ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال

تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
عوامل موثر در فاندامنتال ارزها
هر گاه مردم درباره عوامل بنیادی یا فاندامنتال صحبت میکنند، در واقع در مورد عوامل بنیادی ارز کشور میزبان و یا اقتصاد آن سخن می گویند. تحلیل فاندامنتال، علم و کاربرد این عوامل برای پیش بینی حرکات قیمت آینده ارزهاست که به ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال بررسی اقتصادی و مالی اتفاقات جهان و اطراف ما می پردازد.
معامله گران میان مدت و برخی از معامله گران بلند مدت دوست دارند تا بر آنالیز بنیادی نیز تمرکز کنند؛ زیرا در ارزیابی طولانی مدتتر ارز به آن ها کمک خواهد کرد.
هنگام وقوع یک رویداد بنیادی مهم، استراتژی های آنالیز فنی کاملا بی فایده است. به همین صورت، معاملهگرانی که صرفا از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند نیز فرصت های کوتاه مدت حاصل از شکل گیری سطوح فنی را از دست می دهند. ترکیب تحلیل فاندامنتال و فنی همه این زوایا را پوشش می دهد.
در مبحث فاندامنتال یا بنیادی می توان سه عامل را به عنوان عوامل تاثیرگذار در این حوزه مورد بررسی قرار داد. اخبار سیاسی_جغرافیایی، اخبار سیاسی_اقتصادی و شاخص های اقتصادی را باید در آنالیز فاندامنتال در نظر گرفت.
اخبار جغرافیایی_سیاسی در تحلیل فاندامنتال
جغرافیای سیاسی به مطالعه ادعاها و منازعات انسانی دربارهٔ استفاده، شراکت، مالکیت زمین و منابع آن میپردازد. این علم در قالب یک مفهوم ترکیبی تبیین پذیر است که در آن سه عنصر اصلی یعنی جغرافیا، قدرت و سیاست خصلت ذاتی دارند. ترکیب این سه عنصر، رفتار ارزها را نسبت به یکدیگر تعیین میکنند که آن را در کنشهای رفتاری مختلف مانند نوسان قدرت، رقابت، نفوذ، بحران، سلطه، زیر سلطه، ائتلاف، صلح، همکاری، جنگ، امنیت، آرامش و ثبات، بازرگانی و داد و ستد و غیر آن می توان پی گرفت.
جغرافیای انتخابات نیز به عنوان زیر مجموعه دانش جغرافیای سیاسی کندوکاو گستردهای در قلمرو مفاهیم دموکراسی، مشارکت، خاستگاه آرا، نقش مکانها و غیره داشتهاست. همچنین عوامل و بلایای طبیعی میتواند در حوزه جغرافیای کشورها قرار گیرد. این عوامل می تواند ارز یک کشور را متزلزل کرده و امنیت اقتصادی را کاهش دهد.
بنابراین در تحلیل فاندامنتال باید به اخبار جغرافیایی-سیاسی مانند جنگ، بلایای طبیعی، ناآرامی های سیاسی و انتخابات توجه داشت؛ زیرا میتواند بر قیمت ارز کشور تاثیرگذار باشد.
اخبار سیاسی-اقتصادی در تحلیل فاندامنتال
اقتصاد سیاسی یک روش مطالعه علمی دربارهٔ پدیدههای اجتماعی است. این مقوله بر وجود ارتباط میان مؤلفههای سیاسی و اقتصادی در شکلدادن به پدیدههای اجتماعی مبتنی است. به همین دلیل اگرچه اغلب زیرمجموعه علم اقتصاد دانسته میشود، باید آن را چیزی فراتر از علم اقتصاد محض دانست.
واقعیت این است که اخبار، نحوه تفکر و عملتان را در مواجهه با تصمیم گیری معاملاتی شما تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی اخبار منتشر می شود، خصوصا اخبار مهم، می توان انتظار داشت حرکت مهمی در بازار صورت بگیرد.
در تحلیل یا آنالیز فاندامنتال، از تحریم ها می توان به عنوان اخبار سیاسی نام برد که می تواند بر قیمت ارز یک کشور تاثیرگذار باشد. وجود تحریم در یک کشور می تواند باعث ایجاد تورم نا معقول شده و ارزش آن کشور را کاهشت ارزش مواجه کند.
اخبار اقتصادی که ممکن است ناگهانی منتشر شود یا در خبری خارج از مبحث شاخص های اقتصادی باشد نیز عامل موثر دیگر در زمینه فاندامنتال است. از نمونه ای در این اخبار، می توان به فروش نفت کانادا به امریکا اشاره کرد که این خبر تاثیر مثبتی در ارز کانادا دارد.
دلار کانادا یک ارز کالا محور است، به این معنی که واکنش فعالانهای نسبت به قیمت کالاها به ویژه نفت و طلا نشان میدهد. بدلیل همبستگی دلار کانادا با قیمت نفت و تا زمانی که اقتصاد کانادا به تولید و فروش نفت وابسته باشد، این ارتباط نیز وجود خواهد داشت.
اقتصاد در تحلیل فاندامنتال
عموما شاخص های اقتصادی بخش عمده داده های مورد استفاده در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال را تشکیل می دهند. همانند سیستم اعلام حریق که هنگام شناسایی دود یا حرارت به صدا در می آید، شاخص های اقتصادی نیز امکانی برای سنجش سلامت اقتصادی یک کشور را فراهم می کنند.
شاخص های اقتصادی از طریق محاسبات و بررسی های دقیق شکل می گیرد که اندازه گیری آنها برای عموم امکان پذیر نبوده و در هر کشور متولی خاصی این کار را انجام می دهد. شاخصهای متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشورها معرفی شدهاند که از معروفترین آنها میتوان از تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد نقدینگی، نرخ سود بانکی و تراز تجاری و شاخص محیط کسب و کار نام برد.
افزایش یا کاهش شاخص های اقتصادی و بررسی آن نسبت به آنچه مورد انتظار بوده، میتواند در تحلیل فاندامنتال کمک کند. این تغییرات بر قیمت ارز کشور تاثیر میگذارد و باید در معاملات به آمار منتشره توجه داشت.
در بحث اقتصاد، بانک های مرکزی نیز میتوانند بنگاه های مهمی محسوب شوند. بانک مرکزی، نهادی است که مسئولیت کنترل سیستم پولی کشور را بر عهده دارد. این نهاد با استفاده از شاخص هایی مانند نرخ تورم، نرخ بهره و نرخ بیکاری میتواند وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد.
بانک های مرکزی همانند معاملهگران بازار ارز به جمع آوری و بررسی داده ها می پردازند اما آن ها باید در تصمیم گیری های خود، کل اقتصاد را مد نظر قرار دهند. این بانک ها در تلاشند که تورم را در سطحی مقبول حفظ کنند و برای این کار از نرخ بهره به عنوان ابزار استفاده می کنند. این اتفاق می تواند در منظر تحلیل فاندامنتال بر نرخ ارز تاثیرگذار باشد.(برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نرخ بهره، میتوانید به مقاله “ نرخ بهره چیست؟ ” مراجعه کنید)
نتیجه
هرگاه مصرفکنندگان اقتصاد قدرتمند را تشخیص دهند، احساس امنیت کرده و پول خرج می کنند. در این شرایط شرکت هایی که پول دارند نیز وارد عمل میشوند و در نتیجه دولتها نیز درآمد مالیاتی خوبی خوهند داشت. این چشم انداز اقتصادی مثبت، تاثیری مستقیم بر بازارهای ارز دارد.
جریان های سرمایه و تقاضا برای ارز یک کشور، بر ارزش پول آن کشور میافزاید. عوامل تاثیرگذار در تحلیل فاندامنتال، می تواند به ما کمک کند تا رشد اقتصادی کشورها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
جنگ، عوامل طبیعی و ناهنجاری ها در تحلیل فاندامنتال می تواند هشداری در جهت ارز کشور مورد نظر باشد. اخبار های سیاسی-اقتصادی نیز عامل دیگری جهت آنالیز بنیادی است که در رشد یا ریزش قیمت ارز تاثیرگذار خواهد بود و از نظر بنیادی باید در نظر گرفته شود.
تغییرات در شاخص های اقتصادی و عملکرد و تصمیمات بانک های مرکزی سهم بسزایی در بررسی اقتصاد یک کشور داشته و مواردی مهم در تحلیل فاندامنتال محسوب می شوند.
همان طور که پیشتر بیان شد، تحلیل فاندامنتال و فنی باید در کنار هم قرار گیرند تا نتیجه ی مطلوب حاصل شود. شما از اخبار و رویدادهای اقتصادی باخبر خواهید شد و در عین حال میتوانید ابزار فنی متعددی که بازیگران بازار بر آن تمرکز دارند را شناسایی و از آن ها استفاده کنید.
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟
در حالت کلی به منظور تحلیل سهام در بورس و ارزهای مختلف در بازار ارزهای دیجیتال و دیگر بازارهای مالی دو روش وجود دارد که هرکدام از آنها میتوانند مکمل دیگری باشند. تحلیل تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی) روشهایی هستند که از آنها در جهت تحلیل سهام استفاده میشود و ما در این مقاله به بررسی و مقایسه این دو روش، در بازار پرداختهایم.
نخست به تحلیل تکنیکال میپردازیم.
تحلیل تکنیکال:
تحلیل تکنیکال که در واقع کار با نمودار قیمت،زمان و ابزارهای آن است، رفتار آینده بازار را با توجه به حرکات قبلی قیمت، روانشناسی بازار و داده های حجم معامالت پیش بینی می کند . به عبارتی دیگر نیروهای عرضه و تقاضا که هسته بازارهای مالی را تشکیل می دهند، در واقع قیمت از احساسات و هیجانات معامله گران نشات می گیرد و بر اساس آن ها حرکات قیمتی شکل میگیرد.
بنابراین می توان گفت به نوعی تحلیل رفتارهای انسان در گذشته عمر بازار است. بر خلاف فاندامنتال (بنیادی) که ارزش سهام را بر اساس بیانی های مالی یک کمپانی ارزیابی می کند، تحلیل تکنیکال تمرکز خود را صرفاً بر روی رفتار قیمت و تاریخچه حجم می گذارد .
ابزارهای تحلیل تکنیکال در واقع تاثیر عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر روی تغییر قیمت، حجم و نوسانات ضمنی سهام را به دقت موشکافی میکند. این روش تحلیلی اغلب برای تعیین سیگنال های تجاری مورد استفاده قرار می گیرد، علاوه بر این افراد می توانند با استفاده از آن نقاط ضعف یا قوت یک سهام را به نسبت بازاری گسترده یا بخش هایی از آن ارزیابی کنند . به عبارت دیگر تحلیلگران با تکیه بر اطلاعات بدست آمده می توانند قیمت سهام را در آینده پیش بینی کنند .
مزایای تحلیل تکنیکال چیست؟
۱- در تحلیل تکنیکال آنچه در بازار رخ میدهد، به خوبی رصد میشود. این یک نکته بسیار مهم در خصوص معاملهگری در بازار است. هر معاملهگر باید دید درستی از آنچه بازار در جریان است داشته باشد تا بتواند نسبت به خرید، فروش یا نگهداری یک دارایی تصمیمگیری کند.
۲- تحلیل تکنیکال ابزار زمان را با چند درصد خطا در اختیار معاملهگر قرار میدهد. به کمک تحلیل تکنیکال، یک معاملهگر میتواند زمان مناسب خرید و فروش یک دارایی را تشخیص دهد که این یک امکان بینظیر به شمار میرود.
۳- امروزه با ابداع ابزارهای هوشمند ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال تحلیل تکنیکال، انجام این تحلیلها هم راحتتر و هم دقیقتر شده است و این یک مزیت بینظیر در مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به شمار میرود.
۴- قواعد ثابتی برای الگوهای مختلف تحلیل تکنیکال وجود دارد و تصمیمگیری مبتنی بر این الگوها صورت میگیرد.
نقاط ضعف تحلیل تکنیکال چیست؟
مهمترین نقاط ضعف تحلیل تکنیکال را میتوان در دو مورد زیر خلاصه نمود:
۱- الگوها و شاخصهای متعددی برای تحلیل تکنیکال ابداع شده است ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال که در بسیاری از مواقع این الگوها سیگنالهای متناقضی صادر میکنند و این مسئله موجب ایجاد سردرگمی برای تصمیمگیری در معاملهگر میشوند.
۲- در تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان فاکتورهای بنیادی یک دارایی مورد توجه قرار نمیگیرد. فارغ از اینکه این مسئله از نظر تحلیلگران تکنیکال نقظه ضعف به شمار میرود یا خیر، باید توجه داشته باشید که خواه ناخواه ماهیت بازارهای مالی روی روند قیمتهای داراییها مؤثر هستند. از آن گذشته خیلی کم پیش میآید که در بازههای زمانی طولانیمدت روند حاکم بر بازارهای مالی با متغیرهای کلان اقتصادی همخوانی نداشته باشد. این نکته مهم ناظر بر فرق تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است.
تحلیل فاندامنتال (بنیادی):
تحلیل بنیادی روشی است که با استفاده از آن، افراد میتوانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و مالی محاسبه کنند. تحلیل بنیادی هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر میگذارد در نظر میگیرد. در این تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها تا عوامل اقتصاد خرد مانند عملکرد مدیریت شرکت، مورد توجه قرار میگیرد.
هدف نهایی تحلیل بنیادی این است که سرمایهگذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم، به این نتیجه برسد که سهم بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده است یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. همه تحلیلگران سهام تلاش میکنند تا با استفاده از عوامل خرد و کلان بتوانند به قیمت واقعی سهم دست یابند. آنها وضعیت کلی اقتصاد مانند نرخ بهره، وضعیت صنعت و شرکتها را در نظر میگیرند، سپس به ارزیابی اوراق بهادار مورد نظر خود بپردازند.
درآمد، دارایی، فروش، بازدهی، بدهی، حاشیه سود و رشد در آینده، عواملی هستند که برای تخمین ارزش و پتانسیل رشد شرکت مورد توجه قرار میگیرند. همه این اطلاعات در صورتهای مالی یک شرکت در دسترس است. تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورد استفاده قرار گیرد.
مزایای تحلیل بنیادی چیست؟
۱- تحلیل بنیادی باعث ایجاد یک دیدگاه واقعی نسبت به داراییها میشود؛ چراکه مبتنی بر نوعی محاسبات ریاضی و بررسی اسناد مالی صورت میگیرد. در نهایت تحلیلگر به یک عدد مشخص از ارزش ذاتی یک دارایی میرسد؛ بنابراین به راحتی قادر به تصمیمگیری درباره خرید یک دارایی خواهد بود. اگر قیمت دارایی بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد، به هیچ عنوان تصمیم به خرید آن نمیگیرد مگر آنکه به این نتیجه برسد در آینده ارزش ذاتی یک دارایی افزایش پیدا میکند.
۲- تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در ادامه به طور دقیق بررسی میشود؛ اما یک نکته مهم باید در اینجا اشاره شود. تأثیر اقتصاد کلان تنها در تحلیل بنیادی خود را نشان میدهد. مروری بر اتفاقاتی که در سال ۹۹ در بورس ایران رخ داد، این موضوع را به خوبی نشان میدهد. مؤلفههای بنیادی اقتصادی ایران به هیچ عنوان با رشد سرسامآور قیمت سهمها در بورس همخوانی نداشت. در نهایت هم بازار به مسیر طبیعی خود بازگشت و شاهد سنگینترین ریزش در تاریخ بورس ایران بودیم.
۳- صورت حسابهای مالی و عملکرد یک شرکت در تحلیل تکنیکال به صورت مستقیم دخالت داده میشود. وقتی سهام یک شرکت در بورس ایران یا فارکس خریداری میشود، در واقع معاملهگر صاحب بخشی از شرکت میشود؛ بنابراین باید به خوبی بداند که در این شرکت چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. صورتهای مالی این ابزار را در اختیار معاملهگرها قرار میدهند.
نقاط ضعف تحلیل بنیادی چیست؟
برای بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال باید توجه داشت که در تحلیلی در بازارهای مالی نقاط مثبت و منفی دارد. در همین راستا نقاط ضعف تحلیل بنیادی عبارتاند از:
۱- علیرغم این که تحلیل بنیادی شاخص مناسبی از ارزش واقعی یک دارایی به معاملهگران ارائه میدهد، ولی به هیچ عنوان زمان رسیدن این دارایی به ارزش ذاتی با تحلیل بنیادی قابل تشخیص نیست؛ بنابراین ممکن است نیاز باشد تا مدتها زمان نیاز باشد تا این هدف محقق شود.
۲- برای تحلیل تکنیکال ابزارهای متعددی مبتنی بر هوش مصنوعی طراحی شده است که کار را برای تریدرها آسان کرده است. در حالی که برای تحلیل بنیادی خبری از این ابزارها نیست و انجام کارهای مرتبط با تحلیل بنیادی (اگر بنا باشد با دقت انجام شود) زمان زیادی لازم دارد. این یک تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به شمار میرود.
۳- دادههای مورد استفاده در تحلیل بنیادی باید با بدبینانهترین حالت ممکن مورد استفاده قرار بگیرد؛ چراکه متغیرهای اقتصادی به طور دائمی در حال تغییر هستند. این کار موجب میشود که اعتبار تحلیل حفظ شود.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی):
مفهوم
مهمترین تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال در مفهوم آنها است. همانطور که گفتیم در تحلیل تکنیکال سعی میشود با استفاده از فرمولها و روشهای مختلف ریاضی و آمار و براساس نمودار قیمتی آن دارایی در گذشته، قیمت آینده و روند حرکتی بعدی آن پیشبینی شود.
در حالی که در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی میخواهیم ارزش ذاتی یک دارایی را با استفاده از عوامل بیرونی تشخیص دهیم و ببینیم که آیا قیمت فعلی آن از قیمت واقعیاش پایینتر است یا بالاتر.
زمان سرمایه گذاری
تفاوت دیگر این دو تحلیل در این است که از تحلیل تکنیکال معمولاً برای ترید کردن و سرمایهگذاری کوتاه مدت و از تحلیل فاندامنتال برای سرمایهگذاریهای طولانی مدت استفاده میشود.
برای مثال کسی که میخواهد روی سهام یک شرکت سرمایهگذاری کند تا در آینده بتواند از رشد آن سود خوبی نصیبش شود بهتر است از تحلیل فاندامنتال برای بررسی آن استفاده کند. در طرف دیگر کسی که میخواهد از نوسانات قیمت بیت کوین درآمد داشته باشد میتواند از تحلیل تکنیکال کمک بگیرد.
هدف از تحلیل
موضوع دیگری که تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را از هم جدا میکند هدف از تحلیل است. به عبارت دیگر وقتی میخواهیم ببینیم قیمت یک دارایی در چه وضعیتی قرار دارد و آیا از ارزش واقعی خود بالاتر است یا پایینتر باید از تحلیل ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال فاندامنتال استفاده کنیم.
به همین ترتیب اگر به دنبال یافتن نقاط ورود و خروج مناسب برای ترید یک دارایی هستیم یا میخواهیم ببینیم در روزهای آینده احتمال حرکت قیمت به کدام نواحی وجود دارد بهتر است از تحلیل تکنیکال کمک بگیریم.
نحوه تصمیم گیری
وقتی کسی از تحلیل فاندامنتال استفاده میکند در واقع بر اساس اطلاعات و آمار و ارقامی که از بررسی و مطالعهی عوامل خارجی به دست آورده، تصمیمگیری میکند درحالیکه در تحلیل تکنیکال این تصمیمگیری براساس روند حرکتی بازار و قیمت دارایی انجام میشود.
برای مثال وقتی بازار روند نزولی دارد و قیمت یک دارایی به محدودهی حمایتی میرسد، سرمایهگذار ممکن است بر این اساس تصمیم به ورود به بازار بگیرد. در تحلیل فاندامنتال تصمیم به خرید یک دارایی زمانی صورت میگیرد که عوامل مؤثر اشارهشده در تعریف تحلیل فاندامنتال سیگنال مثبت بدهد.
نوع دادهها در تحلیل
تفاوت عمدهی دیگر تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال یا اگر بخواهیم به زبان فارسی بگوییم از عمدهترین تفاوتهای تحلیل فنی با تحلیل بنیادی نوع دادههایی است که از آنها در تصمیمگیری خود استفاده میکنیم.
به عبارت دیگر در تحلیل فاندامنتال از گزارشهای مالی شرکتها، سایتهای خبری، آمار و ارقام مربوط به صنایع مختلف و موارد این چنینی استفاده میشود در صورتی که در تحلیل تکنیکال صرفاً از روی نمودار قیمتی تمام تحلیل انجام شده و تصمیمگیری صورت میگیرد.
همچنین در تحلیل فاندامنتال هم از دادههای گذشته و هم از دادههای فعلی برای نتیجهگیری استفاده میشود اما در تحلیل تکنیکال تنها بر اساس دادههای گذشته این کار صورت میگیرد.
نوع ترید
همانطور که میدانید تریدرها یا کسانی که به معامله و خریدوفروش یک دارایی میپردازند به چند نوع طبقهبندی میشوند. برای مثال کسی که یک دارایی را میخرد و برای مدتها دست به آن نمیزند یک سرمایهگذار یا تریدر بلندمدت نامیده میشود. یا کسی که در طول روز چندین بار وارد موقعیتهای معاملاتی شده و از آنها خارج میشود اسکالپر یا ریزهخوار نام دارد.
اینها را گفتیم تا بگوییم معمولاً سرمایهگذارها و تریدرهای بلندمدت از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند در صورتی که اسکالپرها و کسانی که تریدهای کوتاهمدت انجام میدهند از تحلیل تکنیکال استفادهی بیشتری دارند.
نتیجه گیری
با اینکه طرفداران هر یک از دو روش «بنیادی» و «تکنیکال»، روش خود را بیشتر قبول دارند، اما واقعیت این است که بسته به شرایط به کارگیری هر دو روش میتواند سودده باشد و احتمال ریسک را کاهش دهد و و یک سرمایهگذار بایستی سبدی از داراییها را تشکیل دهد، پس باید بتواند این داراییها را از مناظر مختلف مورد بررسی قرار دهد. لذا همواره توصیه شده است با استفاده از ترکیب هردو تحلیل مورد اشاره (بنیادی و تکنیکال) در بازار معامله و سرمایهگذاری نماید.
شیوه معمول که همواره به سرمایهگذاران توصیه میشود این است که در ابتدا سهمهای بنیادی را رصد نموده و با اینکار بهترین سهمهای بازار را از نظر بنیادی انتخاب کند و سپس با کمک تحلیل تکنیکال بهترین زمان برای ورود و خروج از سهم را بیابد.
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال به زبان ساده
بازار سرمایه، بازاری برای خرید و فروش اوراق است. بازار سرمایه بین کسانی که سرمایه دارند؛ مثل سرمایه گذران حقیقی (افراد حقیقی که سرمایه های خرد دارند) و سرمایه گذاران حقوقی، و افرادی که متقاضیان سرمایه هستند مثل شرکت ها، دولت یا اشخاص، ارتباط ایجاد میکند. بازار سرمایه برای عملکرد اقتصاد حیاتی است. بازار سرمایه شامل بازار اولیه، بازار ثانویه و بازار اوراق مشارکت میشود.
سرمایهگذارانی که قصد دارند مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام کنند، باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را بهدقت و بهصورت جامع، موردبررسی و تحلیل قرار دهند. بنابراین، یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد. فردی که بدون تحلیل اقدام به خریدوفروش سهام میکند، همانند فردی است که در اتاق تاریک، بهسوی هدف نامعلوم تیراندازی میکند. در چنین شرایطی احتمال آنکه تیر به هدف برخورد کند، بسیار کم خواهد بود.
نمی توان وارد بازار سرمایه شد و از تحلیل استفاده نکرد. تحلیل به سرمایه گذار دید بهتری برای خرید یا فروش سهام و ارزنده بودن آن می دهد.
در بازار سرمایه برای ارزیابی سهام و شرکت ها دو روش تحلیل وجود دارد که هر کدام می تواند به صورت فردی یا مکمل دیگری باشد. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال(بنیادی) روشهایی هستند که از آنها در جهت تحلیل سهام استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی چیست؟
به روش تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند.
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
به طور کلی می توان گفت تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف میپردازد.
تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و تعیین فرصتهای معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیتهای معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال میتواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد میتوانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، ، و سایر اوراق بهادار باشند. اما این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده میشود.
تجزیه و تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاریها را ارزیابی و فرصتهای معاملاتی را با روندهای قیمتی و الگوهای دیده شده بر روی نمودارها مشخص میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال بیان میکند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمتی یک سهم میتواند نشانههای ارزشمندی از تحرکات آتی قیمت سهم باشد.
طی سالیان متمادی از زمان پیدایش تحلیل تکنیکال تا امروزه هزاران الگو و تکنیک مورد استفاده در تحلیل تکنیکال گسترش یافته است. تحلیلگران تکنیکال بسیاری از این الگوها و تکنیکها را باهم ترکیب میکنند تا به استراتژی بهینه معاملاتی خود دست یابند و با استفاده از استرانژی خود به خرید و فروش سهام بپردازند.
مهم ترین تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی میکند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است.
تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودیهای این روش میتوان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمیشود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده میشود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود.
تحلیل بنیادی بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟
برای بررسی و تحلیل سهام و اوراق بهادار، تحلیلگران و معاملهگران از دو روش تحلیلی تکنیکال و بنیادی استفاده میکنند و نظرات مختلفی در اینباره وجود دارد. کدامیک را برای تحلیل سهام و بازار انتخاب کنیم؟ آیا شما به خواندن نمودارها و مشاهده روندها اعتقاد دارید؟ اگر پاسخ مثبت است پس شما به تحلیل تکنیکال خوشبین هستید. شاید هم از طرفداران سرسخت تحلیل بنیادی و سرمایهگذاری بلندمدت هستید و معتقدید سرمایهگذاری در بورس فقط باید براساس تحلیل بنیادی (فاندامنتال) صورت بگیرد.
گرچه این دو تحلیل از زاویهای کاملا متفاوت به بازار مینگرند، هر دو یک نتیجه را جستجو میکنند و آنهم کسب سود از بازار است و شکی وجود ندارد که برخی از افراد، هم از تحلیل تکنیکال و هم بنیادی برای بررسی سهام استفاده میکنند. در ویدئوی زیر میخواهیم تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال را در قالب یک مثال زیبا برایتان توضیح دهیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالب عنوان شده در این مقاله میتوان نتیجهگیری کرد تحلیل تکنیکال میتواند یکی از کاربردیترین روشهای مورد استفاده برای ارزیابی وضعیت بازار و سهام باشد. با توجه به وجود ابزارها و تکنیکهای مختلف موجود در این روش همه افراد میتوانند برای انتخاب گزینههای سرمایهگذاری خود از آن استفاده کنند و به پیشبینی روند قیمتها بپردازند. این ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال نوع تحلیل قابلیت دارد تا در همه بازارهای موجود مانند بازار بورس، طلا، سکه و … به کار رود. همچنین با توجه به اینکه برای یادگیری تحلیل تکنیکال، می بایست از مطالب آموزشی و کلاس های آموزشی استفاده کرد؛ به منظور دستیابی به مطالب و کلاس های آموزشی برای افزایش دانش بورسی خود، می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟ چگونه یک ارز دیجیتال را تحلیل کنیم؟
حتماً تاکنون برایتان سؤال پیشآمده که کدام ارز دیجیتال برای سرمایه گذاری ارزشمندتر است؟ شاید تاکنون از دوستان خود پرسیدهاید چه ارزی بخرم که ارزش سرمایهگذاری داشته باشد؟ و احتمالاً با نام چند ارز مواجه شدهاید که هیچ شناختی از آنها ندارید. امروز میخواهیم بهصورت دقیق به شما آموزش دهیم که چگونه ارزهای دیجیتال ارزشمند را شناسایی کنید. با ما همراه باشید.
بهصورت کلی در بازارهای مالی معمولاً تحلیلگران از دو روش اصلی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند تا بتوانند آینده قیمتی یک سهم یا ارز دیجیتال را پیشبینی کنند. همچنین روشهای تحلیل دیگری مانند تحلیل احساسات و تحلیل آسترولوژی نیز وجود دارد که معمولاً در کنار یکی از روشهای تحلیل اصلی بهعنوان مکمل از آن استفاده میکنند. اما امروز میخواهیم بهوسیله تحلیل فاندامنتال ارزشمندی یک ارز دیجیتال را شناسایی کنیم.
آنچه در این مقاله میخوانید :
انواع تحلیل ارز های دیجیتال کدام است؟ چگونه می توان آینده قیمت یک ارز دیجیتال را حساب کرد؟
- تحلیل تکنیکال
- تحلیل فاندامنتال
- تحلیل احساسات
- تحلیل آن چین
تحلیل فاندامنتال (fundamental) چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال یک علم اقتصادی است که با استفاده از بعضی از پارامترهای مالی میتوان ارزش و آینده یک سهم یا ارز دیجیتال را پیشبینی کرد.
در تحلیل بنیادی تحلیلگر به بررسی شرایط و گذشته یک پروژه از جنبههای مختلف میپردازد و اخبار مختلف آن را دنبال میکند همه عوامل و پارامترهای اقتصادی را تحتنظر میگیرد تا بتواند ارزش فعلی یک سهم یا ارز دیجیتال و آینده قیمتی آن را پیشبینی کند.
مدتی پیش اعلام شد که قراردادهای فیوچرز اتریوم باتوجهبه درخواست زیاد کاربران تالار بورس شیکاگو از تاریخ ۸ فوریه ۲۰۲۱ در دسترس همگان خواهد بود و قابل معامله خواهد شد. این خبر یک خبر بسیار مثبت برای اتریوم بهحساب میآید و با این اخبار تحلیلگر میتواند پیشبینی کند که قیمت اتریوم در آینده احتمالاً بالا خواهد رفت یا نه.ما در کانال خبری میهن سیگنال این خبر را اعلام کردیم و بعد از حدود ۳ ماه افزایش قیمت ۲۰۰ درصدی این ارزدیجیتال را شاهد بودیم.
افزایش قیمت ۲۰۰ درصدی اتریوم از زمان اعلام خبر در کانال میهن سیگنال
آیا تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال با بورس متفاوت است؟
بهصورت خلاصه در بازارهای بورس جهانی مثل نزدک (بورس آمریکا) و بورس ایران شما به دلیل فرمت واحد ترازنامههای مالی باید مقدار درآمد، تولید، عملکرد شرکت و هیئتمدیره را بررسی نمایید. صورتحسابهای مالی شرکتها بهصورت شفاف در اختیار قرار داده میشود.
اما در بازار ارزهای دیجیتال معمولاً پروژهها به دلیل عدم کنترل توسط دولت و یا سازمان مرکزی، شفافیت مالی کمتری دارند. به همین دلیل بسیاری از کهنهکارهای فاندامنتال مانند وارن بافت ارزهای دیجیتال را بهعنوان یک سرمایهگذاری مطمئن نمیشناسند. اما این به معنی آن نیست که ارزهای دیجیتال غیر قابلتحلیل و پیشبینی هستند.
مشکل اصلی تحلیل ارزهای دیجیتال به روش فاندامنتال
باتوجهبه جدید بودن و تفاوت مکانیزم ارزهای دیجیتال و بازارهای سنتی، پارامترهای مورد بررسی در تحلیل فاندامنتال معمولاً کارایی کمتری نسبت به بازارهای سنتی دارند.
ارزهای دیجیتال را نمیتوان همانند روشهای کسبوکارهای سنتی ارزیابی کرد؛بنابراین، باید به پارامترهای مختلفی توجه کنیم.
در ادامه تحلیل ارزشمندی ارز های دیجیتال را با پارامتر های پروژه محور، زنجیره ای و اقتصادی آموزش می دهیم.
تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال با استفاده از پارامترهای پروژه
بالاخره سراغ پاسخ سوال «چگونه یک ارز را تحلیل کنیم؟» می رویم. معیارهای پروژه شامل موارد کیفی یک پروژه میباشد که به دنبال عواملی مانند ارزش پروژه، صرافیهای قابل پذیرش، عملکرد تیم توسعه و نقشه راه آینده آن پروژه است که در ادامه به آنها میپردازیم:
۱.ارزش یک پروژه را حساب کنید
برای اینکه بتوانید ارزش یک پروژه را حدوداً مشخص کنید نیاز است که از تاریخچه یک پروژه درک مناسبی داشته باشید. برای این کار یکی از مهمترین معیارها محاسبه نحوه کارکرد پروژه است.
شما باید بدانید که آیا پروژه موردنظر تاکنون اجرایی شده یا فقط در مرحله طرح اولیه است؟
بسیاری از پروژههای کلاهبرداری و اسکم پروپوزال و اهدافشان را بهصورت ماهرانهای مینویسند؛ بهگونهای که تازهواردان با خواندن آنها مشتاق به سرمایهگذاری در آن پروژه شوند. اما اگر بخواهید دقیقتر وارد جزئیات شوید خواهید دید که بعضی از این پروژهها بههیچعنوان ادعایشان عملی نخواهد شد. برای این کار میتوانید از شبکههای اجتماعی نظرات مردم را در مورد آن پروژه بخوانید. اما توجه داشته باشید که امکان ایجاد حسابهای جعلی یا خرید تعامل (Engagement) در شبکههای اجتماعی آسان است.
۲.صرافیهای قابل پذیرش
یکی از مهمترین پارامترهای فاندامنتال در ارزهای دیجیتال مورد قبول واقعشدن و لیست شدن در صرافیهای معتبر است. بسیاری از ارزهای دیجیتال پانزی و کلاهبرداری با وعده لیست شدن در صرافیهای معتبر مثل بایننس، هزینه زیادی را از مشارکتکنندگان دریافت کردهاند.
برای این مورد ترجیحاً سعی کنید از منابع موثق و سایتهای مختلف تحقیق کنید.
۳.نقشه راه را بررسی کنید
در یک پروژه ارز دیجیتال معمولاً در وایت پیپر اهداف ابعاد و مشخصات دقیق نقشه راه آن پروژه شرح داده میشود.
قبل از هر کار باید سعی کنید نقشه راه را دقیقاً با جزئیات بررسی کنید. بسیار مهم است که تحقیق کنید اگر یک پروژه تعهدات خود را تاکنون عملنکرده اند، این احتمال وجود دارد که در آینده هم به وعدههای خود عمل نکنند.
برای بررسی سابقه توسعه دهندگان و برنامهنویسان یک پروژه به توییتر مراجعه کنید و هشتگهای مرتبط را سرچ کنید.
تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال با استفاده از پارامترهای زنجیرهای
پارامترهای زنجیرهای، معیارهایی هستند که با بررسی دادههای بلاکچین، قابل ارزیابی میباشند.
برای محاسبه این پارامترها ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال نیاز به دادههایی از سایتهایی مثل کوین متریکس (Coin metrics) یا گزارشهای پروژههای تحقیقاتی بایننس (Binance Research) داریم.
۱.تعداد تراکنشها
تعداد تراکنشها، معیار قابل قبولی برای فعالیتهای شبکه میباشد. با ترسیم عدد برای دورههای مشخص، میتوان تغییر فعالیت کاربران را در طول زمان مشاهده نمود.
۲.ارزش تراکنش
ارزش تراکنش با تعداد تراکنش متفاوت است. ارزش تراکنش به ما میگوید که چه مقدار ارزشی در طی یک دوره خاص انتقالدادهشده است. بهعنوانمثال، اگر هر روز مجموعاً ۱۰ تراکنش و هرکدام به ارزش ۱۰ دلار انتقال داده شود، میتوانیم بگوییم که حجم تراکنشهای روزانه ۱۰۰ دلار میباشد.
۳.کارمزدهای پرداخت شده
کارمزد شبکه یکی از مهمترین عوامل فاندامنتال محسوب میشود که میتواند اطلاعاتی در مورد تقاضای فضای بلاک در اختیار ما قرار دهد.
مکانیزم کارمزدها در شبکههایی که از ماینرها عمل نظارت را انجام میدهند به این صورت است که کاربران با یکدیگر به رقابت میپردازند تا تراکنشهایشان بهموقع انجام شود. کسانی که قیمت بالاتری پیشنهاد میدهند، تراکنشهایشان زودتر تأیید میشود. اما افرادی که قیمت کمتر را پیشنهاد میدهند، باید بیشتر منتظر بمانند.
این معیار، برای برخی از ارزهای دیجیتال یک پارامتر مهم محسوب میشود. در بلاکچینهایی با مکانیزم اثبات کار (Pow)، برای استخراج پاداش بلاک (block reward) را در نظر میگیرند. در برخی موارد، این کارمزدها شامل هزینه بلاک و کارمزد تراکنش میشود. هزینه بلاک، بهصورت دورهای در رویدادهایی مثل هاوینگ (Halving) بیتکوین، کاهش مییابد.
در غیر این صورت، ماینرها ضرر کرده و شروع به ترک شبکه میکنند که این امر در امنیت زنجیره تأثیر غیرمستقیم دارد.
۴.نرخ هش (Hash rate)
امروزه ارزهای دیجیتال مختلف از الگوریتمهای اجماع مختلفی استفاده میکنند که هرکدام سازوکارهای خاص خود را دارند. باتوجهبه اینکه اینها نقشی اساسی در امنیت شبکه ایفا میکنند، بررسی دادههای موجود میتواند برای تحلیل فاندامنتال ارزشمند باشد.
نرخ هش، اغلب بهعنوان معیار سلامت شبکه در ارزهای دیجیتال اثبات کار استفاده میشود. هرچه میزان هش بالاتر باشد، افزایش موفقیتآمیز یک حمله ۵۱٪ سختتر میشود. اما این افزایش با گذشت زمان میتواند به افزایش تمایل به ماینینگ نیز منجر شود که سود را افزایش دهد. با کاهش نرخ هش میزان آفلاین شدن ماینرها افزایش مییابد، زیرا دیگر امن کردن شبکه برای آنها سودآور نخواهد بود.
عواملی که میتوانند در هزینههای کلی ماینینگ تأثیرگذار باشند، شامل قیمت فعلی، تعداد تراکنشهای پردازش شده و کارمزدهای پرداخت شده میباشند. البته هزینههای مستقیم استخراج (برق، توان محاسباتی) نیز از مباحث مهم تلقی میشوند.
استیکینگ (Staking)، یکی دیگر از مفاهیم مرتبط با نظریهٔ بازی مشابه استخراج اثبات کار (Pow) بوده ولی عملکرد متفاوتی دارد. ایده اصلی این است که کاربران، داراییهای (هلدینگ) خود را برای مشارکت در اعتبارسنجی بلاک سرمایهگذاری میکنند. بهاینترتیب، میتوان مقداری را که برای این کار اختصاصدادهشده است را در یک محدوده زمانی بررسی کرد.
تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال با استفاده از پارامترهای اقتصادی
اگر میخواهید مقایسه شما صحیحتر باشد، ابتدا باید ارزهای دیجیتال موردنظر را گروهبندی کنید. در این گروهبندی باید فناوریهای بکار رفته در پروژههای مختلف را ملاک قرار دهید. مثلاً توکنهای بر پایه دیفای مانند و LINK و ZRX و REN و MKR را باهم و توکنهای بر پایه NFT مثل ENJ و FLOW و AXS با هم در یک گروه قرار دهیم. سپس پارامترهای اصلی را محاسبه کنیم.
۱.ارزش کل بازار یا مارکت کپ
برای این کار لازم است سایت coinmarketcap را باز کنید و مقدار ارزش کل بازار پروژههای مختلف را با هم بررسی کنید. اگر میزان مارکت کپ یک پروژه عددی بالا باشد قاعدتاً سرمایهگذاری بر آن پروژه ریسک کمتری دارد.
ارزش کل بازار یا مارکت کپ
همچنین اگر حجم مارکت کپ یک پروژه مقدار بالایی بود امکان دستکاری حملات ۵۱ درصدی و مشکلات ازاینقبیل کمتر است.
مثلاً حجم معاملات بیتکوین امروز ۴ مارس ۲۰۲۱ مقدار $۹۱۵,۲۱۸,۵۵۳,۷۶۲ است که حدود نیمی از مارکت کپ ارزهای دیجیتال را در اختیار دارد؛ بنابراین بیتکوین یک پروژه کاملاً ضد گلوله است!
۲.حجم معاملات یک پروژه در ۲۴ ساعت
یکی از پارامترهای مهم دیگر میزان معاملات در طول ۲۴ ساعت است. به زبان ساده حجم معاملات نشان میدهد که یک پروژه چقدر بر سرزبانها افتاده است.
مثلاً زمانی که ایلان ماسک یک توییت در مورد دوج کوین زد حجم معاملات روزانه دوج کوین بهسرعت چندین برابر قبل شد. هرچند در ارزهای دیجیتال مفهومی به نام صف خرید یا فروش نداریم اما این به معنای نقدپذیری بالاتر یک پروژه ارز دیجیتال تلقی میگردد.
حجم معاملات یک پروژه در ۲۴ ساعت
پارامتر بعدی ترکیبی از دو پارامتر معرفی شده قبل است. این پارامتر از تقسیم ارزش شبکه به ارزش کل تراکنشها محاسبه می شود. هدف از محاسبه این پارامتر این است که بفهمیم نسبت ارزش کل شبکه به فعالیت های افراد شرکت کننده در شبکه به عنوان سرمایه گذار چگونه است؟
NVT Ratio = Market Cap [ USD ]/ Transaction Volume [ USD ]
برای مثال اگر NVT بالا باشد نشان میدهد که ارزش شبکه بیشتر از تراکنشهای روزانه است و احتمالاً قیمت صعودی خواهد شد؛ اما اگر NVT مقداری پایین باشد، نشاندهنده یک بازار نزولی و روند قیمتی کاهشی خواهد بود. به همین دلیل کارشناسان برای NVT آستانهای را مشخص کردند که این مقدار عدد ۱۵ است.
محاسبه nvt در بیت کوین – در ابتدای این تصوی میبینید زمانی که NVT مقدار بالایی داشته روند قیمت هم به صورت صعودی بوده.
۴.FCAS
این پارامتر امتیاز پروژهها را از نظر فاندامنتال تعیین میکند. این امتیازدهی بهصورت نسبی و مقایسه بین پروژههای مختلف انجام میشود. این پارامتر به ۵ بازه دستهبندی میشود و فعالیت کاربران، عملکرد برنامهنویسان و توسعه دهندگان پروژه و تغییرات کد و مشارکت جامعه را در پارامتر خود لحاظ میکند. در نتیجه پروژههایی با امتیاز بالای ۶۰۰ بهعنوان پروژههای خوب پروژههای بالای ۹۰۰ بهعنوان پروژههای عالی و پروژههای زیر ۵۰۰ بهعنوان پروژههای ضعیف طبقهبندی میشود.
FCAS محاسبه شده برای برترین پروژه های ارزدیجیتال – برای مشاهده امتیاز سایر پروژه ها می توانید از flipsidecrypto استفاده کنید.
پارامتر مهم دیگر نرخ بازگشت سرمایه یا ROI است. برای محاسبه این پارامتر باید مقدار سود حاصل از یک ارز دیجیتال بر اساس تغییرات قیمتی آن از زمان ICO و راهاندازی اولیه تا قیمت الان را بررسی کنید.
برای مثال شما اگر ۱ دلار در تاریخ ۲۰۲۰/۰۱/۰۱ روی بیتکوین سرمایهگذاری میکردید، امروز حدود ۶ دلار داشتید که نشان میدهد حدود ۶۰۰% نرخ بازگشت سرمایه شما بوده است. برای بررسی میزان بازگشت سرمایه شما در پروژههای ارز دیجیتال می توانید از سایت marketmegood استفاده کنید.
سایت معتبر کوین مارکت کپ یک ابزار است که میتواند تاپ گینر ها و ارزهایی که ترند هستند را نشان دهد. شما با پیدا کردن ارزهای ترند و بررسی کامل پروژه با روش هایی که در این صفحه عنوان شد میتوانید از کوین مارکت کپ سیگنال خرید بگیرید.
با استفاده از همین مراحل ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال ذکر شده در این صفحه شما میتوانید ارزش یک پروژه را تحلیل کنید و بررسی کنید که آیا این ارزدیجیتال مناسب برای سرمایه گذاری است یا نه
ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی ارزهای دیجیتال رمزنگاری شده، در واقع بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود درباره یه دارایی مالی و ارزش ذاتی آن در زمان حال و تغییرات احتمالی در آینده است. به طورمثال شما در این تحلیل موارد استفاده از آن دارایی دیجیتال، تعداد افرادی که از آن استفاده میکنند یا تیم پشتیبان پروژه و… را مورد بررسی قرار میدهید.
هدف تریدرها از تحلیل فاندامنتال چیست؟
در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال ، هدف تریدرها این است که با درنظرگرفتن تعدادی از عوامل داخلی و خارجی، بررسی کنند که آیا دارایی یا تجارت موردنظر بیش از حد ارزش گذاری شده و یا اینکه ارزش آن بیشتر از چیزی است که در حال حاضر است و احتمالا در آینده رشد خواهد کرد. در مرحله بعدی آنها میتوانند از این اطلاعات برای واردشدن یا خروج از موقعیت های خرید یا فروش به طوراستراتژیک استفاده کنند.
در تحلیل فاندامنتال از چه معیارهایی استفاده میشود؟
در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال، عواملی که روی قیمت اثر دارند با داراییهای سنتی دیگر مثل سهام، تفاوتهای زیادی دارند. دراینجا به بعضی از مهمترین این عوامل نگاهی میاندازیم:
ارزش کل بازار
ارزش کل ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال بازار (مارکت کپ) ، درواقع مقدار کل سرمایه در حال گردش یک ارز دیجیتال بر حسب دلار است که مقدار آن برای هر ارز دیجیتال در سایت www.coinmarketcap.com مشخص شده است.
این ارزش میتواند به طور مستقیم بر شدت ریسک سرمایه گذاری روی یک ارز دیجیتال تاثیر بگذارد و بالا بودن مقدار مارکت کپ هر ارز دیجیتال به این معناست که حجم سرمایه زیادی در آن پروژه وجود دارد و این مسئله ریسک سرمایه گذاری بر روی آن را کاهش میدهد.
اما باید به نکته هم توجه داشته باشیم که ارزش کل بازار فقط یکی از پارامترهایی است که میتواندبر روی سرمایه گذاری شما موثر باشد و برای تحلیل فاندامنتال دقیقتر باید موارد دیگری را هم درنظر بگیریم.
حجم معاملات
یکی از پارامترهای خیلی مهم که در تحلیل فاندامنتال یک پروژه حتما باید بررسی شود، میزان حجم معاملات یک ارز دیجیتال در یک شبکه است.
پایین بودن مقدار حجم معاملات این مشکل را برای شما بوجود خواهد آورد که در صورت خرید آن ارز دیجیتال، از آنجاییکه حجم خرید و فروشهای روزانه در آن پایین است، اگر قصد فروش آن را داشته باشید، به مشکلی برخواهید خورد که به آن نقدشوندگی گفته میشود.
پارامتر NVT (ارزش شبکه نسبت به میزان تراکنشها)
نسبت ارزش کل شبکه به حجم تراکنشهای آن (ارزش شبکه تقسیم بر ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال ارزش کل تراکنشها)، پارامتری به نام NVT را به ما ارائه میدهد. این پارامتر را میتوانید با تقسیم کردن ارزش کل شبکه آن (مارکتکپ یا ارزش کل) بر حجم تراکنشهای ۲۴ ساعته یک ارز دیجیتال بدست آورید.
هدف از محاسبه NVT این است که بتوانیم نسبت ارزش کل شبکه به فعالیتهای افراد شرکت کننده در شبکه به عنوان سرمایه گذار چگونه است.
اگر در یک ارز دیجیتال، مارکتکپ یا ارزش کل بازار بالا و فعالیت کاربران آن شبکه پایین باشد، پارامتر NVT مربوط به آن ارز بالا بوده و بالا بودن این پارامتر میتواند یکی از نشانههای نزولی بودن روند قیمتی آن ارز باشه.
پایین بودن پارامتر NVT، به معنای اختلاف کم بین مارکت کپ و حجم تراکنشهای روزانه است. هنگامی که حجم تراکنشهای روزانه در مقایسه با مارکتکپ ارزی بالا باشد، به این معنی است که فعالیت سرمایهگذارای آن ارز بسیار زیاد است و این موضوع میتواند نشان دهنده یک سیگنال صعودی باشد و یک موقعیت خرید برای سرمایهگذاران از این طریق مشخص میشود.
اما باید توجه داشته باشید که گاهی حجم معاملات روزانه معتبر نیست و به روشهای مختلف میتواند دستکاری شود. بنابراین بهتر است که برای محاسبه پارامتر NVT به جای استفاده از حجم معاملات ۲۴ ساعت اخیر، از میانگین حجم معاملات در یک ماه اخیر استفاده کنید.
بررسی هزینه های استخراج (Fees)
با مقایسه کردن قیمت ارزهای دیجیتالی که قابلیت استخراج دارند (ارزهای مبتنی بر اثبات انجام کار یا POW) با مقدار هزینهای که برای استخراج آنها لازم است، میتوانید جنبه دیگری از قابلیت رشد ارزهای دیجیتال مختلف را بررسی کنید.
اگه هزینهای که برای استخراج یک ارز مصرف میشود در مقایسه با قیمت آن ارز دیجیتال به صرفه نباشد، ماینرها مایل به استخراج آن نخواهند بود و با کاهش استخراج ارزهای دیجیتال توسط ماینرها، قیمت نزولی خواهد شد.
وایت پیپر (white paper)
در تحلیل فاندامنتال، به شدت پیشنهاد میشود که حتما قبل از سرمایه گذاری بر روی یک ارز دیجیتال مشخص، وایت پیپر آن ارز را مطالعه بکنید.
White paper در واقع سندی است که دید خوبی در مورد پروژه موردنظر به شما میدهد. یک white paper خوب اطلاعاتی شامل تکنولوژی استفاده شده در پروژه مثلا اینکه آیا اوپن سورس هست یا خیر، اهدافی که پروژه به دنبال آن است، نقشه راهی برای پیشرفت و توسعه دادن ویژگیهای آن، چگونگی کارکرد آن درشبکه، نحوه استخراج و توزیع آن و … است.
تیم پشتیبان پروژه
در تحلیل فاندامنتال، تیم پشتیبان پروژه ارز دیجیتال و سوابق اعضای آن میتواند نشان بدهد که آیا این تیم مهارت های لازم برای به ثمر رسیدن پروژه را دارد یا خیر. اینکه آیا اعضای این تیم قبلاً دراین صنعت سرمایه گذاری موفق انجام داده اند؟ آیا تخصص آنها برای رسیدن به نقاط عطف پیش بینی شده کافی است؟ آیا آنها درگیر پروژه های مشکوک یا کلاهبرداری بوده اند؟
علاوه بر افراد تیم، وجود افراد تاثیرگذار و سرمایه گذارای معروف در کنار تیم پروژه میتواند به توسعه بهتر آن کمک زیادی کند.
رقبا
بررسی کردن رقبای پروژه ارز دیجیتال میتواند به ما کمک کند تشخیص بدهیم که از میان پروژههایی با تکنولوژیها و کاربردهای مشابه، کدام یک در طولانیمدت میتوانند عملکرد بهتری داشته باشند و به عنوان بهترین پلتفرم در آنحوزه به کار خود ادامه بدهند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال به میان میآید، بعضی از مهارتها برای این تحلیل را میشود از بازارهای مالی قدیمی بدست آورد. بعضی از تریدرها از نمودارهای تکنیکال مشابه در بازار جهانی فارکس، بازار سهام و تجارت کالاها، استفاده میکنند. ابزارهایی مثل اندیکاتور MACD، اندیکاتور RSI واندیکاتور Bollinger Band که از آنها برای پیش بینی رفتار بازار صرفنظر از دارایی مورد معامله استفاده میشود. از این ابزارها به طور مشابه در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال استفاده میشود.
امیدواریم که این مقاله به شما کمک کند تا بتوانید بعضی از عواملی که باید قبل از ورود یا خروج از بازار ارزهای دیجیتال در نظر بگیرید، درک کنید.
جمع بندی
تجزیه و تحلیل فاندامنتال، میتواند دید قابلتوجهی در مورد ارزهای دیجیتال برای شما فراهم کند؛ به طوری که تحلیل تکنیکی نمیتواند این کار را انجام دهد. اینکه بتوانید قیمت بازار را از ارزش “واقعی” یک شبکه جدا کنید، در تجارت مهارت خیلی خوبی است. البته مواردی هم وجود دارد که تحلیل فاندامنتال نمیتواند آنها را برای شما مشخص کند، درصورتیکه این موارد در تحلیل تکنیکال قابل پیش بینی است. به همین دلیل خیلی از تریدرها از ترکیبی از هر دو روش تحلیل فاندامنتال و تکنیکال استفاده میکنند.