونیم که اگر بازار بر خلاف نظر ما حرکت کنه و ما بخوایم ضرر کنیم تا چه حد به خودمون اجازه ضرر میدیم و اون نقطه رو مشخص کنیم چون بعد از ورود به معامله اگر بخوایم بهش فک کنیم مثه این میمونه ک سوار یه ماشین بدون ترمز شده باشیم.
استاپ لاس یا حد ضرر از مهمترین اصول تریدینگ است.
مشخص کردن حجم معامله
بازار سرمایه مثل یک اقیانوس میمونه که با وارد شدن به اون هر نوع خطری میتونه ما رو تهدید کنه. اگر سرمایمون رو به عنوان جونمون در نظر بگیریم و تو این اقیانوس قایقمون دچار مشکل بشه با حمله کوسه ممکنه ناگهان کل سرمایمون رو از دست بدیم یا این که گیر ماهی های ریز گوشت خوار بیفتیم و کم کم سرمایمون نابود بشه. حالا برای این که جلوی این نابودی رو بگیریم باید بدونیم چجوری وارد این اقیانوس بشیم. یعنی ریسک مجاز برای هر معامله و کل سرمایه رو مشخص کنیم.
حداکثر ریسک مجاز برای هر معامله
بعضی از معاملهگرا میگن حداکثر ریسک برای هر معامله نباید بیشتر از ۲% کل سرمایه باشه. که تو این روش کارمزد معامله هم باید جزء این ۲% حساب بشه. با این روش اگر ۱۰ معامله هم اشتباه پیش بره بازم ۸۰% سرمایمون حفظ شده. اگر یک تریدر مبتدی هستین پیشنهاد میکنم از این روش استفاده کنین.
جناب پروفسور بالسارا هم روش خیلی خوبی ارائه داده. ایشون فرمولی برای معاملهگران حرفهای ارائه دادن که بر اساس آمار تریدهای قبلی استفاده میشه.
F: درصد ریسک مجاز برای هر معامله.
A: نسبت برگشت سرمایه. که از مبلغ معاملههای برنده تقسیم بر معاملههای بازنده بدست میاد.
P: درصد معاملات سود ده. یعنی تعداد معاملههای برنده تقسیم بر تعداد کل معاملهها.
این فرمول به نام فرمول Kelly هم شناخته میشه چون در اصل آقای جان ال کلی در سال ۱۹۴۰ اون رو کشف کرد.
حداکثر ریسک مجاز برای کل سرمایه
برای این مورد هم به گفته بعضی از معاملهگران حجم کل معاملههای باز نباید بیشتر از ۱۰% کل سرمایه بشه. که به عنوان یک تریدر مبتدی بهتره به حرفشون گوش بدیم.
اگر یک معاملهگر تایم فریم روزانه یا بالاتر باشین باید اول هر هفته حجم سرمایه و ریسک رو برای خودتون مشخص کنین و تا آخر هفته بر اساس اون معامله باز کنین و تغییرش ندین.
شاید گاهی احساس کنیم که میتونیم روند بازار رو بخوبی تشخیص بدیم و چندتا معامله باز کنیم، ولی نباید تعداد معاملههای بازمون از ۵ یا ۶ تا بیشتر بشه مخصوصا اگر معاملهگر مبتدی باشیم.
تعیین حداکثر ضرر در دوره زمانی
باید برای مقدار ضرر مشخص دوره زمانی هم مشخص کنیم. یعنی اگر تو بازه زمانی مشخصی حداکثر ضرر مجازمون رو داشتیم دیگه وارد معامله نشیم و یه استراحت به خودمون بدیم تا حال و هوامون عوض بشه و بتونیم کنترل احساساتمون رو تو دست داشته باشیم.
شما میتونین بر اساس روحیه ریسک پذیری خودتون ضررهای زمانی رو به تایم فریم معاملاتیتون اضافه کنین.
معاملات دو یا چند قسمتی
برای اینکه بتونیم سود خودمون رو در بازار خیلی خوب بالا ببریم استراتژی معامله چند قسمتی رو باید بکار ببریم، که یکمی اولش پیچیده بنظر میرسه! برای این کار یک قسمت از حجم معامله رو با سود نسبتا کم میبندیم و بقیه حجم رو میزاریم برای هدف بالاتر و یا بلندمدت باز بمونه. اول بهتره با معاملات دو قسمتی شروع کنیم که مثلا حجم معامله رو به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم. وقتی تو این مورد یکم خوب پیش بریم میتونیم معاملات چند قسمتی باز کنیم.
استراتژی خروج و تعیین حد سود
دقیقا مثل حد ضرر، حد سود هم باید قبل از باز کردن معامله مشخص باشه مثل اینه که وقتی میخوای از خونه بری بیرون باید بدونی کجا میری اگر نه تو خیابون سرگردون میشی. حتی اگر معامله چند قسمتی قراره باز کنیم دقیقا باید بدونیم هدفهای قیمتی چقدر هستن.
نسبت سود به ضرر
برای بدست آوردن این نسبت حد سود رو تقسیم بر حد ضرر میکنیم.
(R/R) Ratio = Profit / Loss
هرچی عدد بدست اومده از ۱ بزرگتر باشه معامله بهتری و سود دهتری هست و نسبت زیر ۱ یعنی ریسک معامله بالا میره.
استراتژی جابجایی حد ضرر
هرچقدر هم تلاش کنیم که یک استراتژی ورود درست بچینیم، ولی تا وقتی که اون معامله درست بسته نشه و سودش رو بدست نیاریم نمیتونیم بگیم این استراتژی موفق هست. وقتی معاملهای تو سود هست باید برای جابجایی حد ضرر هم یک استراتژی داشته باشیم و بهتره اون رو بنویسیم، تا سود ما تبدیل به ضرر نشه.
استراتژی مدیریت هرمی
مدیریت هرمی برای وقتیه که معامله تو سود هست و میتونیم به حجم اون اضافه کنیم. حتما توجه داشته باشین که به حجم معامله تو ضرر هیچوقت اضافه نمیکنیم !
وقتی میبینیم شرایط بازار بر اساس پیشبینی ما درست داره پیش میره، با توجه به حداکثر ریسک مجازمون میتونیم افزایش حجم داشته باشیم. اینجا باید حد ضرر رو هم جابجا کنیم تا نسبت سود به ضرر هم رعایت بشه و ریسک معامله بالا نره.
با استفاده از استراتژی هرمی می توانید این حد ضرر متغیر را تعیین کنید.
برای تعیین مقدار حجمی که میتونیم به معامله اضافه کنیم و در واقع مدیریت هرمی روشهای زیادی وجود داره:
این روش به ما میگه هر افزایش حجمی اندازش نصف حجم قبلی باشه. یعنی اگر برای یک معامله حجم اولیمون ۲% کل سرمایه هست، حجم دوم ۱% سرمایه باشه و اگر باز هم خواستیم اضافه کنیم ۰.۵% کل سرمایه در دفعه سوم رو بگیریم.
این روش مشخصه چی میگه دیگه! هر دفعه اندازه همون اولی حجم میتونیم اضافه کنیم.
با این روش قبل از باز کردن معامله، حجم کلی رو مشخص میکنیم. اول با حجم پایین وارد میشم و حجمهای بعدی بیشتر از حجم اولی هست.
تو این روش سود معامله قبلی به معامله هرمی جدید اضافه میشه.
سیستم مدیریت سرمایه خودت را بساز!
حالا وقتش رسیده یک سیستم مدیریت سرمایه برای خودمون طراحی کنیم. هر کسی باید با توجه به روحیات خودش اون رو طراحی کنه و حتما مکتوب بنویسه. با نوشتن سیستم طراحی شده راه رو بهتر میبینیم و در شرایط مختلف بازار و شرایط روحی خودمون کنترل بهتری روی معاملاتمون داریم. به شرطی که خودمون رو متعهد کنیم بهش پایبند باشیم.
امیدوارم این مقاله براتون مفید باشه. لطفا نظرات خود را در قسمت کامنت ها با ما در میان گذارید.
معرفی استراتژی جامع معاملاتی فارکس
استراتژی جامع معاملاتی فارکس (Comprehensive Trading Strategy)
بسیاری از افراد در تحلیل تکنیکال استفاده از ابزار ها را به خوبی یاد گرفته اند و سپس به دنبال ساخت استراتژی رفته اند در حالی که هنوز 2 مسئله برای انها حل نشده باقی مانده است. اول نقاط ضعف هر یک از ابزارها را به درستی نمی شناسند و نمی دانند در چه شرایطی نمی شود به سیگنال های گرفته شده از فلان ابزار یا فلان تئوری اعتماد کرد. دوم آنکه نمی دانند هر یک از ابزارها یا تئوری های تحلیلی در کدام بخش از استراتژی شان باید جا داشته باشد. در واقع هنوز نمی دانند که هر ابزار دقیقا به چه دردی می خورد و چرا و چه زمان باید از آنها استفاده کنند.
امروز در این مقاله به شما Comprehensive Trading Strategy یا همان استراتژی جامع معاملاتی را آموزش میدهیم. این استراتژی را آقای مقراضی شخصا پایه نهادن و در معاملاتشان از آن استفاده می کنند و به دانشجوهایشان نیز تدریس می کنند. این مقاله را تا انتها بخوانید تا به خوبی درک کنید ایا هنوز می توان از اندیکاتورها در تحلیل استفاده کرد یا اندیکاتورها منسوخ شده اند؟
نقش پرایس اکشن در تحلیل چیست و آیا پرایس اکشن به تنهایی کافی هست؟ آموزش الیوت چقدر در تحلیل شما حیاتی هست و ایا فرقی می کند کدام مکتب الیوت را آموزش دیده باشید؟ شما تا پایان این مقاله جواب خیلی از سوالاتتان را خواهید گرفت و با استراتژی شخصی استاد مقراضی آشنا خواهید شد.
خب همانطور که می دانید ما از ابزار های مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده می کنیم. از تئوری امواج الیوت گرفته تا فیبوناچی اکسپنشن. از پرایس اکشن گرفته تا اسیلاتورهای مومنتومی و غیر مومنتومی. اینکه شما بدانید چه زمانی باید از فیبو اکسپنشن استفاده کنید و یا چه زمانی باید به الیوت نگاه کنید و مثلا دنبال "نقطه ورود گرفتن" از الیوت نباشید، خیلی در ساخت یک استراتژی جامع معاملاتی کمکتان می کند.
ساخت استراتژی مثل غذا پختن می ماند. شما باید بدانید چه چیزی را با چه چیزی ترکیب کنید و هر کدام را چه زمانی در غذا بریزید تا یک غذای خوشمزه در بیاد.
کل پروسه ی ترید کردن 5 گام دارد .
گام اول : تشخیص روند اصلی بازار
گام اول این هست که بفهمیم روند اصلی بازار به کدام سمت است. حال ما برای فهمیدن همین موضوع که اکثریت بازار خریدار هستند یا فروشنده ، ابزار های مختلفی داریم.
یکی از ابزار ها استفاده از تئوری امواج میجر و اینترمدیت ها است . شما با استفاده از این تئوری می توانید روند اصلی بازار را بشناسید و متوجه شوید که آیا الان در یک روند پیشرو هستید یا بازار مشغول استراحت هست.
یکی دیگر از ابزارهایی که داریم استفاده از تئوری الیوت است. از الیوت نیز استفاده می کنیم تا بفهمیم کجای موج هستیم و روند غالب ما کدام سمت است. به عنوان مثال اگر در موج 3 صعودی هستیم، خیالمان راحت است که یک حرکت پرفشار صعودی داریم. اما اگر در انتهای موج 5 هستیم، متوجه می شویم که الان دیگر وقت خرید نیست و بعد از این بازار قرار است استراحت بکند.
گاها بعضی افراد به اشتباه با الیوت به دنبال نقطه ورود می گردن. نقطه ورود برای گام های بعدی است و در آن جا از ابزار های دیگری استفاده می کنیم.
برای فهم این موضوع که روند اصلی بازار به چه سمت است، از بحث فاندامنتال هم می توانیم استفاده کنیم.
مثلا هنگامی که بانک مرکزی آمریکا سیاست هایی را در پیش می گیرد که منجر به تضعیف دلار می شود، متوجه می شویم که روند غالب دلار نزولی است و کاملا حرکت اشتباهی است اگر در جفت ارزهایی که USD ارز پایه آن است خرید داشته باشیم.
در گام 1 همچنین قدرت ارزها را نیز بررسی می کنیم . قدرت ارزها به ما می گوید که به عنوان مثال EUR در حال ضعیف شدن و CAD در حال قوی شدن است . پس اگر این دو را کنار هم بگذاریم ، یک EURCAD نزولی خوب خواهیم داشت.
حال این قدرت ارزها رو به 2 شکل می توانیم بررسی کنیم. یکی از روش ها این است که از سایت هایی مثل FINVIZ استفاده کنیم که اسکنرهایی دارند و حرکت متقابل ارزها نسبت به همدیگر را رصد می کنند. راه دیگر این است که در پلتفرم هایی همانند تریدینگ ویو که شاخص ارزها را نشان می دهد ، نمودار هر شاخص ارز را جداگانه تحلیل کنیم.
به عنوان مثال در صورتی که شاخص USD ریزشی بود و شاخص CAD صعودی، روی جفت ارز USDCAD پوزیشن خرید نمی گیریم.
به طور خلاصه گام 1 تحلیل گری درست راجع به این است که روند کلی و غالب بازار به کدام سمت است و ابزار هایی که برای فهم آن استفاده می کنیم تئوری امواج الیوت ، تئوری میجر اینترمدیت، بحث فاندامنتال و بحث قدرت ارزها و تحلیل شاخص های ارزی است و نتیجه ای که از همه ی آن ها می گیریم این است که بازار در نهایت به کدام سمت حرکت خواهد کرد.
گام دوم : تشخیص نقاط حمایت و مقاومت
حالا جهت حرکت اصلی بازار را متوجه شدیم، بیاید بازار را همچون یک قطار در نظر بگیریم. ما در گام قبل فهمیدیم این قطار به کدام سمت می رود، حالا باید ایستگاه های آن را مشخص کنیم تا در ایستگاه مناسب سوار موج شویم و سود خوبی را کسب کنیم. احتمالا فهمیده اید یکی از اشتباهاتی که تازه واردها انجام می دهند این است که بدون در نظر گرفتن ایستگاهها سعی می کنند هر موقع که لپ تاپ شان را روشن کردند و نشستند پای بازار، حتما معامله ای انجام دهند. به این صورت آنها در زمانی که قطار در ایستگاه نیست قصد سوار شدن دارند و با اینکار فقط به خودشان آسیب می زنند و پول های زیادی را در بازار ضرر می کنند.
در تحلیل پرایس اکشن این ایستگاه ها را PRZ می نامند یا همان نقاط بازگشتی کلیدی. در تکنیکال کلاسیک و به زبان عامیانه نیز به آنها مناطق حمایتی مقاومتی می گویند.
مهم نیست چه اسمی روی آن بگذاریم، فقط باید توجه کنیم که وقتی بازار یک سطح مهم را از دست بدهد تا سطح بعدی حرکت می کند. همانند قطاری که وقتی از یک ایستگاه رد می شود تا ایستگاه بعدی حرکت می کند. و وظیفه ما تریدرها پیدا کردن این ایستگاه ها ( سطوح مهم و کلیدی) روی هر نمودار است. برای این کار از چندین ابزار می توانیم استفاده کنیم:
ابتدا به نمودار خالی نگاه میکنیم تا تشخیص بدهیم قیمت کجا ها برای چندین بار گیر کرده است. این منطقه های حمایت مقاومت و سطوحی که بازار به آنها واکنش نشان میدهد هم می توانند به صورت افقی باشند و هم می توانند به صورت خط روند یا حتی کانال باشند.
الگوهای کلاسیک مثل مثلث، هد اند شولدر و مستطیل هم در واقع همین مفهوم را بررسی می کنند. مثلا در الگوی مثلث افزایشی شما یک منطقه مقاومتی دارید که پلن یا استراتژی معاملاتی بازار بارها زیر آن نوسان می کند تا نهایتا می تواند خط بالای مثلث را بشکند و صعود کند. پس آن خط می تواند یکی از ایستگاههای ما باشد. اما ایستگاهها درجه اعتبار مختلفی دارند که جلوتر راجع به آنها صحبت میکنیم.
توجه کنید که در این مرحله هنوز از اندیکاتور و اسیلاتور استفاده نکرده ایم. گاها بعضی افراد به اشتباه تحلیل را کلا با اندیکاتور شروع می کنند.
استفاده از پیوت لاین ها هم در این مرحله به ما کمک شایانی می کنند.
میانگین های متحرک یا همان موینگ اوریج ها را که می شناسید؟ این ابزارها به شدت کاربردی هستند و یکی از کاربردهایشان همین است که در پیدا کردن مناطق PRZ به کمک ما می آیند.
انواع فیبوناچی ها نیز در این گام به کمک ما می آیند.
پس در گام 2 ما به بررسی پرایس اکشن و به مفهوم این که بازار چطور به مناطق حمایتی مقاومتی خودش واکنش نشان می دهد، می پردازیم و در عین حال از الگوهای کلاسیک، پیوت لاین ها، فیبوناچی ها و میانگین های متحرک استفاده می کنیم. ( البته استفاده از هر یک از این ابزارها قلق خاص خودش را دارد که در این مقاله نمی گنجند)
در پایان گام دو باید دقت کنیم که تعداد حمایت ها و مقاومت ها روی شکل زیاد هستند. پیوت ها هم همینطور و تازه ما کلی مووینگ اوریج های مختلف می توانیم رسم کنیم. پس باید بتوانیم مناطقی را که این ابزارها روی هم یا به شدت نزدیک هم می افتند را به عنوان مناطق با اعتبار بالا شناسایی کنیم و از ایستگاههای کوچک سر راه صرف نظر کنیم.
گام سوم : بررسی اعتبار نقاط حمایت و مقاومت
حالا که روند اصلی بازار را می دانیم و ایستگاه های مهم را نیز شناسایی کرده ایم، در گام 3 به دنبال موقعیت معاملاتی می گردیم. یادتان باشد موقعیت معاملاتی صرفا زمانی رخ می دهد که بازار به یکی از ایستگاه ها برسد. پس اگر قیمت بین دو ایستگاه یا سطوح حمایت مقاومتی باشد باید فعلا صبر کنیم.
در این گام لازم است به اسیلاتورها توجه کنیم . شاید شما هم شنیده باشید که بعضی از افراد ناشی می گویند اسیلاتورها قدیمی و منسوخ شده هستند، این مشکل را عموما کسانی دارند که نمی دانند جای صحیح استفاده از اسیلاتورها اینجاست. اگر زودتر در هر یک از گام های قبلی از اسیلاتورها استفاده کرده باشید صد در صد به خطا می روند اما حالا و در نقطه مناسب ما از آنها استفاده می کنیم تا انرژی بازار را بسنجیم. ما دنبال این هستیم که ببینیم آیا بازار که به این ایستگاه خاص رسیده، توانایی شکستن این منطقه و ادامه دادن مسیرش را دارد یا خیر. برای این منظور باید انرژی بازار را اندازه گیری کرد و چه ابزاری بهتر از اسیلاتورها. سیگنال هایی از جمله:
واگرایی ها
ورود به مناطق بیش خرید یا فروش
شکست خط سیگنال stochastic
شکسته شدن خط روند روی اسیلاتورها
اینها فقط نمونه هایی از سیگنال هایی هستند که شما می توانید به موقع از اسیلاتورها بگیرید تا به شما کمک کنند در درک بهتر اینکه آیا بازار به روند خودش ادامه خواهد داد یا از این ایستگاه برخواهد گشت. البته هم زمان با اندازه گیری انرژی بازار باید اعتبار منطقه مقاومتی پیش رو را هم در ذهن داشته باشید.
پس به طور خلاصه وقتی مناطق حمایت مقاومت را به درستی مشخص کردیم ، قیمت که به این مناطق می رسد برای این که بفهمیم ایا این منطقه شکسته می شود یا خیر ، نگاه به انرژی بازار و اعتبار آن منطقه مقاومتی می کنیم.
در این گام به شکل کندل ها هم نگاه می کنیم. بحث کندل شناسی ژاپنی دقیقا اینجا به کار می آید.
اجازه بدهید یک مثال بزنم تا تمام آن چیزی که توضیح دادیم را در کنار هم به کار ببریم. به عنوان مثال فرض کنید:
گام 1: از لحاظ تئوری های گام 1، متوجه میشویم هم اکنون در انتهای یک روند صعودی هستیم، گام 2: هم زمان می بینیم بازار نزدیک یک منطقه مقاومتی با اعتبار بالا که قبلا شناسایی کرده بودیم می شود.
گام 3: انرژی بازار را چک می کنیم و میبینیم که انرژی به شدت کاهش یافته و تازه یک کندل نزولی با سایه ی بزرگ ( engulfing نزولی) نیز شکل گرفته.
حالا به نظر شما با تمام این نشانه ها، ما باید آماده پوزیشن فروش بشویم یا موقعیت خرید؟
دقت کنید ما هرگز فقط بخاطر یه کندل engulfing نزولی یا فقط بخاطر یه واگرایی معامله نمی کنیم، بلکه زمانی این سیگنالها برایمان مهم می شود که اولا در منطقه درست با اعتبار بالا اتفاق بیوفتند و ثانیه هم پوشانی چندین سیگنال را با همدیگر مشاهده کنیم.
برای نقطه ورود دقیق می توانیم به یک تایم فریم پایین تر نیز برویم تا جزئیات بیشتری را ببینیم.
گام چهارم : مدیریت ریسک، کلید اصلی موفقیت در معامله گری
با برسی تمام موارد قبلی به گام 4 می رسیم. در این مرحله کلید اصلی موفقیت نهفته است و آن چیزی نیست جز مدیریک ریسک. باید حساب کنیم که استاپ لاس پلن یا استراتژی معاملاتی و تیک پرافیت را کجا می خواهیم قرار بدهیم که این خودش داستان مفصلی دارد. پیدا کردن جای مناسب برای حد ضرر خودش یک هنر است که مقاله جداگانه ای می طلبد.
بعد از پیدا کردن حد سود و حد ضرر، باید محاسبه کنیم که آیا نسبت 1:3 رعایت شده است؟ ( اگر شما یک تریدر حرفه ای هستید که درصد بالایی از معاملاتتان با سود بسته می شود می توانید نسبت ساده تری از 3:1 را انتخاب کنید ولی برای تازهکارها شدیدا توصیه می کنیم که به این نسبت پایبند باشند).
پس در این مرحله باید اول حساب کنیم که آیا اصلا ارزش ریسک کردن دارد؟ سپس حجم معامله را در همین گام به دست می آوریم. برای محاسبه حجم معامله باید میزان ریسک معامله را دخیل کرد یعنی هرچه ریسک معامله بیشتر باشد، طبق فرمول، حجم معامله کاهش می یابد.
پس در گام 4 تمامی محاسبات مدیریت ریسک را انجام می دهیم و فقط درصورتی که نسبت ریسک به ریوارد و دیگر موارد به خوبی رعایت شده بودند وارد معامله می شویم. بعد از آن باید به مدیریت پوزیشن پرداخت، مدیریت استاپ لاس و جابجا کردن آن نیز از سایر موارد مهم در گام 4 هست.
گام پنجم: روانشناسی معاملات و مدیریت احساسات
فراموش نکنید برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق شما هم اکنون یک استراتژی خوب در اختیار دارید اما دو چیز را هرگز فراموش نکنید:
مدیریت احساسات و روانشناسی بخش بزرگی از معامله هستند که باید حتما با کمک استاد راهنمای خود کاملا به آنها مسلط شوید وگرنه اگر بخواهید احساساتی معامله کنید نهایتا ضرر بزرگی خواهید کرد.
توضیحات بالا اسلوب کلی این استراتژی هست و مسلما در عمل و اجرا ریزه کاری های بی شماری وجود دارند که هر یک از آنها می توانند روی درصد موفقیت یا عدم موفقیت شما به شدت تاثیر گذار باشند. پس توصیه ما این هست که حتما در کلاس های عملی شرکت کنید تا اساتید ما بتوانند تمرینات و تحلیل های شما را ببینند و به شما ایرادات ریز کارتان را بگویند. شاید ایرادی که به شما صدها یا حتی هزاران دلار ضرر بزند و ماهها طول بکشید تا شما کشفشان کنید، در یک یا دو ماه جلسه رفع اشکال توسط پلن یا استراتژی معاملاتی اساتید ما برطرف شوند و شما کلی پول و زمان جلو بیفتید.
برای شرکت در دوره کامل رسیدن به درآمد از بورس و یادگیری استراتژی فوق، روی دکمه زیر کلیک کنید.
ثبت نام دوره کامل رسیدن به درآمد در بورس
اگر فکر می کنید قبلا کامل آموزش دیده اید و الان فقط نیاز به چند جلسه رفع اشکال دارید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
ثبت نام کلاسهای رفع اشکال
پس به طور خلاصه در استراتژی جامع معاملاتی شما 4 مورد مهم را یاد میگیرید:
آموزش تحلیل تکنیکال کلاسیک، الگوها و اندیکاتورها
آموزش پرایس اکشن و کندل شناسی و روانشناسی بازار
آموزش تئوری الیوت به صورت کاربردی
آموزش الگوهای هارمونیک و نسبت های مهم فیبوناچی
مطالب دیگری هم هستند که به شدت به صحت تحلیل شما کمک می کنند که یاد خواهید گرفت، مثلا:
آموزش استفاده از چنگال اندروز و پیوت لاین ها
آموزش تکنیک های مدیریت ریسک
آموزش مدیریت پوزیشن، تعیین بهترین نقطه برای استاپ لاس و تیک پرافیت و جابجایی آنها
آموزش تحلیل زمانی، واگرایی زمانی و غیره
آموزش سرمایه گذاری ارزشی، فاندامنتال